تاریخ عمران خوزستان -۶
آرامش به جای هدایت آمد و کار خراب شد
در ایران مهم است که چه کسی با کدام افکار مدیر و رییس شود و این مساله در خاطرات عبدالرضا انصاری به خوبی دیده میشود. او میگوید: وقتی احمد آرامش به جای هدایت رییس سازمان برنامه و بودجه شد در مجلس نطقی کرد و راه عمران خوزستان را به بیراهه کشاند. در ادامه خاطرات انصاری میخوانیم که برای این تحولات به این مساله استناد شد که طرفهای آمریکایی مجری طرح، پول ایران را خوردهاند و بردهاند و... کار ادامه مییابد تا اینکه علی امینی به نخستوزیری میرسد و انصاری برای او توضیح میدهد که کار چه بوده است...
پس از توافق در مورد قرارداد، آقایان لیلیانتال و کلاپ برای بازدید طرحها به خوزستان رفتند. در این هنگام، یک روز نزدیک ظهر، مهندس هدایت، مدیرعامل سازمان برنامه، بدون اطلاع قبلی به دفتر من آمد. حضور ایشان در سازمان آب و برق خوزستان برای من تعجبآور بود و حس کردم مطلب جدیدی پیش آمده. آقای هدایت اظهار داشتند که از حضور شاه میآیند و قرار شده است تغییراتی در دولت داده شود. ایشان به سفارت ایران در بلژیک میروند و میل داشتند خودشان خبر تغییر سمتشان را به من بدهند. از ایشان تشکر کرده آرزو کردم که در سمت جدید موفق باشند.
پس از رفتن آقای مهندس هدایت آقای احمد آرامش به سمت وزیر مشاور و سرپرست سازمان برنامه معرفی شدند.
با آقای آرامش از گذشته دوستی داشتم و در زمانی که در وزارت کار بودم چندین بار با ایشان که از وزرای سابق کار بودند ملاقات کرده و از نظراتشان درمورد کارمندان وزارت کار بهره برده بودم. آقای آرامش مردی بود تیزهوش، خوش صحبت، صاحب قلم و در دوستی بسیار پابرجا. با این سابقه از انتصاب ایشان به سرپرستی سازمان برنامه بسیار خوشحال شدم و به همین جهت برای تبریک به دیدنشان رفتم. آقای آرامش به لحاظ این که چندین سال بنا بر انتخاب مجلس شورای ملی عضویت هیات نظارت سازمان برنامه را داشت از طرحهای عمرانی خوزستان بهخوبی آگاه بود. منتها گفته میشد که آقای ابتهاج، هنگامی که به سمت مدیرعامل سازمان برنامه منصوب میشود، وقتی برای اولین بار از اتاقهای سازمان برنامه بازدید میکند، متوجه میشود که هر یک از اعضای هیات نظارت دفتر اختصاصی و اتاقی برای منشی و ارباب رجوع دارند. آقای ابتهاج به دلیل کمبود دفاتر کار دستور میدهد که تمام اعضای هیات نظارت در یک اتاق جمع شوند و در دور یک میز بزرگ به کارشان برسند و از دادن دفاتر جداگانه به آنها خودداری شود. این مطلب به آقای آرامش که رجلی بود با ارتباط زیاد اجتماعی، خیلی گران میآید و بهصورت قهر از سازمان برنامه خارج میشود.
