چهره -افسانه حاج امینالضرب (۳)
لقمه چربی برای مظفرالدینشاه
درباره میزان اجارهای که امینالضرب به دولت میداد و میزان برداشت و فروش فیروزه ارقام گوناگونی ارائه شده است. او در تجارت تریاک نیز وارد شد و این محصول را از خراسان و اصفهان از راه استانبول به اروپا میفرستاد.
لیلا باقری
درباره میزان اجارهای که امینالضرب به دولت میداد و میزان برداشت و فروش فیروزه ارقام گوناگونی ارائه شده است. او در تجارت تریاک نیز وارد شد و این محصول را از خراسان و اصفهان از راه استانبول به اروپا میفرستاد. او در زمانی تصمیم گرفت که به هنگکنگ تریاک صادر کند و شروع به خرید تریاک کرد، اما قیمتها در هنگکنگ سقوط کرده بود و بازرگانان ناگزیر شدند محصول خود را به امین الضرب بفروشند. او همه پول خود را برای خرید تریاک اختصاص و آن را به محل یاد شده صادر کرد. روزی که تریاکهای او به هنگکنگ رسید قیمتها رشد کرده بود و حاج محمدحسن ۳۰۰هزار تومان سود برد. گزارش این معامله و سود حاصل از آن چنان عجیب بود که گزارش آن به شاه داده شد و او حاج محمدحسن را به حضور طلبید و خلعتی به نشان رضایت خود به او عطا کرد. حاج محمدحسن در سال ۱۸۷۷ عهدهدار کار ضرابخانه شد. ثروت و دارایی امینالضرب همچنان به صورت فزاینده بیشتر میشد و برخی ثروت او را حتی تا ۳میلیون تومان برآورد کرده بودند، ولی در حالی که در میان جامعه سیاسی و بازرگانان آن روزها سرشناس و بزرگ شده بود در سفری به اروپا رفت. او در ۲۷ آوریل ۱۸۸۸ میلادی به همراه سیدجمالالدین به معادن ناییج در مازندران رفته و آن را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که برای استخراج و حملونقل تولیدات این معدن باید کار نویی کرد. پیش از آن، اما میان امینالضرب، امینالسلطان و ناصرالدینشاه اختلاف افتاد. امینالضرب پس از آنکه محمودآباد را که در نزدیکی آمل بود، دید به این فکر افتاد که میتوان در آنجا بندر ساخت.
وی نصف محمودآباد را خریداری کرد و نام آن را بندر ناصریه گذاشت. او برای پیدا کردن راه حملونقل بین محمودآباد و معادن به طور اتفاقی به سفرهای پرماجرایی بین روسیه، بلژیک و فرانسه پرداخت. او برای خرید واگن به باکو رفت و چون متوجه شد که این وسیله در تفلیس است به این شهر مسافرت کرد. در مدتی که او در مسافرت بود، تجهیزات کوره ذوبآهن رسیده و در باتوم معطل مانده بود تا اینکه امینالسلطان دستور داد که آنها از گمرک روسیه ترخیص شوند.
در همین روزها امینالضرب و سیدجمالالدین در مسکو کارخانههای روسیه را میدیدند. برخی از بازرگانان بلژیکی که در روسیه بودند سعی کردند او را از خرید تجهیزات ضروری از روسیه باز دارند. آنها تاسیس یک شرکت برای کشیدن خط آهن از محمودآباد به تهران را به امینالضرب پیشنهاد کردند. او از شاه اجازه گرفت و به بلژیک رفت. او در بلژیک با وزیر راهآهن این کشور ملاقات کرد و به لیژ رفت و از کارخانه کوکریل و شرکا بازدید کرد و بلافاصله برای خرید تجهیزات راهآهن
محمودآباد - آمل با آنها وارد معامله شد. او مرتب نامه مینوشت و جزئیات کارها را به امینالسلطان گزارش میکرد.
