کارشناسی انگلیسی‌ها

بخش دوم ماجرای درخواست وام مستوفی‌الممالک از آمریکا به نقل از مقام‌های سیاسی اواخر دوره قاجار را می‌خوانید. پیگیری این ماجرا نشان می‌دهد که هیچ اتفاقی نیفتاد و پس از چند مکاتبه بی‌هدف، موضوع کنار گذاشته شد. در نامه‌ای به تاریخ ۱۴ ژانویه ۱۹۱۶ مامور بازرگانی مسوول در وزارت بازرگانی در نیویورک اطلاع می‌دهد نماینده‌ای از شرکت هریس، فوربز و کمپانی و آقای بنت واکر به این معامله علاقه نشان داده‌اند. واکر به پورتمن اطلاع داده است: «شرکت هریس، فوربز و کمپانی قدری به این کار تمایل دارند. آقای داکر گفته است که در دادن وام در برابر وثیقه، باید الزاما وثیقه در دست یک معتمد در آمریکا قرار گیرد. اگر این کار امکان‌پذیر باشد، در آن صورت در برابر جواهرات آورده شده از طرف ایران می‌توان وام داد: آقای واکر علاقه‌ داشتند روشن سازند طرف‌های بانک‌دار علاقه‌مند به این طرح متعهد به پرداخت وام نیستند...»

ایران در جست‌وجوی کمک آمریکا

ایرانی‌ها که با نسل‌کشی و تنگنای سیاسی و مالی کشورشان روبه‌رو بودند، برای دریافت کمک سیاسی و مالی، به آمریکا رو آوردند. ساوثرد می‌نویسد: «به طور کلی ظاهرا ایرانیان همواره بهترین احساس را نسبت به ایالات‌متحده داشته‌اند؛ اما هنگامی که کشورمان به عنوان یکی از هم‌پیمانان روسیه و انگلستان وارد جنگ شد، به خاطر نفرت ایرانیان از این دو کشور، این احساس پدید آمد که با پیوستن ایالات‌متحده به روسیه و انگلستان، تا حد زیادی جایگاه و اعتبار پیشین خود را نزد ایرانیان از دست داد. البته این گرایش از سوی تبلیغات‌چی‌های دشمن فراهم آمده بود و به شکلی زیرکانه و پنهانی در میان برخی از دموکرات‌های تندرو ایرانی احساسی نزدیک به ناخرسندی واقعی در حال شکل‌گیری بود. خوشبختانه توطئه ناکام ماند و این احساس دوامی پیدا نکرد و من باور دارم که هم‌اکنون دیگر هیچ احساسی از ناخرسندی واقعی نسبت به ایالات‌متحده نزد هیچ یک از مقام‌ها یا سیاستمداران برجسته ایرانی وجود ندارد. در واقع احساسی که در حال شکل‌گیری است، حکایت از تقویت نگاهی دارد که ایالات‌متحده را تنها قدرتی می‌داند که می‌تواند ایران را کمک کند تا در کنفرانس صلح حضور داشته باشد و این چیزی است که ایرانیان به عنوان تنها امید خود برای جبران تمام یا بخشی از خساراتی می‌دانند که در اثر تهاجم قدرت‌های متخاصم به کشورشان وارد گردید... به درستی می‌توان گفت که تنها اندیشه غالب در میان تمام میهن‌پرستان ایران که نگران دولت و کشور خود هستند، آن است که شاید بتوانند روابط دوستانه با تمام قدرت‌های متخاصم را حفظ کرده و جایگاهی در کنفرانس بزرگ صلح به دست آورند و این امر دست‌کم با بهره از نفوذ ایالات‌متحده امکان‌پذیر است. بیشتر ایرانیان احساس می‌کنند که روسیه و انگلستان با حضور آنها در کنفرانس صلح مخالفت خواهند کرد و چنانچه کنترل انگلیسی‌ها بر کابینه فعلی در تهران دوام یابد، احتمالا از بیان خواسته‌های حقیقی دولت ایران در این باب ممانعت خواهد شد.»