با این سابقه تصور میکردم که نظر آقای آرامش در مورد طرحهای عمران خوزستان که همه آنها را مرتبط با آقای ابتهاج میدانستند، کاملا مخالف باشد، ولی به عکس این تصور، آقای آرامش نسبت به طرحهای عمران خوزستان علاقه زیادی نشان داد و از این که مسوولیت سازمان آب و برق خوزستان به عهده من گذاشته شده است، اظهار خوشوقتی کرد. به اطلاع ایشان رساندم که قرارداد شرکت عمران و منابع بهزودی پایان مییابد. مدتی پیش قرارداد تمدیدی با مشورت مهندس اصفیا تهیه شده و آماده برای امضا است و اضافه کردم که چون مسلما ایشان وقت بسیار کمی دارند و فرصت نخواهند داشت به جزئیات این قرارداد که همیشه سر و صدای زیادی داشته است، رسیدگی کنند، درصورتی که مایل باشند میتوانند به آقای مهندس اصفیا که از ابتدای امر در این کار وارد بوده، اختیار دهند که قرارداد جدید را از طرف سازمان برنامه امضا کنند. آقای آرامش گفت مگر خود شما قرارداد را امضا نمیکنید؟ جواب دادم، چرا. گفتند من هم به اعتماد امضای شما شخصا امضا خواهم کرد. بعد ازظهر آن روز جلسهای در دفتر ایشان با شرکت آقایان لیلیانتال و کلاپ و مهندس اصفیا و حسن شهمیرزادی تشکیل و پس از تعارفات لازم نسخ قرارداد با شرکت عمران و منابع ارائه شد. آقای آرامش بدون آن که آن را قرائت کند امضا کرد و سپس قرارداد به امضای من و گوردن کلاپ و لیلیانتال رسید. پس از خاتمه این تشریفات آقای آرامش از آقایان آمریکاییها و من خواستند که چند دقیقهای نزد ایشان بمانیم و پس از اینکه سایر کسانی که در جلسه بودند خارج شدند ایشان به لیلیانتال اظهار داشت که ما از فعالیتهای شما در این چندساله در ایران بسیار متشکریم و خدماتتان را ارج مینهیم. منتها دلیلی که باعث شده کارهای انجام شده آن طور که شایسته است مقبول عامه قرار نگیرد، این است که درباره فلسفه کار و کارهایی که صورت گرفته اطلاع لازم از طریق صحیح در اختیار مردم گذاشته نشده و به همین جهت عده زیادی هستند که طرحهای عمران خوزستان را طرحهای پرخرج و بیهودهای میدانند. لذا من مصمم هستم که در این راه قدمهایی بردارم و بهنحو شایستهای اطلاعات لازم را در اختیار مردم بگذارم، تا برای این طرحهای بسیار اساسی و مهم افکار عمومی مساعد گردد. از شما نیز انتظار دارم که با اقدامات خود در آمریکا، با استفاده از دوستانی که دارید، مسائل و مشکلات دولت ایران را به گوش مقامات موثر دولت آمریکا برسانید تا متوجه شوند که ایران در چه موقعیت حساس استراتژیکی قرار گرفته و با داشتن دوهزار کیلومتر مرز مشترک با شوروی مواجه با چه مسائل اصلی و مشکلی است و جا دارد که مقامات آمریکایی برای حفظ موازنه قدرتها در این منطقه دنیا توجه بیشتری به کشور ایران نمایند و متوجه باشند که کمکهای فعلی دولت آمریکا به ایران در مقابل احتیاجاتی که وجود دارد بسیار ناچیز است. آقای آرامش در این موقع بلند شد و به نقشه بزرگی که روی دیوار نصب بود اشاره کرد و گفت که ما هر روز با پیشنهادات جدیدی از طرف دولت شوروی مواجهیم و طرحهای بسیار بزرگی از قبیل ذوب آهن، سدسازی، صنایع فلزی و غیره به ما پیشنهاد میکنند. البته ما میدانیم که در پشت این پیشنهادات اقتصادی نظرات سیاسی پنهان شده و مایل نیستم جواب مثبتی به آنها بدهیم، ولی هرگاه دولت آمریکا به سیاست فعلی خود ادامه دهد و تقاضاهای دولت ایران را نادیده بگیرد و توجهی به خواستهای دولت ایران نکند، به ناچار ما راهی جز قبول پیشنهادات شورویها نداریم، زیرا با امکانات محدود خودمان به هیچ وجه نخواهیم توانست خواستههای مردم را جوابگو باشیم.
