پول‌های ایران در بانک‌های سوئیس
در حالی که مدت‌ها کسی رنگ دلار را در ایران ندیده بود، مبالغ هنگفتی پول به حساب‌های بانکی ایرانی‌ها در نیویورک سرازیر شده بود که بخش عمده آن بعد از مدتی از نیویورک به بانک‌های سوئیس انتقال می‌یافت. اما منابع این پول ها از کجا تامین می‌شد؟ در بخش دیگری از گزیده کتاب «رضاشاه و بریتانیا» که به قلم محمدقلی مجد نگاشته شده، منابع این پول‌ها و در نظر گرفتن این جریان مالی از سوی آمریکا شرح داده می‌شود.

علاوه بر این کردستانی اظهار داشت که فقط می‌تواند تمبرها را به قیمت اسمی آن و به ارز خارجی بفروشد و عواید ارزی فروش تمبرها را نیز در اختیار دولت ایران قرار خواهد داد. اینطور که ادعا می‌شود مقامات ایرانی در تعقیب سیاست مرسوم اعطای امتیازات انحصاری، انحصار فروش مجموعه کامل تمبرهای جدید را عملا به آقای کردستانی داده‌اند و در عین حال او را موظف ساخته‌اند که عواید ارزی فروش آنها را به کمیسیون اسعار خارجی تسلیم کند. آقای کردستانی برآورد کرده است که قیمت این تمبرها به ۳۰هزار پوند استرلینگ بالغ شود. احتمالا این اولین باری است که یک دولت تمبرهای پستی‌اش را به صورت ارزی می‌فروشد. اگر حاجتی به شواهد و قرائن باشد، این اقدام دولت نشان می‌دهد که چه کارهایی که حاضر نیست برای به دست آوردن حتی مقدار کمی ارز انجام بدهد.
چرا دولت ایران حاضر بود برای حتی مقدار کمی دلار دست به هر کاری بزند؟ چرا دلار آنقدر کمیاب بود؟ پاسخ را باید در انتقال وجوه ایران به نیویورک و بانک‌های سوئیس یافت.
انتقال پول‌های ایران به نیویورک
در حالی که مدت‌ها کسی رنگ دلار را هم در ایران ندیده بود و حتی برخی از تمبرهای پستی را به ارز خارجی می‌فروختند، مبالغ هنگفتی پول به حساب‌های بانکی ایرانی‌ها در نیویورک سرازیر شده بود که بخش عمده آن بعد از مدتی از نیویورک به بانک‌های سوئیس انتقال می‌یافت. وزارت خزانه‌داری آمریکا بدون اطلاع رضاشاه و مدیران و مشاوران مالی‌اش جریان این پول‌ها را به بانک‌های نیویورک و سایر شهرها زیر نظر گرفته بود. البته هدف اصلی وزارتخانه‌ نظارت بر پول‌هایی بود که به دولت‌ها و اتباع آلمان‌، ایتالیا و ژاپن تعلق داشت و دولت‌های فوق از بانک‌های سوئیس برای ورود پول به آمریکا و خروج پول از آن استفاده می‌کردند. یکی از نتایج فرعی این تحقیقات اطلاعاتی بود که درباره انتقال پول‌های ایران به ایالات متحده و سوئیس به دست آمد که در خور تحقیقات عمیق جداگانه‌ای است.
وقتی بر روی مساله دیگری تحقیق می‌کردم، چشمم به گزارش‌های روزانه‌ای افتاد که وزارت خزانه‌داری آمریکا از ۲ ژانویه تا ۲۶ ژوئن ۱۹۴۱ یعنی ماه‌های آخر حکومت رضاشاه در ارتباط با انتقال پول به برخی حساب‌‌های خارجی در نیویورک و برداشت از آنها تهیه کرده بود. جدولی که در انتهای این بخش می‌آید میزان و منبع پول‌هایی را که به حساب ظاهرا اتباع ایرانی در این بانک‌ها انتقال می‌یافت به طور خلاصه نشان می‌دهد. واضح است که انتقال نزدیک به ۴/۴ میلیون دلار پول ایران به نیویورک در بحبوحه جنگ جهانی دوم، علاوه بر انتقال درآمدهای نفتی کشور، علت اصلی کمبود شدید دلار در مملکت بود. وقتی فقر و فلاکت سایه خود را بر سر ایران انداخته بود، مبالغ هنگفتی پول به نیویورک انتقال می‌یافت. منابع این پول‌ها بسیار جالب ‌توجهند.
