تاریخ جهان- ریچارد نیکسون و نفت پساز جنگ
آغاز جنگهای نفتی در خلیجفارس
ثروت و ضعف دو عامل متضاد برای کشورهای واقع در منطقه خلیج فارس بودند که از نگاه نیکسون در سالهای جنگ سرد، عامل ایجاد وسوسه برای تسلط شوروی براین مناطق به شمار میرفتند. چنین بود که آسیب پذیری این کشورها، آمریکا را بر آن داشت برای جلوگیری از افتادن این کشورها در دامن کمونیسم، نفوذ خود در این منطقه را افزایش دهد. در بخش دیگری از کتاب « جنگ حقیقی» که شرح خاطرات ریچارد نیکسون را دربرمیگیرد؛ دیدگاه رییس جمهور پیشین آمریکا درباره نفوذ شوروی در خلیج فارس را درآغاز دهه۱۹۸۰ مرور میکنیم. ***
کوباییهایی که در یمنجنوبی حضور دارند، بر عمان و منطقه شرقی شبه جزیره عربستان نظارت دقیق دارند. عمان نیز به نوبه خود از مدتها قبل بر سرزمین وسیعی حکومت و نظارت داشته است به طوری که در سال ۱۸۲۰ که برای اولین بار انگلیسها اقدام به برقراری روابط تجارتی با آن نمودند دارای نیروی دریایی قابلتوجهی بوده که تا شعاع ۳۵۰۰ کیلومتر یعنی تا حدود جزایر زنگبار توسعه داشت. اکنون نیز کشور عمان بر سرزمینهای بسیار پرارزشی از جمله ساحل جنوبی تنگه هرمز حکمرانی دارد.
مدتهاست که کشورهای شوروی و یمن جنوبی از شورش و طغیان ایالت ظفار در عمان حمایت و پشتیبانی مینمایند و عمانیها فقط در هنگام قدرت شاه ایران و نیروهای نظامی که توسط وی به آن کشور اعزام گردیده بود در مقابل تهاجم ایالت ظفار پایداری مینمودند، به این عبارت که مرزهای عمان با یمن جنوبی به طوری حفاظت میگردید که در اواخر سال ۱۹۷۶ طغیان و سرکشی در این قسمت پایان پذیرفته و عمان امنیت و آرامش خود را موقتا باز یافته بود، ولی پس از آنکه شاه در آغاز سال ۱۹۷۹ سرنگون شد یکی از سردستگان جنگجویان ظفار که در یمن جنوبی مستقر میباشد شروع مجدد عملیات را علیه عمان اعلام کرد.
تهدید مهمتری که در این ناحیه اخیرا احساس گردیده، این است که شورویها واحدهای ارتشی کوبا را با آخرین زرهپوشهای مدرن مجهز کرده و بریگادهای تعلیماتی شوروی که در سال ۱۹۷۹ مامور کشور کوبا بودهاند کار آموزش سربازان کوبایی را در جنگ با زرهپوشها که مستلزم نوعی تلفیق و همبستگی با واحدهای تاکتیکی است، بر عهده گرفتهاند. طبق گزارش سرویسهای اطلاعاتی شورویها یک نوع تانک بسیار مدرن و وسایط نفربری معتنابه و تعداد قابلتوجهی زرهپوشهای مخصوص صحرا را در یمن جنوبی متمرکز نمودهاند به طوری که ادوارد لوتوارک کارشناس مسائل نظامی گفته است:
تمامی مهرهها روی صحنه شطرنج چیده شده و هر زمان ممکن است بازی آغاز گردد. با یک حرکت جنگجویان ایالت ظفار که زیر نقاب و اختفای سیاسی و تحت عنوان شورش و زدوخوردهای داخلی شروع گردیده به صورت یک حمله نظامی و به بهانه برخوردهای محلی بین اعراب آغاز گردد، در این موقع است که سربازان کوبایی با زرهپوشهای خود ضربه نهایی را وارد آورده و ارتش کوچک و ناچیز عمان قدرت تحمل کوچکترین مقاومتی را نخواهد داشت...