آقای لیلیانتال اظهار داشت، تردید نیست که منابع عظیمی در ایران وجود دارد و امکانات دولت ایران برای بهرهبرداری از این منابع در حال حاضر کافی نیست، لذا وی در حد خود کوشش خواهد کرد که در این باره با افرادی که در آمریکا میشناسد مذاکره کند و اضافه کرد که در عین حال آقای آرامش نیز توجه داشته باشند که او سالها است که از دستگاه دولت دور و در جریان تصمیمگیریهای دولت آمریکا نیست. لذا بهتر است این مطالب با سفیر آمریکا درمیان گذاشته شود.
چند روز بعد من از طریق ژاپن عازم آمریکا شدم تا از سازمان دره تنسی دیدن و ضمنا در سر راه نیز از توربینهای بزرگ
سد دز که توسط شرکت هیتاچی ژاپن ساخته میشد، بازدید کنم. آقای مهندس خلیل طالقانی، وزیر سابق کشاورزی، نیز که مایل به بازدید از تاسیسات دره تنسی بود به هزینه خود در این سفر شرکت داشت. راهنمای ما از طرف شرکت هیتاچی وزیر دارایی اسبق ژاپن بود که در آن زمان برای شرکت هیتاچی کار میکرد. پس از بازدید از تاسیسات عظیم کارخانجات هیتاچی که در آن زمان گفته میشد اهمیت آن در صنایع ژاپن مانند اهمیت کمپانی ژنرال موتور در صنایع آمریکاست، توضیح داد که در سالهای آخر جنگ جهانی دوم کلیه تاسیسات این موسسه بزرگ در یک بمباران هوایی از طرف نیروی هوایی آمریکا با خاک یکسان شد. منتها شانسی که ژاپن داشت این بود که روز بمباران مصادف با یکی از اعیاد ملی ژاپن بود و کلیه کارکنان در خارج از کارخانه در مراسم آن عید شرکت کرده بودند و همین موضوع جان آنها را نجات داد. پس از این بمباران که تمام کارخانجات از بین رفته و بهصورت تلی از آهن به هم پیچیده درآمده و دیگر قابل استفاده نبودند، مهندسان و کارکنان این موسسه دست بهدست هم دادند و کلیه آهنآلات را به صورت وزنی فروختند. اول مقداری آذوقه برای کارکنان فراهم کردند که از گرسنگی تلف نشوند و بعد با همت زیاد و گرفتن کمک از موسسات دیگر به تدریج فعالیتهای صنعتی را از نو شروع کردند. حالا که ۱۵ سال از آن زمان میگذرد، این تشکیلات درحال رقابت با بزرگترین موسسات جهانی است. از او سوال کردم که درآن زمان دولت ژاپن چه کمکی به این کارخانه کرد. لبخندی زد و گفت اولا دولت ژاپن در حال جنگ بود و او به کمک ما احتیاج داشت و ثانیا ثروت ما کار و دانش متخصصان ماست و مسائل مادی در درجه دوم اهمیت است.
گفتار این مرد دانشمند سالخورده با تجربه بیش از تمام چیزهایی که درآن سفر دیدم در من اثر گذاشت. متوجه شدم که نقطه حساس کار ما در برنامه عمران خوزستان کجاست و چقدر از این بابت کمبود داریم.
بازدید سازمان دره تنسی برای مهندس طالقانی و من بسیار آموزنده بود. عظمت این تاسیسات و وسعت منطقهای که از آن بهرهمند میشود، شگفتآور است. راهنمای ما در این بازدید مردی بود بهنام آقای والتن سیمور (Walton Seymour) که قبلا ریاست برق تمام تاسیسات سازمان دره تنسی را به عهده داشت. بدیهی است به هر نقطهای که وارد میشدیم حضور او تمام درها را به روی ما باز میکرد و مسوولان مربوطه با محبت و احترام تمام اطلاعات لازم را در اختیار ما میگذاشتند. این اولین باری بود که آقای سیمور را میدیدم و وقتی اطلاع پیدا کردم که مسوولیت طرحریزی و اجرای کلیه تاسیسات برق طرحهای عمران خوزستان به عهده او است، قلبا خوشحال شدم.
