تاجری که تاریخ مشروطه را نوشت

بخش اول

روابط اقتصادی تجار در اوایل قاجار بر مبنای یک ساختار سنتی بود اما در دوره دوم با گسترش روابط ایران و کشورهای خارجی به واسطه امتیازها، شکل این روابط دگرگون شد. آنها برای به دست گرفتن بازار داخلی و رقابت با سرمایه‌های خارجی، تاسیس بانک در ایران را مورد پیگیری قرار دادند، تلاشی که در نهایت به شکست منجر شد. پس از این شکست، طبقه تجار تشکیل مجلس وکلای تجار را پیشنهاد داده و در واقعه رژی نقش پررنگی را ایفا کردند. انقلاب مشروطه به عنوان یکی از مهم‌ترین اتفاقات روی داده در دوران قاجار نیز از حضور طبقه تجار خالی نبود و بسیاری از به چوب بستن بازرگانان به عنوان یکی از پایه‌های انقلاب مشروطه نام می‌برند. علی قیصری در مقاله‌ای با عنوان «تجارت، سفر و انقلاب در اواخر عهد قاجار» که در کتاب «جنگ و صلح در ایران دوره قاجار» آمده است، خاطرات یکی از تاجران آن دوره به نام محمدتقی جورابچی را نقل می‌کند. آنچه می‌خوانید بخش اول این خاطرات است.

تجار از بازیگران مهم در نهضت مشروطه و انقلاب مشروطه ایران در سال‌های ۱۹۰۶-۱۹۱۱ [ح ۱۲۸۵-۱۲۹۰ هـ.ش] بودند. آنها در هر دو سوی مبارزه استبداد/ مشروطیت حضور داشتند. گروهی پشتیبان انقلاب بودند و نیروی عمده‌‌ای در پیشبرد کارزار انقلابی به شمار می‌رفتند. بعضی تجار کمک‌های مالی به مبارزات مشروطه‌خواهان کردند، از قبیل اینکه هزینه جراید آنها را پرداختند، برای آنها اسلحه خریدند و تحصن آنها در سفارت انگلیس در تابستان ۱۹۰۶/۱۲۸۵ را تامین مالی کردند. با توجه به انبوه مطالبی که در این مورد به چاپ رسیده است، تحقیق اسلوب‌مندتری درباره سهم تجار، دست کم در مقیاسی که راجع به درباریان و دولتمردان یا روشنفکران و علما تحقیق شده است، شناخت ما را از اواخر دوران قاجار بسیار افزایش خواهد داد.

تاریخ اجتماعی دوره مشروطه و نقش تجار در انقلاب را به کمک اسناد شخصی، خاطرات، گزارش‌های بایگانی شده و دیگر مدارک نیز که به تدریج برای استفاده پژوهندگان تاریخ ایران منتشر می‌شوند، می‌توان نقل کرد. انتشار این مطالب همیشه سودمند بوده است. برای مثال در مورد ایالت آذربایجان در دوره مشروطه، روایت‌های چندی از همان زمان بر جای مانده است، از کسانی مانند محمدباقر ویجویه، اسماعیل امیرخیزی یا احمد کسروی که کتابش؛ تاریخ هیجده ساله آذربایجان بسیار پرخواننده بوده است. نوشته‌هایی از اشخاصی که خود در انقلاب شرکت داشته‌اند، از قبیل شیخ‌الاسلام، تقی‌زاده، ثقه‌الاسلام، ویپرم خان، نیز به چاپ رسیده است. آثار دولت‌آبادی، مهدی قلی هدایت ناظم‌الاسلام کرمانی که پیش‌تر منتشر شده‌اند در پژوهش‌ها بسیار به کار آمده‌اند. از اوایل دهه ۱۹۸۰ باز گرایش به انتشار آثاری از قبیل وقایع نامه روزنامه شریف کاشانی یا اسناد نظام‌السلطنه مافی پدید آمده است. این آثار با هم بن‌مایه ارزشمندی برای هر کسی که می‌خواهد درباره اواخر دوران قاجار تحقیق کند، فراهم می‌آورند. علاوه بر آنها، گنجینه‌ای از منابع منتشر نشده دست اول نیز در سازمان اسناد ملی ایران و موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران موجود است.