به این ترتیب کلیه معادن و منابع نفت عربستان سعودی زیرنگین و در ید تصرف یک رژیم چپی که به وسیله کوباییها و در نهایت شورویها حمایت میگردد در خواهد آمد، به این ترتیب اعمال روشی سهل و آسان میتواند به راحتی مقدمه و آغازی برای پیدایش قدرتهای دیگر در سایر امیرنشینهای کوچک باشد که منابع عظیم نفتی را در زیر زمین ذخیره دارند.
روش و شیوه فوق نیز یکی دیگر از راههای نفوذ و رسوخ کشور اتحاد شوروی به سواحل تنگه هرمز خواهد بود.
تهدیدات شوروی
ثروت و ضعف یعنی دو عامل متضاد برای کشورهای واقع در منطقه خلیجفارس به مثابه دو آفت و بلیه بزرگ هستند؛ در نتیجه این ثروت توام با ضعف و عدم قدرت و آسیبپذیری عوامل ایجاد وسوسه برای کشور اتحاد شوروی به شمار میروند.
با در نظر گرفتن تجاوز شوروی به افغانستان و اشغال این کشور در پایان دهه ۱۹۷۰ اظهارنظر انورسادات رییسجمهور مصر در این باره به این شرح است:
«جنگ و مبارزه برای دستیابی به منابع نفت از چندی قبل آغاز شده است، هم اکنون و با تصرف افغانستان، مسکو خود را به ۴۸۰ کیلومتری تنگه هرمز یعنی نقطه حساس استراتژی شاهرگ نفتی غرب نزدیک نموده است. از محل پایگاههای هوایی واقع در جنوب غربی افغانستان هواپیماهای شکاری میگ شوروی به سهولت میتوانند به تنگه هرمز دست بیابند، در حالی که سابقا از چنین امکانی برخوردار نبودند.»
کشورها و مناطق واقع در امتداد ترکیه تا پاکستان که در گذشته عامل عدم دسترسی شورویها در وصول به هدف خود بودند امروز یا به کلی زیر ورو شدهاند یا به سختی دچار ضعف و ناتوانی گردیدهاند. سرروبرت تومپسون در یادداشتهای خود در این مورد مینویسد: روسیه در مقابل سه جبهه مختلف قرار گرفته است. اول جبهه اروپا یا مغرب، جبهه دوم عبارت از شرق در مقابل چین و ژاپن است و بالاخره سومین آن جبهه جنوب میباشد که در برابر کشورهای واقع در امتداد ترکیه تا افغانستان قرار گرفته. هم اکنون اولین شکاف در جبهه سوم پدیدار شده و شوروی در مسیر و در سمت جنوب یعنی به همان طرفی که مولوتف آن را نقطه و مرکز حیاتی و دهلیز تنفس شوروی نامیده؛ پیش میرود.
پس از خاتمه جنگ جهانی دوم نفت خاورمیانه برای اروپای غربی و کشور ژاپن جنبه حیاتی پیدا کرده است. از سال ۱۹۷۰ میزان تولید نفت ایالات متحده آمریکا به میزان حداکثر و به مقدار قابلتوجهی افزایش پیدا کرده است، صادرات کشور شوروی در حال حاضر به سه میلیون بشکه نفت در روز بالغ میگردد. در سال ۱۹۷۸ در حدود نیمی از ارز مورد نیاز این کشور از صادرات مواد نفتی تحصیل میشد. چنین پیشبینی میشود که در آینده نزدیکی میزان تولیدات نفت شوروی به نقطه اوج و حداکثر بالغ شده و آنگاه به تدریج از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ قوس نزولی خود را بپیماید و به این ترتیب کشور شوروی نیز به صورت واردکننده نفت در خواهد آمد. در نتیجه این مساله به خاطر تاثیر مسلمی که در محاسبات شوروی روی قیمت نفت و سود حاصله آن به جای خواهد گذاشت ناچار آنها را به دست اندازی روی منابع نفتی خلیجفارس وسوسه مینماید.