مسوولان درباره مسائل مربوط به توزیع آب و برق، روابط با مصرفکنندگان، شیوههای برنامهریزی در مناطقی که برای اولین بار در داخل شبکههای آبیاری قرار میگیرند و از آب تنظیم شده استفاده میکنند، مشکلاتی که از نظر آشنا کردن مصرفکنندگان برق با روشهای پیشرفته توزیع برق وجود دارد و نیز بهترین نحوه استفاده از نیروگاههای موجود توضیحات و اطلاعات زیادی در اختیار ما گذاشتند که برای ما بسیار آموزنده بود.
در طول این مسافرت کارهای سازمان در تهران جریان عادی خود را داشت و پیش آمدن تعطیلات نوروز، خواهی نخواهی، افراد را سرگرم کرده بود. وقتی به واشنگتن رسیدم خبر دادند که آقای آرامش سرپرست سازمان برنامه نطق مفصلی در مجلس شورای ملی ایراد کرده و طرحهای عمران خوزستان را مورد حمله قرار داده است. متن نطق در دسترس نبود، ولی خلاصه آن را به من اطلاع دادند. با یادآوری آخرین ملاقات با ایشان، این گردش ۱۸۰ درجهای برایم تعجبآور بود. تصور کردم که این یک مانور سیاسی است که آقای آرامش انجام داده و به مقتضای جلسه مجلس بیاناتی کرده است، لذا آن را خیلی جدی نگرفتم و به برنامه پیشبینی شده خودم که ملاقات با مقامات بانک جهانی برای مذاکره درباره وام بانک جهانی برای ادامه طرح سددز و بازدید از دفتر نیویورک شرکت عمران و منابع جهت مذاکره با مدیران و مسوولان طرحهای مختلف برنامه عمران خوزستان بود، ادامه دادم و پس از یک هفته به تهران مراجعت کردم.
به محض ورود به تهران برای عرض گزارش به حضور شاه تقاضای وقت کردم و قبل از شرفیابی که در کاخ اختصاصی صورت میگرفت ملاحظه کردم که آقای دکتر علی امینی،
وزیر اسبق دارایی، نیز منتظر شرفیابی است و معلوم شد که به علت طولانی شدن شرفیابی یکی از سفرای خارجی برنامه شرفیابیها به تاخیر افتاده است. در این فاصله فرصتی شد که با آقای دکتر امینی دو نفری مدتی صحبت کنیم. دکتر امینی از سالها قبل مرا میشناخت و زمانی که در دولت آقای حسین علاء وزیر دارایی بود ضمنا ریاست صندوق مشترک ایران و آمریکا را به عهده داشت. او مرا به سمت قائم مقام خود در امور آن صندوق انتخاب کرده بود (کلیه کمکهای اقتصادی آمریکا به ایران از طریق این صندوق مشترک انجام میشد).
دکتر امینی اظهار علاقه کرد که در مورد کارهای عمران خوزستان اطلاعاتی در اختیارشان بگذارم. من هم در این فرصتی که پیدا شده بود درباره مشاهدات خودم در آمریکا و مسائلی که در اجرای برنامه عمران خوزستان با آن مواجه بودیم، به تفصیل توضیحاتی به اطلاعشان رسانیدم. او گفت، برای معالجه عازم اروپا است و برای کسب اجازه مرخصی شرفیاب شده است.
