آمریکا دوست مهربان گندم فروش شد

ویلیام پیرس وکیل شرکت کارگیل که مسوولیت روابط این شرکت را با دستگاه دولت در دست داشت، فعالیت‌های خود را در واشنگتن توسعه داد. او می‌کوشید تا با اعمال فشار، مقررات را تغییر دهد. این تغییرها، ولو هر قدر هم که جزئی به نظر می‌رسیدند، در میزان درآمد شرکت‌ها، میلیون‌ها دلار اثر می‌گذاردند. پیرس می‌کوشید وزارت کشاورزی را وادار کند تا مازاد محصولات را نه تنها در بنادر، بلکه در داخل کشور نیز بفروشد. او استدلال می‌کرد که این کار، هم به نفع وزارت کشاورزی و هم به نفع شرکت کارگیل است؛ زیرا کارگیل مازاد غلات را با قیمت بیشتری می‌خرید و با استفاده از تسهیلاتی که از لحاظ حمل‌و‌نقل در دست داشت، هزینه تمام‌شده کالا را تا بندر محل صدور، کاهش می‌داد.

پیرس، بار دیگر به ملاقات سناتور همفری شتافت، زیرا شرکت کارگیل در مورد مقررات جدید مربوط به شعب شرکت‌های غلات در خارج از آمریکا، با دشواری‌هایی روبه‌رو شده بود. چنانکه حکایت می‌کنند، سناتور همفری به پیرس گفته بود: «اکنون که شما می‌گویید این مقررات عاقلانه‌ و درست نیستند، به نظر من نیز آنها عاقلانه و درست نمی‌آیند.» بر اثر همین گونه اقدامات، مقررات مزبور تغییر یافتند.در سال ۱۹۶۲، شرکت کارگیل، در مورد یکی از عوامل اساسی قوانین و مقررات کشاورزی، با دشواری روبه‌رو شد. این امر، هم به کشاورزان و هم به شرکت‌های بازرگانی غلات مربوط می‌گشت. موضوع عبارت بود از مقررات مربوط به حمایت از قیمت‌های غلات مخصوص خوراک دام (یعنی: ذرت، جو و چاودار) و دادن کمک‌های مالی برای صادرات آنها. این امر، در نظر اول، اهمیت ثانوی داشت، ولی میلیاردها دلار در آن نهفته بود. در ژانویه سال ۱۹۶۱، هنگامی که کندی به ریاست‌جمهوری رسید، مازاد ذرت آمریکا به اندازه‌ای بود که با به دست آمدن محصول جدید، ذخیره کردن آنها ناممکن می‌نمود. دستگاه اداری جدید کندی دست به اقدام فوری زد و به کشاورزان پیشنهاد کرد که اگر سطح کشت ذرت را از ۲۰ تا ۵۰درصد کاهش دهند، دولت هر پیمانه آن را حداقل به قیمت ۲۰/۱دلار خواهد خرید. بیشتر اقتصاددانان و کشاورزان این اقدام را به عنوان موفقیتی بزرگ شمردند، ولی مدیران شرکت کارگیل آن را اقدامی بسیار زیان‌آور جلوه دادند، زیرا قیمت ذرت به میزان هر پیمانه ۲۰/۱دلار، در بازار بین‌المللی بسیار گران و بنابر این صدور آن بدون کمک مالی دولت غیرممکن بود.