با توجه به اینکه صادرات ایران به سوئیس در شرایط عادی ناچیز و علی‌الخصوص در طول جنگ در اروپا صفر بود و با توجه به انتقال پول‌های ایران از سوئیس به بانک ایندیانانشنال، انتقال پول از سوئیس به نیویورک لابد مربوط به کمیسیون خریدهای ارتش شاهنشاهی ایران در برن بوده است. معلوم است که انتقال‌دهندگان امیدوار بودند که انتقال مبالغ کوچک (عمدتا 20 تا 200 هزار دلار در ماه) از نظرها پنهان بماند. ولی از آنجا که این نقل و انتقالات تحت نظر بود حتی کوچک‌ترین مبلغ هم ضبط و ثبت شد.
مبلغ ۵۷۰,۰۰۵ دلاری که ذیل هنگ‌کنگ و چین آمده است شامل پرداخت ۴۲۰ هزار دلار از طرف هنگ‌کنگ و ۱۵۰,۰۰۵ دلار از طرف چین است که لابد بابت صادرات تریاک از ایران به این کشورها صورت گرفته است. از آنجا که هنگ‌کنگ مستعمره انگلیس بود، جالب است بدانیم که انگلیس علاوه بر اینکه مجبور بود بخش عمده‌ای از حق‌الامتیاز نفت را به دلار بپردازد، پول تریاک ایران را هم به دلار پرداخته بود. مبالغ ذیل ایتالیا نیز مربوط به صادرات ایران به این کشور بود که عمدتا از فرش و محصولات کشاورزی تشکیل می‌شد.
مبالغی که اتحاد شوروی پرداخت کرده بود (چهار مورد 250 هزار دلاری و یک مورد 100 هزار و یک مورد دیگر 119,997 دلاری) شاید از همه موارد دیگر روشنگرتر باشد. از قرار معلوم چهار محموله غله و دام از شمال ایران به شوروی صادر شده بود. چنانکه در ادامه خواهیم دید در شرایطی که ایران در سال‌های 1941-1940 در شرف قحطی‌زدگی بود مقادیر قابل‌توجهی محصولات کشاورزی از ایران به اتحاد شوروی صادر می‌شد که از آن جمله می‌توان به 200 هزار راس دام از مناطق حاشیه دریای خزر اشاره کرد. چنانکه کنسول آمریکا، موس در طول سفرش در سال 1941 به بجنورد در شمال خراسان شاهد بود، به‌رغم شرایط فلاکت‌بار مردم، ماموران «انحصار غله» سخت مشغول کار بودند و غله کشاورزان را به منظور صادرات خریداری می‌کردند. از آنجا که رضاشاه کل منطقه خزر و بجنورد را صاحب شده بود، عواید حاصل از صادرات مستقیما به جیب او می‌رفت. صدور گندم، برنج، پنبه و دام از شمال ایران به اتحاد شوروی دلارهایی به جیب او می‌ریخت که آنها را به حساب‌هایش در نیویورک و نهایتا بانک‌های سوئیس انتقال می‌داد.
بنابراین تعجبی ندارد که رضاشاه تا روزهای آخر حکومتش مجدانه تلاش می‌کرد زمین‌های مناطق مجاور خاک اتحاد شوروی را به تصرف خود درآورد. اما بزرگ‌ترین مورد انتقال پول از ایران ۶۰۰ هزار دلار بود. اگر این پول به جای انتقال به نیویورک در اختیار آدم‌هایی مثل آقای حمنی‌پور و خانم سرکیسیان و سایرین قرار می‌گرفت که معادل ریالی‌اش را در سال ۱۹۳۵ پرداخته بودند ولی نمی‌توانستند همان اندک دلاری را که برای تسویه بدهی‌هایشان لازم داشتند به دست آورند، مسلما شرایط زندگی‌شان به مراتب بهتر می‌شد.
با توجه به اینکه واردات از ایالات متحده عملا ناممکن بود، انتقال پول‌های ایران و عواید حاصل از صادرات به نیویورک این شایعه را بر سر زبان‌ها انداخته بود که رضاشاه دارد ثروت خود را به بانک‌های آمریکایی منتقل می‌کند.
چنانکه در سال ۱۹۴۰ آلبرت سی.سی. امبرشتس کارمند بلژیکی شرکت آمریکایی اینترنشنال تلفن‌ اند تلگراف در تهران، توصیف کرده است، کمبود شدید دلار در ایران نتیجه اقدام رضاشاه برای انتقال ثروتش به آمریکا بود و شایعاتی که در همین ارتباط بر سر زبان‌ها افتاده بود کاملا صحت داشت.