پس از مدتی دکتر امینی احضار شد و چون شرفیابی او بهطول انجامید، از تشریفات دربار به من گفتند که وقت شرفیابیها تمام شده و برای من تجدید وقت خواهند کرد. بعد از ظهر آن روز در منزل بودم که اطلاع دادند آقای احمد آرامش تشریف آوردهاند. با تعجب از ایشان استقبال کردم. گفتند در حال رفتن به شهر بودم، چون شنیدم از مسافرت آمدهاید فکر کردم سر راه بایستم و از شما دیدن کنم. پس از اظهار تشکر و تعارفات سوال کردم جریان نطق جنابعالی در مجلس شورای ملی چیست و این تغییر جهت در فاصله کمتر از یک ماه چه علتی داشته است. پاسخ دادند که در این فاصله که شما در مسافرت بودید جریاناتی پیش آمده که لزوم پیدا کرد من چنین نطقی را در مجلس بکنم و متن نطق را هم آقای نخست وزیر قبلا به عرض شاه رسانیدهاند و ایشان چند قسمت آن را خودشان اصلاح کردهاند. بنابراین مطلب خیلی ریشه دارد. سپس افزودند این آقایان لیلیانتال و کلاپ که تمام پولهای ایران را بالا کشیدهاند باید بیایند تمام آن را پس دهند. آن وقت ما برایشان یک تقدیرنامه هم صادر خواهیم کرد. گفتم من حضور داشتم که جنابعالی خودتان از آقایان تقدیر کردید و تایید نمودید که باید با سرعت بیشتر به کارشان ادامه دهند و قرارداد جدیدی با آنها امضا فرمودید. مضافا، پولهایی که تا بهحال خرج شده که به جیب آنها نرفته که حالا بیایند پس بدهند، بلکه صرف کارهایی شده است که در خوزستان انجام شده و موجود است؛ حالا چطور میفرمایید اینها بیایند تمام پولها را پس بدهند. مگر خود شما نفرمودید که کاری خواهید کرد که همه مردم ایران بفهمند که چه کارهای بزرگی در خوزستان انجام شده و این آقایان چه خدماتی کردهاند. جواب دادند به هرحال کاری است که شده و تصمیمی است که گرفته شده و باید دنبال شود. گفتم بنابراین باتوجه به فرمایشات جنابعالی تکلیف بنده روشن است و باید استعفا بدهم. جواب دادند خیر این کار به شما ارتباطی ندارد و شما باید کارتان را ادامه دهید. گفتم روزی که آقای نخستوزیر و آقای مهندس خسرو هدایت از من خواستند مدیریت عامل سازمان آب و برق خوزستان را قبول کنم، نظر دولت اجرای برنامههای سازندگی و عمرانی در خوزستان بود، اما در حال حاضر میبینم برنامه دولت دفن کردن این برنامهها است و در حقیقت احتیاج به یک قبرکن هست که متاسفانه این کار از عهده من خارج است. ایشان مجددا اصرار بماندن من کردند. در جواب گفتم بودن من غیر از مزاحمت برای شما اثری ندارم و بهتر است یک نفر را که در مسیر فکری شما قدم برمیدارد انتخاب کنید. سپس خداحافظی کردم و ایشان تشریف بردند.
صبح روز بعد استعفای خودم را به عنوان آقای مهندس شریف امامی نخستوزیر نوشتم و پس از یادآوری سابقه مربوط به شروع کارم در سازمان آب و برق خوزستان، نوشتم که اینک که نظر دولت متوقف کردن کارهای عمران خوزستان است، وظیفهای برای من باقی نمی ماند و لذا استعفای خودم را تقدیم میکنم. دو روز بعد دولت آقای شریف امامی استعفا داد و آقای دکتر علی امینی مامور تشکیل دولت شد. ضمن نامههایی که در آن روز به سازمان رسید، یکی هم پاسخ آقای مهندس شریف امامی به استعفا نامه من بود که در حاشیه آن نوشته بودند «نظری درباره متوقف کردن کارهای عمرانی خوزستان نیست. خواهشمندم به کارتان ادامه دهید.»
در دیداری که برای ادای احترام از آقای نخست وزیر جدید کردم، با توجه به مهری که همیشه به من داشتند، به کنایه گفتم بسیار خوشحالم که کسالت جنابعالی که برای معالجه آن میخواستید به اروپا تشریف ببرید برطرف شد. انشاءالله کسالت اقتصادی مملکت هم با آمدن جنابعالی برطرف شود. نگاه عمیقی به من کرد و پوزخندی زد.
ارسال نظر