تاریخ بنگاهها
پدرسالاری در بنگاههای خانوادگی
بنگاههای خانوادگی در ایران بر چه مبنایی استوار بودند؟ آیا این بنگاهها توانستند از زیر چتر پدر خانواده بیرون بیایند یا همانند جامعه خویش در یک ساختار پدرسالارانه به حیات خویش ادامه دادند؟ درآخرین بخش از مقاله علیاصغر سعیدی عضو، هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی که از پایگاه اینترنتی او انتخاب شده است؛ دیدگاه این استاد دانشگاه درباره بنگاههای خانوادگی در ایران و ساختار آنها شرح داده میشود. ***
به عبارت دیگر، نوعی انتقال نسلی در برخی بنگاههای خانوادگی صورت گرفت که تمامی اعضای اصلی نسل دوم، به مثابه یک تیم رهبری گروههای صنعتی را هدایت میکردند در حالیکه پدر از نسل اول همچنان رهبر معنوی باقی ماند.این تعداد معدود بنگاههای مدرن در مقابل تعداد بسیاری زیادی بنگاه خانوادگی قرار داشتند که با مقیاس کوچک در شکل فروشگاههای محلی، موسسات کوچک لولهکشی و نقاشی ساختمان و غیره توسط صاحبان و اعضای خانواده اداره میشدند. این نوع فعالیتهای اقتصادی در مقیاس کوچکتر مرتبا بدون توسعه در دست افراد خانواده باقی مانده است و بین نسلهای مختلف دست به دست شده و هیچگاه نیز کسبوکار در آن توسعه نیافته است. به عبارت دیگر، تعداد زیادی از بنگاههای خانوادگی بهرغم کنترل در دست یک یا دو نسل نه تنها توسعه نیافتند بلکه در دوره کوتاه مدتی در مالکیت اعضای یک خانواده ماندند و منحل شدند.
همانطور که ویژگیهای اصلی بنگاه خانوادگی نشان میدهد شرکتهای خانوادگی نگرشی «پدر سالارانه» نسبت به کارکنان عضو خانواده داشتهاند و مزایای مختلف مادی و معنوی برای آنها فراهم کرده، اما در موارد معدودی امکان ارتقای محدود افراد غیرعضو را فراهم کردهاند. در بیشتر موارد همین مساله مانع رشد و گسترش فعالیتها بوده است. یعنی اینکه عواطف و احساسات ناشی از نهاد خانواده منافع خانواده را مقدم بر منافع شرکت قرار میداده است و از تصمیم عقلانی دور میشدهاند. به عبارت دیگر اگر عضو خانواده در این واحدها چندان علاقه و حتی صلاحیت و شایستگی در زمینه فعالیت اقتصادی نداشت، مانند کارکن غیرعضو رفتار نمیشد. حتی در بین واحدهای خانوادگی مدرن، مدیرانی بودند که از مدیران عامل عضو خانواده به سبب بیتجربگی بهطور ضمنی چنان خرسند نبودهاند. اما نگرش پدرسالارانه هم در نسل اول و هم در نسل دوم باعث میشده است که بهرغم چنین ناخرسندی واحد اقتصادی را مانند خانواده خود پنداشته و به کار خود ادامه دهند.
در مقابل، فرآیند رشد سرمایهداری در سایر کشورها از جمله کشورهای غرب نشان میدهد که در بخش سرمایهداری بزرگ، سرمایهداری خانوادگی بهگونهای فزاینده جای خود را به سرمایهداری مدیریتی داده است. بهتدریج که مدیران در نتیجه رشد شرکتهای بسیار بزرگ دارای نفوذ هر چه بیشتری شدند، خانوادههای سرمایهدار جا به جا شدند. این نتیجه به عنوان «جابهجایی نقش خانوادگی شرکت با تفوق خود شرکت» توصیف شده است. شرکت بزرگ به عنوان موجودیت اقتصادی مشخصتری، که منافع شرکت را بر منافع خانواده موسس ترجیح میدهد، ظهور کرد. اگرچه خانواده زمانی مقدرات شرکت را کنترل میکرد، اما در بیشتر موارد در سرمایهداریهای بزرگ این مساله به آسانی ممکن نیست و اگرچه ارتباطات خانوادگی هنوز وجود دارد اما اعضای خانواده نمیتوانند منافع شرکت را نادیده بگیرند. حفظ سود شرکت توسط مدیران اجرایی آن، تعیین کننده میزان سرمایه برگشتی است که نصیب اعضای خانواده میشود. این تفاوت به طور تجربی اثبات شده است. اما بهطور کلی باید گفت که بهرغم تبدیل سرمایهداری خانوادگی به شرکتهای تحت مدیریت مدیران غیرعضو در خانواده، اعضای سرمایهداری خانوادگی نقش مهمی در مدرن کردن واحد اقتصادی خانوادگی بازی میکردند. به عبارت دیگر، سرمایهداری خانوادگی ارزشهای خود را حفظ میکند یعنی هم ویژگی خانواده را در بر دارد و هم ویژگی یک کلیت و هویت تجاری و اقتصادی. اما با چالشهای خاصی دست به گریبان است. یکی از چالشهایی که رییس خانواده با آن روبهرو بود توازن برقرار کردن بین انصاف و برابری در مقابل کارآیی و وراثت و جانشینی در مقابل شایستگی و پدرسالاری در برابر اراده و فاعلیت.
خلاصه بحث
بنگاههای اقتصادی خانوادگی ایرانی قدرت کنشگر را در سطح اعضای خانواده بالا میبرد. این افزایش قدرت بر خلاف سایر انواع بنگاهها در جهت حداکثر کردن سود و اتخاذ تصمیمات اقتصادی عقلایی قرار ندارد. در این بنگاهها احساسات و عواطف و کنشهای غیراقتصادی از نوع خیریهای و نوع دوستانه بر کنشهای عقلانی مسلط است. برآیند اینها مانع اصلی گسترش این بنگاهها در تاریخ معاصر ایران بوده است.
ارسال نظر