پهلوی اول -اقتصاد سیاسی دوره مصدق- بخش آخر
شوروی کمونیست علیه مصدق بود
جانفوستر دالس وزیر امور خارجه آمریکا در آوریل ۱۹۵۳ (فروردین- اردیبهشت ۱۳۳۲) یادآور شد «یک روحیه ناسیونالیستی در خاورمیانه پیدا شده که گاه در مخالفت با قدرتهای غربی تعصب فزایندهای به خود میگیرد.» دولت ترومن در مجموع با خرید نفت ایران از سوی شرکتهای مستقل آمریکایی موافق بود، اما دولت آیزنهاور بیشتر به کارتل جهانی نفت توجه میکرد.
جان فوران
جانفوستر دالس وزیر امور خارجه آمریکا در آوریل ۱۹۵۳ (فروردین- اردیبهشت ۱۳۳۲) یادآور شد «یک روحیه ناسیونالیستی در خاورمیانه پیدا شده که گاه در مخالفت با قدرتهای غربی تعصب فزایندهای به خود میگیرد.» دولت ترومن در مجموع با خرید نفت ایران از سوی شرکتهای مستقل آمریکایی موافق بود، اما دولت آیزنهاور بیشتر به کارتل جهانی نفت توجه میکرد.
جان فوستر دالس وزیر امور خارجه و برادرش آلن دالس، رییس سیا از شرکای برجسته شرکت سولیوان و کرامول بودند و این شرکت از دیرباز نمایندگی شرکت نفت انگلیس و ایران را برعهده داشت. جان فوستر دالس در ژوئن ۱۹۵۳ (خرداد - تیر ۱۳۳۲) گفت: «ایالات متحده آمریکا از هر نوع مداخله غیر مجاز در اختلافات نفتی احتراز میکند»، اما در واقعیت امر، طرح کودتا علیه مصدق در ۱۹۵۲ م/۱۳۳۱ش با مشورت مستقیم و مشترک آمریکا و انگلستان تدوین و تهیه شد.
در این اثنا شوروی هنوز به موضع نفوذ واقعی در ایران که بعد از شکست سال ۱۹۴۶م/۱۳۲۵ش سخت آسیب دید، بازنگشته بود. شوروی عملا کاری در حمایت از مصدق انجام نداد، اما ایالات متحده این طور وانمود کرده بود که شوروی به طور جدی استقلال و تمامیت ایران را تهدید میکند و در نتیجه از این راه نیز به جبهه ملی لطمه خورد. شوروی در زمینه اقتصادی با دولت مصدق همکاری نکرد و حاضر نشد ۲۰میلیون دلاری را که ایران از جنگ جهانی دوم در آن کشور داشت به دولت بازپس بدهد.
این خودداری شوروی، بحران موجود مالی دولت را شدت بخشید. البته دادوستد پایاپای با شوروی در سال ۱۹۵۲-۱۹۵۳م/۱۳۳۱-۱۳۳۲ش تا حدی موجب موازنه تراز بازرگانی ایران شد، اما با پایان یافتن دوره امتیازات شیلات در ژانویه ۱۹۵۳(دی - بهمن ۱۳۳۱) ایران حاضر به تجدید آن نشد، از نظر سیاسی، شوروی رابطه رسمی را با دولت مصدق حفظ کرد، اما به اعتقاد دیبا، «گرایش شوروی .... ما بین سیاست دورماندن و در عین حال حفظ مناسبات صحیح و از نظر سیاسی فاصله گرفتن نوسان داشت.»
این سیاست ملاحظاتی و نبود صراحت و روشنی در ارزیابی شوروی از جبهه ملی، عاملی در سیاستگذاری حزب توده بود که تا حد زیادی به جنبش لطمه زد. به دنبال در گذشت استالین در مارس ۱۹۵۳ (اسفند - فروردین ۱۳۳۲)، دیپلماسی شوروی تزلزل بیشتری یافت و این کشور هر چه بیشتر از صحنه سیاست بینالمللی برکنار ماند. با این حساب تهدید ژئوپلتیکی ایران از ناحیه شوروی در آن مقطع نمیتوانسته است جدی باشد، اما سیاست عدم تعهد مصدق در نظر غرب بیش از حد شوروی خواهانه جلوه میکرد، چون غرب بد عادت شده بود و فکر میکرد ایران باید در برابر این یا آن قدرت «بزرگ» مطیع و منقاد باشد.
حاصل این مناسبات خارجی، انزوای دولت مصدق و محروم ماندن آن از حمایت موثر بینالمللی در مبارزهاش با انگلستان شد و بدتر از این، در سال ۱۹۵۳م/۱۳۳۲ش که جنبش ملی گرایانه ایران سال حساسی را سپری میکرد، همه منابع دیپلماتیک آمریکا علیه جبهه ملی بسیج شد. ایران بار دیگر در جنگ ژئوپلیتیکیای درگیر میشد که ارتباط چندانی با آن پیدا نمیکرد، اما با نیرویی مقاومتناپذیر بر آن تاثیر مینهاد و نیروها را در مبارزه اجتماعی داخلی هم سطح میکرد.
ارسال نظر