آرزوی راه‌آهن ساخت ایران

تصویر ارائه شده از سوی حاج محمدحسن امین‌الضرب در سفر به اروپا برای شناساندن نقاط ضعفی بود که جامعه ایرانی از آن رنج می‌برد. عدم احترام به مالکیت خصوصی از جمله مهم‌ترین این عوامل بود، عاملی که در نهایت گریبان این تاجر موفق ایرانی را نیز گرفت. در بخش دیگری از خاطرات محمدحسن امین‌الضرب که از ویژه‌نامه «ریشه‌های رشد شاخه‌های شکوفایی» گزیده شده است. بازگشت این تاجر ایرانی از اروپا به ایران و تلاش‌هایش برای راه‌اندازی راه‌آهن را مرور می‌کنیم.

ظاهرا در آن هنگام جامعه و نهادهای اروپایی در موقعیت ایده‌آلی که امین‌الضرب تصویر کرده است، ‌نبودند بلکه تصویر مثبتی که او نقش می‌کند، ابعاد منفی جامعه و نهادهای ایرانی را به منصه ظهور می‌رساند. هنگامی که او از اتحاد و یکپارچگی اروپایی‌ها می‌گوید، توطئه و دسیسه چینی دائمی را که در دربار و حکومت ایران جریان داشت، در ذهن دارد. هنگامی که از جدیت و فعالیت اروپایی‌ها می‌گوید، سستی و تنبلی و بیکاری ایرانیان را در ذهن دارد. هنگامی که از امنیت مالی سخن می‌گوید، ضبط و توقیف بی‌پایان دارایی را که در ایران دوره قاجار به بهانه‌های واهی رخ می‌داد، در ذهن دارد؛ سرنوشتی که سرانجام او را نیز در گرفت. او جرات نمی‌کند از شاه یا صدراعظم انتقاد کند و آنها را مسوول امور کشور بداند؛ بنابراین اظهارات خود را همواره با تعریف و تحسین ایشان آغاز می‌کند و به پایان می‌رساند، اما مقامات عالیرتبه مجهول‌الهویه‌ای را مسوول معایب کشور می‌داند که وظیفه خود را انجام نمی‌دهند.

چنانکه حاجی پیرزاده گزارش می‌کند، امین‌الضرب کوشید خود را با پوشیدن جامه‌های اروپایی با شیوه زندگی اروپایی سازگار سازد: «حاج محمد حسن در پاریس لباس‌هایش را تغییر داده است، کت و شلوار پوشیده و کراوات می‌زند و کلاه بر سر می‌گذارد، اما نماز و فرایض دینی را ترک نکرده است. او مانند اروپایی‌ها گوشت حیوان سلاخی‌شده می‌خورد.»

اما نامه‌های او نشان می‌دهد که اگرچه او تحت‌تاثیر توسعه اقتصادی و سیاسی اروپا قرار گرفته بود، از شیوه زندگی آنها لذت نمی‌برد. اگرچه گوشت می‌خورد، دلتنگ غذاهای ایرانی بود؛ چنانکه در یکی از نامه‌هایش به یکی از دوستانش به طعنه می‌گوید که جایت خالی بود برای خوردن ماهیچه و سیب‌زمینی. امین‌الضرب از آنجا که مردی بود وفادار به خانواده، دلتنگ خانواده‌اش هم می‌شد.

امین‌الضرب مدتی در انتظار خبری از امین‌السلطان درباره ترتیبات و جواز گمرکی واردات تجهیزات راه‌آهن از روسیه ماند. مادامی که منتظر امین‌السلطان بود به لیون و از آنجا به گانژ که برادرش حاج محمدرحیم به نمایندگی امین‌الضرب و اداره کارخانه ابریشم‌کشی مقیم بود، رفت. او نه تنها ساکن گانژ بود، بلکه همسری فرانسوی اختیار کرده بود، دختر خانواده دوکرس که از کارخانه ابریشم‌کشی آنها در رشت خرید می‌کرد.