نامههایی که او البته به پسر و نمایندههایش در تهران میفرستاد نشان از اندوه وی دارد که چرا ایران در مقایسه با اروپا عقب مانده است. او به امینالسلطان نوشت تجهیزات خط راهآهن تا ۳ ماه دیگر به پوتی در روسیه میرسد و از او میخواهد ترتیبات ترخیص این تجهیزات را با کمک دولت روسیه انجام دهد. گویا امینالضرب نسبت به همکاری روسیه خوشبین بود، امینالضرب چند وقتی را در پاریس گذراند و به همراه برادرش حاج محمدرحیم که ساکن گانژ بود و زن فرانسوی داشت با صنعت نساجی آشنا شد. او یک کارخانه نساجی برای نصب در رشت خریداری کرد. با وجود نامهنگاریهای متعدد، اما دستور مستقیم برای ترخیص کالاهای موردنیاز نیامده بود و او تصمیم گرفت اگر این کار انجام نشد و طولانی شد خرید را لغو کند. در تهران و نزد شاه که رفت معلوم شد امینالضرب کالاها را از طریق انتساب به دولت وارد کرده است. این مساله موجب تیرگی مناسبات ایران و روسیه شده و خشم اعتمادالسلطنه را برانگیخت. در ژانویه ۱۸۸۸ کار احداث راهآهن آغاز شد و تا سال ۱۸۹۴، راهآهن را نصب کرد و امتیاز ساخت جاده را به دست آورد و به دومین سفر اروپا رفت. او شاید به جرم دوستی با جمالالدین از سرپرستی ضرابخانه عزل شد. ساخت راهآهن اما با دردسرهای زیادی مواجه شد که یکی از آنها مربوط به مهندسین خارجی و دیگری مربوط به مقامهای محلی بود. بلژیکیها از کارشکنی روسها در ترخیص کالاها خبر داده و اولتیماتوم دادند، اگر تاخیر ادامه پیدا کند قرارداد را تجدید نخواهند کرد. حمله روستاییان به کارگران با تحریک قدرتهای محلی که حضور امینالضرب را مانعی برای فعالیتهای غیرمجاز میدیدند، کار را سخت کرده بود. ایی.اف.لاو وابسته تجاری بریتانیا در تفلیس که از محل خط راهآهن بازدید کرده بود گزارش داد ریلها به مسافت ۶ مایل طول، از ساحل به آمل کشیده شدهاند.
او متوجه شد که در کشیدن ریل از نقاط باتلاقی، توجه کافی به کار نرفته و در برخی جاها آب جمع شده و امکان نشست ریلها وجود دارد. وی نتیجه گرفت که در مجموع، راهآهن با وجودی که پیش میرود برای عبور و مرور واقعی کاملا نامناسب است.» این کارشناس تجاری، اما شرایط را گونهای کرد که امینالضرب بتواند شریک خارجی بگیرد. در این سالها امینالضرب به دلیل مشکلات پولی ایران در اداره ضرابخانه نیز با تنگناهایی مواجه شد و به همین دلیل درخواست تاسیس بانک ملی را به شاه داد. شایعه شده بود پول سیاه در بازار گزارش میکند و موجب شکایت شده بود امینالضرب را به هیات دولت کشاند تا در این باره توضیح دهد. او به هیات دولت نرفت و از شکایتکنندگان گیلانی خواست ۲هزار تومان پول سیاه خریداری و برای او بفرستد که در پاسخنامه گفته شد پول سیاه وجود ندارد و معلوم شد که این کار توطئه بوده است. نمایندگان کشورهای خارجی، بازرگانان و مقامهای دولتی نیز از نوع پول ایران شکایت کردند و ضرابخانه از حالت بد به بدتر فرو میرفت. جلسه محاکمهای تشکیل شد و امینالضرب تبرئه شد و دوباره به سرپرستی ضرابخانه منصوب شد. سالهای آخر زندگی وی با بداقبالی توام شد و او بدنام شده بود که اقدامهای خیرخواهانه انجام داد که دوباره به او عزت بخشید. میرزارضا کرمانی که دستفروشی در استخدام امینالضرب بود ناصرالدین شاه را ترور کرد و دوستی او با جمالالدین اسدآبادی به وخامت روزگار سیاسی او میافزود. مرگ ناصرالدین شاه پیامدهای بدی برای امینالضرب داشت و شاه جدید و عبدالحسین فرمانفرما که حسن ظنی به امینالضرب نداشتند، او را در تنگنا گذاشتند. در حالی که شاه جدید و اطرافیانش میخواستند هرچه زودتر به ثروت برسند، ثروت افسانهای امینالضرب نظر آنها را به خود جلب کرد و «او لقمه چربی بود» که چشم شاه را گرفت.
ارسال نظر