خاطرات

آنچه می‌خوانید چکیده‌ای از خاطرات حاج محمد تقی جورابچی، تاجر تبریزی، در انقلاب مشروطه است. خاطرات در اصل برای اطلاع نسل‌های بعدی خانواده نوشته شده است. دوره زمانی آن مطابق با سال‌های میلادی ۱۹۱۱-۱۹۰۶ است که دوره مبارزه انقلابی با استبداد شاه و مداخله استعماری روس و انگلیس در ایران بود. در خاطرات افزون بر مسائل خانوادگی از اوضاع اجتماعی و سیاسی شمال ایران در ایام انقلاب مشروطه و حضور نیروهای روس در آذربایجان نیز سخن رفته است، ضمن اینکه اطلاعات ذی‌قیمتی هم از تجارت و سفر در منطقه دارد. نکات ارزشمندی نیز از زندگی خصوصی و اجتماعی نویسنده در تبریز و رشت، مراکز ایالت‌های شمالی آذربایجان و گیلان، دو کانون کارزار انقلابی در این سال‌ها در آن یافت می‌شود. از بندر انزلی، همچنین باکو و نقاط دیگر قفقاز روسیه و سفر به ماورای خزر، عشق‌آباد، قوچان و مشهد نیز اطلاعاتی در آن هست. نویسنده در همه این نقاط زندگی کرده است. خاطرات همچنین اطلاعاتی دارد از استانبول و ازمیر، پورت سعید در مصر و مسیر زیارتی مکه. مشاهدات با ارزش نویسنده در مراکز زیارتی شیعیان در بین‌ النهرین یا به قولی عتبات، شامل نجف و کربلا و کاظمین، در دوره انقلاب نیز در خاطراتش آمده است.چنانکه از این خاطرات برمی‌آید، انقلاب مشروطه با همه اهمیتش تنها دلمشغولی تجار نبود و آنها زندگی روزمره خود را داشتند. ضمنا این نکته هم آشکار می‌شود که مشروطه خواهان، علما یا روشنفکران یگانه بازیگران اصلی صحنه انقلاب نبودند. اگر چه بسیاری از تاجران خود مشروطه‌خواه بودند و یک بار به میانه صحنه هم کشیده شدند. زندگانی آنها در سیاست خلاصه نمی‌شد و دغدغه اصلی آنها هنوز کاروبار خودشان بود.

در خاطرات، با تاجر پرنفوذ، پرتکاپو و پرمشغله‌ای مواجهیم که روایتی شخصی از زندگی در پاره‌ای شهرهای بزرگ ایران و کشورهای همسایه به دست می‌دهد و نظری کاملا متفاوت درباره جامعه و سیاست در ایران دارد. حکومت هر چه بود، مشروطه یا غیرمشروطه، کسب‌وکار او برایش مهم‌تر بود و چیزی کارش را تعطیل نمی‌کرد، نه انقلاب، نه اشغال کشور، نه قحط و غلا. البته نمی‌خواهیم بگوییم که تجار ذاتا «بدون عقیده» بودند. عقیده در میان آنها همان قدر ارزش و اهمیت داشت که بین طبقات دیگر اما بسیاری از تجار می‌گفتند اول کسب‌وکار، بعد عقیده و تعهد. تعهدات و تکالیف می‌توانست در قبال خانواده باشد یا مذهب، امور خیریه، کمک مالی به نشریات مشروطه‌خواهان،‌حتی خرید تیر و تفنگ یا پرداخت مخارج بیمارستان مجروحان مشروطه خواه.نیمه دوم دست‌نوشته خاطرات در اوایل دهه ۱۹۸۰ به دست من رسید. این نیمه در ۱۹۸۴ در تهران انتشار یافت. نیمه اول دست نوشته بعد از آن پیدا شد و در چاپ جدید کل متن آمده است.

ابتدای امر ممکن است خود وجود این دست‌نوشته انسان را متعجب کند. نویسنده، حاج محمد تقی، بازرگانی میانه حال و خانواده دوست، شیعه‌ای معتقد و مردی پرکار بود که باید با یک انقلاب یا در واقع چند انقلاب، کنار می‌آمد. یک انقلاب در زادگاهش تبریز بود و انقلاب‌های دیگر در نقاط مختلف قفقاز که او به آنها سفر می‌کرد یا با آنها دادوستد داشت. اگر انقلاب هم نبود، لااقل آشوب و محاصره و اشغال خارجی وجود داشت. گهگاه او با راهزنان و قحط وغلا و بیماری‌های واگیر هم سر و کار پیدا می‌کرد. او در درجه اول کار و کاسبی‌اش و بعد از آن زندگی خانوادگی‌اش را باید به‌رغم این عوامل پیش می‌برد.مقدمتا ممکن است پرسش‌هایی در مورد شخصیت نویسنده و نفس عمل نگارش خاطرات به ذهن بیاید؛ اینکه تاجر مذهبی پرمشغله‌ای مثل