در آغاز سال ۱۹۶۲، کمیته‌ای مرکب از مدیران شرکت کارگیل، از پیرس خواست تا برای تغییر این مقررات اقدام کند. پیرس، با کمک یکی از بازرگانان شرکت کارگیل به نام ملوین میدنتس ۲۰ طرحی تدوین کرد که بعدها به نام «طرح میدنتس» معروف شد. با اجرای این طرح، قیمت ذرت صادراتی با قیمت بازار بین‌المللی برابر می‌شد و به این ترتیب، لزوم دادن کمک مالی به صادرات آن منتفی می‌گردید؛ از جانب دیگر، دولت زیان‌هایی را که بر اثر این اقدام به کشاورزان وارد می‌آمد، جبران می‌کرد. این طرح، خطوط کلی تصمیماتی را که بعدا در واشنگتن اتخاذ گردید، تشکیل می‌داد. پیرس در واشنگتن بسیار کوشید تا نظر مقامات اداری و سیاستمداران مهمی مانند همفری را در مورد درست بودن «طرح میدنتس» جلب کند. این ماجرا، نظر دستگاه اداری کندی را در مورد مسائل کشاورزی، به روشنی نشان می‌دهد. دستگاه اداری کندی، بیشتر به فروش غلات توجه داشت و به اجرای سیاست کمک به کشاورزان کمتر می‌اندیشید؛ به این سبب می‌توان گفت که او از پشتیبانی شرکت‌های بزرگ غلات استفاده کرد.

در همان هنگام که پیرس می‌کوشید تا «طرح میدنتس» را به دستگاه اداری بقبولاند، رویداد دیگری در زمینه فروش گندم به ژاپن اتفاق افتاد. این رویداد، کوشش‌های تعرضی شرکت‌های غلات و دستگاه اداری آمریکا را نشان می‌داد.

سیاست بین‌المللی آمریکا در مورد فروش گندم تا زمان روی کار آمدن کندی ملایم بود و جنبه تعرضی نداشت. کانادا و ایالات‌متحده، بازرگانی گندم را در جهان تحت‌تسلط داشتند و سیاست‌ها و قیمت‌های خود را در بازار بین‌المللی هماهنگ می‌ساختند. این دو کشور در زمینه گندم کارتلی به وجود آورده بودند. سیاست دراز مدت این کارتل مبتنی‌بر این بود که با پایین نگه داشتن قیمت فروش گندم نگذارند کشت آن در سایر کشورها توسعه یابد.هدف کارتل این بود که اولا کشورها نتوانند امکانات ذخیره‌سازی خود را بیفزایند و ثانیا هیچ گاه قادر نباشند گندم صادر کنند. پس از آنکه قانون عمومی ۴۸۰ تصویب شد، سایر کشورها، بحق، آمریکا را متهم کردند که به طور غیرمستقیم به شل‌فروشی (دمپینگ) پرداخته است. در سال‌های دهه ۱۹۵۰، کانادا، آرژانتین، زلاندنو، دانمارک، مکزیک، اروگوئه، استرالیا، بیرمانی، ایتالیا و پرو در مورد نحوه عمل آمریکا در بازار گندم، به این دولت اعتراض کردند.

با این همه، آمریکا تا اوایل دهه ۱۹۶۰ دست از اجرای سیاست «دوست مهربان!» برنداشت. نخستین علائم تغییر این سیاست هنگامی ظهور کرد که دستگاه اداری کندی تصمیم به اقدام و فعالیت گرفت، زیرا کانادا در کار این بود که کم‌کم به بازار غلات در ژاپن تسلط یابد.نخستین صادرات گندم آمریکا به ژاپن، در چارچوب «سیاست معاضدت»، پس از جنگ جهانی دوم انجام گرفت. پس از آن، مصرف موادی که از گندم ساخته می‌شوند مرتبا در ژاپن افزایش یافت. مصرف سرانه سالانه آرد در ژاپن، که قبل از جنگ ۱۴ کیلوگرم بود،‌ در سال ۱۹۵۵ به ۴۰کیلوگرم رسید. در آن زمان ژاپن سالانه ۳/۲میلیون تن گندم وارد می‌کرد که نیمی از آن از آمریکا تامین می‌شد. پس از تصویب قانون عمومی ۴۸۰ در سال ۱۹۵۴، وزارت کشاورزی آمریکا به کوشش‌های خود در زمینه صادرات مواد غذایی به ژاپن، بسیار افزود. از جمله آنکه، در مدارس مواد غذایی پخش کرد، تعداد نانوایی‌ها را افزایش داد و در فروشگاه‌های بزرگ، غذاهای آمریکایی را به مردم عرضه داشت.