امین‌الضرب و حاج محمدرحیم با هم به پاریس برگشتند و در آنجا مدت کوتاهی پس از بازگشت، تلگرام امین‌السلطان را مبنی‌بر اینکه او ترتیبات گمرکی را از روسیه تنظیم کرده است، دریافت کردند. سرانجام در آغاز سپتامبر، امین‌الضرب به همراه حاج محمدرحیم پاریس را به مقصد لی‌یژ ترک کرد. در لی‌یژ تجهیزات راه‌آهن، قطعاتی برای کارخانه ذوب‌آهن، سه قطعه ماشین برای تمیز کردن کتان خام و دو قطعه برای فشرده کردن کتان و برای حمل آن خرید و با حاج محمدرحیم وداع گفت و در ۲۶ ذی‌الحجه / ۱۶ سپتامبر از راه بوهم رهسپار ایران شد. امیدوار بود در بوهم نیز مقداری کریستال بخرد. امین‌الضرب در سفر بازگشت به ایران با چهار نفر همراه بود، دو مهندس فرانسوی که برای راه‌آهن استخدام شده بودند: میرزا جعفرخان سیاح،‌ برادر حاج‌سیاح، وقاراپتف، ساکن باکو و مالک یک کارخانه ساخت واگن. شش روز بعد آنها در وین بودند و بیست روز پس از ترک لی‌یژ، آنها در بندر ادسا به مرزهای روسیه رسیدند. امین‌الضرب از ادسا به مسکو رفت و بیست روز را در آنجا گذراند. نامه‌ای که پس از بازگشت به وزیر امور خارجه نوشت، نشان می‌دهد که از احترام و رفتاری که در مسکو دریافت کرده، بسیار به وجد آمده است. در مسکو بازرگانان محلی و مالکان کارخانه‌ها از امین‌الضرب پذیرایی و او را در تماشای مسکو، پارک‌ها و تفریح‌گاه‌های خارج از شهر همراهی کردند. از مسکو به بندر باتوم، تفلیس و باکو رفت. او به تفصیل شرح می‌دهد که چگونه رییس ادارات گمرک در باتوم، باکو و هر جای دیگر رفتار مودبانه‌ای با او داشتند و عبور کالاهایی را که می‌خواست با خود حمل کند، ‌تسهیل کردند. امین‌الضرب در نامه‌اش شرح می‌دهد که رفتار شاهانه‌ای که با او در روسیه شده، نتیجه نیت خوب حکومت روسیه درباره ایران است و از وزیر امور خارجه می‌خواهد نامه‌ای به سفارت روسیه بنویسد، برای تصدیق این نیت و تشکر از آنها اگر چه فراهم آمدن تسهیلات دولتی احتمالا به دخالت امین‌السلطان بازمی‌گردد، اما رفتار بازرگانان و مالکان کارخانه‌ها باید خصوصی‌تر بوده باشد؛ چراکه امین‌الضرب را بازرگان برجسته‌ای شناخته و درباره خرید خطوط راه‌آهن به وسیله او و دلبستگی‌اش به توسعه صنعتی شنیده بودند و امیدوار بودند در نتیجه این روابط برخی همکاری‌های بازرگانی صورت پذیرد.

تقریبا شش ماه پس از بازگشت به ایران، ‌امین‌الضرب فهمید که برای به دست آوردن ماشین‌های بیشتر راه‌آهن باید به اروپا برگردد. در ژانویه۱۸۸۹ هنگامی که درمشهد بود به امین‌السلطان نامه نوشت و از او خواست اجازه شاه را برای سفری دیگر به اروپا بگیرد. در یازدهم جمادی‌الثانی ۱۳۰۶/۱۲ فوریه ۱۸۸۹، امین‌السلطان به شاه نامه‌ای نوشت برای گرفتن اجازه سفر و آرزوی موفقیت امین‌الضرب در به دست آوردن مایحتاج ماشینی راه‌آهن و جاده. امین‌الضرب تقریبا سه هفته در مشهد ماند و سپس آنجا را همراه برادرش حاج ابوالقاسم ملک‌التجار که امتیاز جاده مشهد - عشق‌آباد را داشت، برای عزیمت به عشق‌آباد ترک گفت. دو برادر هنگامی که در ۱۰ رجب ۱۳۰۶/۱۲ مارس ۱۸۸۹ به عشق آباد رسیدند، از هم جدا شدند و ملک‌التجار به مشهد و امین‌الضرب به باکو رفت. او از باکو به یالتا رفت و در آنجا آقا زین‌العابدین مراغه‌ای - نویسنده سیاحتنامه‌ ابراهیم بیگ- را دید، که پدرش اصلیتی ایرانی داشت و ۵۰ سال در مصر زیسته و بازرگانی می‌کرد و در سلک دوستان امین‌الضرب درآمده بود.

اگر چه در این نگاه این دو رابطه دوستانه‌ای داشتند، بعدها احتمالا در پایان فرمانروایی ناصرالدین شاه، هنگامی که سیاحتنامه نوشته شد، مراغه‌ای به شدت از امین‌الضرب؛ نه به عنوان یک فرد، بلکه از شخصیت و فعالیت‌های او انتقاد می‌کند.