حاج محمد تقی وقتی اختصاص بدهد برای قلم‌فرسایی و نگارش مرتب خاطراتش. این گونه پرسش‌ها را ولو پیش پا افتاده به نظر برسند، نمی‌توان صرفا با تکیه بر تعریف‌هایی قراردادی از قبیل «ساختار طبقاتی» یا «نمونه آرمانی» پاسخ داد. حاج محمد تقی نویسنده نیست؛ تاجر بازاری آذری زبانی است که از زندگی خصوصی و اجتماعی‌اش گزارشی فارسی می‌نویسد. چرا با اینکه او فردی مذهبی و سرسپرده تجارت خویش است، وقت و همتی را صرف نگارش خاطراتش می‌کند؟ این کار را باید کسان دیگری می‌کردند، مثلا آن روحانیان یا روشنفکرانی که اعلامیه‌ها را می‌نوشتند. اینجا و آنجا در متن، نویسنده اشاراتی دارد که به ما در یافتن پاسخ‌ها کمک می‌کنند.گویا عزم اولیه او برای نوشتن را موقعیت انقلابی کشور و اختلال امور تجاری که وقت آزادی برای او فراهم آورده، شتاب بخشیده است. به جای اینکه وقت اضافه را عاطل و باطل بگذراند یا بیهوده غصه فردا را بخورد (که به قول خودش «از بسیاری خیالات صدمه فوق‌العاده به انسان می‌رسد») تصمیم می‌گیرد که بعضی وقایع سیاسی و اجتماعی را که به چشم دیده است به روی کاغذ بیاورد و اطلاعاتی از خانواده‌اش را برای آیندگان ثبت کند. این «تاریخ» را می‌نویسد تا سلامت عقل خود را حفظ کند و تصویری واقعی از اوضاع متغیر به دست دهد. زمانی که خاطرات را می‌نویسد چهل و دو سه ساله است. پس «سبب نوشتن این تاریخ همین بلوای آخری [در تبریز] بود... از زیادی غم و غصه و خیالات این کتاب را می‌نوشتم. کارها که امنیت پیدا کرد، دیگر ممکن نشد بنویسم» زیرا دوباره سرش گرم تجارتش شد. تا باز: این اواخر، که سال ۱۳۲۹ باشد، در ماه ذی‌حجه، [روس‌ها] از طرف رشت قشون زیاد وارد نموده، قدری را روانه قزوین و جمعی را اینجا نگاه داشته. دو هفته است بازارها بسته و اهالی سرگردان هستند... چند روز است از کثرت خیالات و پریشانی در خانه هستم و تنها بودم، باز ترسیدم از زیادی خیالات صدمه به وجودم برسد؛ لهذا باز خودم را مشغول نمودم به نوشتن این تاریخ.گرچه حاج محمد تقی در مواقعی دست به قلم می‌برد که تحت فشار عصبی و نگران اوضاع بود، نثرش نسبتا شیوا و روان است. نوشته او در جاهایی سردرگمی نویسنده را در مورد وقایع سیاسی یا مسائل کاری نشان می‌دهد، اما همچنین حاکی از ثبات قدمش در دین، تعهد شغلی و وظیفه‌شناسی نسبت به خود و خانواده است. گذشته از دغدغه‌ها و تردیدهای گهگاهی، حاج محمد تقی در ابتدا جای وسیعی را به بیان کلی عقیده و مرام خویش و طرح افکار متداولی درباره ظرفیت بالقوه و بالفعل انسان برای شناخت خداوند اختصاص می‌دهد و نوعی نظریه معرفت اخلاقی از آن استخراج می‌کند. به زعم او، هر چند انسان از درک کامل واقعیت عاجز است، دستورات اخلاقی دین او را در صراط مستقیم نگاه می‌دارند و با این نتیجه‌گیری، نویسنده به یقینی در مورد آخرت و دیدگاهی عملی- و نه صرفا نظری- درباره معنی هستی می‌رسد. او بحثی هم در مورد خانواده، که آن را نهادی ضروری می‌شمارد و اهمیت تولید مثل و شان ویژه والدین و وظایف انسان در قبال آنها می‌کند. حاج محمد تقی صفحات بسیاری را به جنبه‌های گوناگون این نکات اخلاقی و غایت شناختی اختصاص می‌دهد و با ایمان قلبی و عملی به طرح آنها می‌پردازد. او می‌گوید در فهم صفات الهی، مراکز و حواشی هست؛ و نیز سلسله مراتبی که عوالم موجودات جان دار و بی‌جان را در بر می‌گیرد. از این رو تفاوت و تنوع فراوانی در هر شاخه‌ای از هستی وجود دارد، خواه در کیفیت و خواه در صورت. ما جزئیات و خصوصیات این تفاوت‌ها را نمی‌دانیم، ولی بی‌گمان باید سلسله مراتبی در کار باشد؛ مثلا بین سنگ‌ها که موجب تفاوت جواهر با سنگ‌های معمولی شود. عین این تفاوت در عالم انسانی هم وجود دارد و انسان هر چه عبادت یا اطاعت پروردگار کند با پیامبری که مبعوث مستقیم خداوند است برابر نمی‌شود. بحث به این نتیجه می‌‌انجامد که غرض یزدان از آفرینش انسان معرفت‌الله است. سپس حاج محمد تقی خلاصه‌ای از شجره‌نامه آدمیزاد را به روایت کتاب‌های آسمانی می‌آورد و خصوصا بر معنای اخلاقی آن انگشت می‌گذارد. از آدم و حوا، هابیل و قابیل به دنیا می‌آیند. نسل بشر وفور می‌یابد و در چهار گوشه دنیا ساکن می‌شود و زبان‌ها و قبیله‌ها و امت‌های مختلف را پدید می‌آورد. شهرها ساخته می‌شوند و کشاورزی گسترش می‌یابد و کسانی که استعدادهای خود در صنایع مختلف را بروز می‌دهند در چشم مردمان خود از دیگران عزیزتر می‌گردند.