در نوامبر ۱۹۱۸، یک هیات آمریکایی برای امدادرسانی در امر قحطی وارد ایران شده بود و وایت نحوه استقبال از آنها را در ایران این‌گونه توصیف می‌کند: «ایرانیان از تمام طبقات، احساسات بسیار دوستانه خود را نسبت به ایالات‌متحده و آمریکایی‌ها به خوش‌آمدگویی بسیار پرشور و صمیمانه خرد و کلان به هیات آمریکایی امدادرسانی به ایران به ریاست دکتر اچ.پی.جادسون، رییس دانشگاه شیکاگو که در اول نوامبر وارد تهران شد، به مهیج‌ترین شکل نشان دادند. همه در ادای احترام با یکدیگر رقابت می‌کردند. اعضای هیات طی اقامت یک ماهه خود بارها با شاه ایران دیدار کردند. نخستین ضیافت شامی که تاکنون برای خارجی‌ها در ساختمان مجلس برگزار شده است، به افتخار اعضای هیات و از سوی نمایندگان تهران انجام گرفت. اتاق بازرگانی و بسیاری از سازمان‌ها و افراد دیگر به بهترین شکل پذیرایی کردند. در خود انگیختگی پذیرایی از آنها نمی‌توان تردید کرد.» وایت می‌افزاید: «همان‌طور که در گزارش سه‌ماه قبل ذکر شد، ایرانیان به خاطر نفرت دیرینه خود نسبت به روسیه و خصومت تازه ایجاد شده خود نسبت به انگلستان، علاقه چندانی به متفقین در دوران جنگ نداشتند.» اما درباره آمریکا، اوضاع فرق می‌کرد. وایت درباره روابط ایران و آمریکا می‌نویسد: «ایران اعتماد بسیاری به ایالات‌متحده دارد و به آن به عنوان پشتیبان و یاری‌دهنده در کنفرانس صلح می‌نگرد. برای آنکه موضع ایران برای دولت و ملت آمریکا روشن‌تر گردد، تصمیم گرفته شد هیاتی به سرپرستی موتمن‌الملک به ایالات‌متحده اعزام گردد. هماهنگی دقیق درباره این هیات هنوز انجام نگرفته است؛ لکن امید می‌رود که بتواند به‌زودی (مقدمات آن) آغاز گردد.» هیات ویژه هرگز اعزام نشد. دلایل آن در گزارش بعدی وایت به این شکل آمده است: «اکنون به نظر می‌رسد که تقریبا به یقین می‌توان گفت که این سفارت انگلستان بوده است که مانع از اعزام هیات ایرانی مورد اشاره در گزارش سه‌ماه قبلی به ایالات‌متحده شده است. این سفارتخانه نمی‌خواسته است در این‌باره تبلیغاتی در آمریکا و احساسات به نفع ایران تحریک بشود و قضیه ایران بیش از پیش بر همه در آنجا روشن گردد. ظاهرا انگلستان مایل است ایرانیان برای کمک و یاری تنها روبه سوی او داشته باشند. حقیقت آن است که سفیر انگلیس به کیخسرو شاهرخ، یک بازرگان برجسته زرتشتی گفته است، انگلستان تنها کشوری است که واقعا دارد به ایران کمک می‌کند و اظهار داشته است که وی باید در هر دادوستدی که در خارج انجام می‌دهد، این امر را به یاد داشته باشد و از هر کاری که مغایر منافع انگلستان باشد، خودداری ورزد. درست در همان زمان امکانات سفر از وی سلب شد؛ ظاهرا تنها به این خاطر که سفارت انگلستان گمان می‌کرد بنا است او به دلایل سیاسی به آمریکا برود یا دست‌کم این ماموریت را داشته باشد که از آنجا یک مستشار مالی برای دولت ایران بیاورد.» ساوثرد درباره اصلاحات مالی آمریکایی استخدام یک مستشار مالی آمریکایی، می‌نویسد: «در این رابطه شایسته ذکر است که بسیاری از مقام‌های ایرانی که من با آنها گفت‌وگو کرده‌ام بر لزوم اصلاح جامع نظام مالی ایران در تمام شعب آن تاکید ورزیده‌اند و از اینکه آقای شوستر نتوانست کار خود را پس از آغاز به انجام برساند، اظهار تاسف کرده‌اند. برنامه فعلی ایرانیان، اکنون این است که شرایط را برای تصدی این کار از سوی مستشاران مالی آمریکایی فراهم کنند و بنده از سوی برخی از اعضای کابینه فعلی مستقیما آگاهی یافتم که وزرا انتظار دارند این کار بسیار زود انجام گیرد. آنها احساس می‌کنند با از میدان به در شدن روسیه، دیگر مانعی در کار نیست و ماجرای شوستر تکرار نخواهد شد. با توجه به نگاه مالکانه و صاحب‌اختیارگونه سفارت انگلستان در تهران نسبت به دولت ایران، من معتقدم که انگلیسی‌ها با مستشاران مالی آمریکا و اصولا غیرانگلیسی مخالفند.»