قبل از آنکه شورویها کشور افغانستان را اشغال بنمایند، فاصله نزدیکترین پایگاه نظامی آنها به تنگه هرمز ناحیه مرو در ترکمنستان بود. هنگامی که روسها برای اولین بار در سال ۱۸۸۴ منطقه مرو را اشغال نموده و نیروهای خود را در آنجا مستقر ساختند، بین آنها و انگلیسها در زمینه مقاصد روسها و تهدیدی که از ناحیه آنها متوجه امپراتوری بریتانیا میگردید اختلافات و مشاجرات زیادی روی داد. کسانی که به فتوحات و پیشرفتهای روسها در آن زمان با بیاعتنایی و عدم توجه نگاه میکردند عینا شبیه آمریکاییهای امروز هستند که روش و طرز تفکر آنها را میتوان در جمله معروف «ببینیم تا بعد چه میشود» خلاصه نمود. در آن زمان سفیر روسیه مقیم لندن این طور اظهار کرده بود؛ برای یک دولت متمدن که در همسایگی قبایل صحرانشین بدوی زندگی میکند، عدم توسعه ارضی و توقف و سکون امری بسیار دشوار است. تا پایان قرن نوزدهم روسها در سواحل رودخانه آمودریا که مرز طبیعی شوروی و افغانستان بود متوقف بودند تا سرانجام در پایان سال ۱۹۷۹ سرحدات این کشور را شکسته و از آن گذشتند. بین کشور افغانستان و دریای عمان و تنگه هرمز موانع طبیعی قابل ملاحظهای وجود ندارد، بلکه سراسر این منطقه را بیابانی خشک و لم یزرع پوشانده است که منطقه مسطح و قابل نفوذ بلوچستان را شامل میگردد. تعداد ساکنین و طوائف چادرنشین آن که در جنوب افغانستان و مغرب پاکستان و جنوب شرقی ایران زندگی میکنند به حدود پنج میلیون نفر بالغ میگردند. در سالهای اخیر طوایف بلوچ پاکستان چندین مرتبه علیه حکومت مرکزی دست به شورش زدهاند. در اواخر سال ۱۹۷۹ اختلافاتی ما بین حکومت تهران و بلوچهای ایران بروز کرد. قبل از آنکه روسها افغانستان را اشغال نمایند زمزمههایی به گوش میخورد که شورویها برای شورش بلوچهای پاکستانی دست به اقداماتی از قبیل مجهز کردن و مسلح نمودن آنها زدهاند.
منطقه بلوچستان دارای ۱۲۰۰ کیلومتر سواحل استراتژیک در کنار دریای عمان میباشد که تقریبا تا حوالی تنگه هرمز امتداد دارد؛ بنابراین به سهولت میتوان تصور نمود که ایجاد یک جمهوری خلق بلوچستان بهترین وسیلهای است که راه شوروی را به اقیانوس هند صاف و هموار نماید. وصول به چنین هدفی در جهت اجرای جنگ گازانبری شورویها برداشتن قدمی دیگر به طرف تنگه هرمز محسوب خواهد شد. امروز کلیه صنایع و اقتصاد دنیای غرب بستگی به نفت داشته و ماشین جنگی غرب فقط با انرژی حاصل از نفت امکان تحرک خواهد داشت؛ به عبارت دقیقتر کنترل و نظارت بر سیر جریان نفت عینا به معنای کنترل و نظارت نسبت به ادامه حیات دنیای غرب میباشد. منطقه خلیجفارس هرگز به اندازه امروز برای آینده جهان حیاتی و حائز اهمیت نبوده است و در هیچ دورانی کشورهای واقع در منطقه خلیجفارس در برابر یک دولت مهاجم که درصدد تحمیل قدرت خود بر تمام جهان میباشد تا این حد ضعیف و آسیبپذیر نبودهاند.
کشورهای واقع در منطقه خلیجفارس یکی بعد از دیگری در چنگ نیروهای انقلابی که به هر صورت و شکلی مخالف غرب و موافق شوروی میباشند، افتادهاند. تزلزل و عدم ثبات سیاسی خاورمیانه موجب گردیده که منطقه مذکور برای ابرقدرتها وسوسهآمیز شده و در عین حال به علت آسیبپذیری و ناتوانیشان مطمح نظر و مورد علاقه آنها میباشند. در صورتی که شورویها حقیقتا و عملا در نظارت و کنترل بر خلیجفارس توفیق حاصل نمایند، بدون تردید تمام اروپای غرب و ژاپن تحت تسلط و در اختیار آنها قرار خواهند گرفت.
ارسال نظر