معرفی کتاب- نگاهی به کتاب «در تیررس حادثه، زندگینامه سیاسی قوامالسلطنه»
در موجی از افترا و اتهام نامش را به زشتی آلودند
محمدعلی قهرمانپور- «از منظر ارزیابیهای تاریخی، هر نسلی باید زندگی و زمانه سپری شده خود را در پرتو وسواسی نقادانه مورد قضاوتی مجدد قرار دهد.»جمله بالا، سرآغاز کتاب قابل تامل حمید شوکت، پژوهشگر ایرانی مقیم آلمان، با عنوان اصلی «در تیررس حادثه» و عنوان فرعی زندگینامه سیاسی «قوام السلطنه» است. به استناد آنچه در سراسر کتاب آمده، نویسنده این سخنان را نه از سر بازیچه که بر مبنای یک اعتقاد حرفهای قلمیکرده است.
«در تیررس حادثه» - که نخستین باردرسال ۱۳۸۵ توسط انتشارات اختران روانه بازار شد و در مدت کوتاهی به چاپ سوم رسید- را باید از جمله تکنگاریهایی دانست که در چند سال اخیر با نگاهی نو به گذشته، افقهای تازهای را در مطالعات تاریخی گشودهاند و طعنه آمیز اینکه این اثر نیز به مانند سایر آثار این جریان، نه توسط دانش آموختگان رشته تاریخ که از سوی محققی خارج از این حوزه به نگارش درآمده است، هرچند باید اعتراف کرد درحد قابل قبولی به روش شناسی علم تاریخ وفادارمانده است.
در وهله اول، صرف پرداختن به زندگینامه شخصیت جنجالی و بحثبرانگیزی چون احمد قوام با طیفی گسترده از مخالفان با اندیشههای گوناگون، نشان از شجاعت و روحیه حقیقت جویی نویسنده دارد؛ سیاستمداری که چه در هنگام حیات و چه پس از آن، عموما مورد طعن و لعن بوده است به خصوص که آخرین ورق زندگی پرفراز و نشیب وی با نهضت ملی شدن صنعت نفت پیوند خورد و رویکرد متفاوت وی برای تحقق منافع ملی ایرانیان، برتابیده نشد و به تعبیر نویسنده «در موجی از افترا و اتهام نامش را به زشتی آلودند.» در همین رابطه و به واسطه اهمیت موضوع نگارنده نه تنها بیشترمنابع دست اول و پژوهشهای تاکنون منتشر شده را مورد بازخوانی انتقادی قرار داده، بلکه از منابع تازهای چون آرشیو کمتر شناخته شده اسناد وزارت امور خارجه آلمان نیز بهره گرفته است. در عین حال وی توانسته است به نحو قابلتوجهی، فاصله خود را با شخصیت مورد بررسی حفظ کرده و از غلتیدن در ورطه احساسات و عواطف شخصی خودداری کند؛ به عبارت دیگر هرچند وی با نظری مثبت به زندگی سیاسی قوام میپردازد ولی از خردهگیری بر برخی رفتارهای وی نیز خودداری نمیکند (به عنوان نمونه، نقد وی بر موضع قوام نسبت به شدت عمل ارتش در مقابل اعضای فرقه دموکرات در آذر ۱۳۲۵، پس از خروج نیروهای نظامی شوروی از کشور). از آنجاکه هیچ حادثه تاریخی در خلا اتفاق نمیافتد و اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... و نیز شرایط بینالمللی، نقش غیر قابل انکاری در شکل دهی به کنشها و رفتارهای بازیگران حوزههای مختلف جامعه از جمله سیاستمداران دارد، شوکت به خوبی توانسته است با ارائه گزارشهایی موجز و روان، بافت و زمینهای که قوام در آن به ایفای نقش میپرداخت را به تصویر کشد.
«در تیررس حادثه» از یک مقدمه، ۸ فصل به انضمام فهرست منابع و مآخذ و نیز عکسها و نمایه تشکیل شده است. شوکت کتاب خود را با بررسی خاندان قوام آغاز میکند و در گذر سالهای کودکی و نوجوانی وی، به دوران مشروطیت میرسد؛ آنجا که قوام جوان در مقام منشی مخصوص مظفرالدین شاه قاجار، فرمان مشروطیت را به رشته تحریر میآورد. در ادامه، او به فعالیتهای قوام در دوره پرآشوب مشروطه میپردازد: عضویت در مجلس عالی و کمیسیون فوقالعاده آن به دنبال سقوط محمدعلی شاه که عملا کشور را اداره میکرد و نیز دورههای متناوب وکالت، وزارت و والیگری.یکی از مهمترین اقدامات قوام در این دوره در مقام وزیر جنگ، خلع سلاح نیروهای مجاهدین در پارک اتابک بود که نویسنده به طور مبسوطی به این موضوع اشاره میکند؛ مسالهای که به دلیل سابقه مبارزات ضد استبدادی مجاهدین به رهبری مردان خوشنامی چون ستارخان و باقرخان، کاری دشوار بود. به عهده گرفتن مسوولیت در اوج بحران از سوی قوام، نکته مهمی است که بارها در زندگی وی تکرار میشود و شوکت نیز به خوبی به تجزیه و تحلیل این ویژگی قوام در شکلدهی به برخی از حوادث کشور اشاره میکند.
دو مقطع مهمی که نویسنده در طی چند فصل، مفصل به آنها میپردازد دو رویارویی پیچیده و جذاب قوام با دولت شوروی در فاصله زمانی نزدیک به ۲۵ سال است. درباره رویارویی دوم بعد از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون مطالب زیادی نوشته شده است ولی ابعاد گوناگون مقابله اول که در سطح جامعه نوپای ملل نیز مطرح شد، تقریبا ناشناخته بود. نبرد دیپلماتیک اول، مصادف است با اولین دوره نخستوزیری قوام در سال ۱۳۰۰ و اوج قیام جنگل به رهبری میرزاکوچک خان. شوکت با بررسی نقش شوروی در دامن زدن به اغتشاشات داخلی در این بحران، به ما گوشزد میکند که چگونه نگاههای ایدئولوژیک به قیام جنگل، تاکنون فهم تاریخی غلطی از این ماجرا به دست داده است؛ ماجرایی که بسیاری از زوایای آن در پوشش حماسه سراییهای گزاف محو شده است. قوام که به عملگرایی و به عهده گرفتن مسوولیت در اوج بحران شهره بود، یکبار دیگر نیز به نبرد روسها رفت.برای سالها بر اساس نظری غیرمستند، خروج نیروهای شوروی از ایران صرفا حاصل معادلات قدرت در عرصه بینالمللی و به ویژه اولتیماتوم هری ترومن، رییسجمهور وقت ایالات متحده به دولت شوروی مبنی بر لزوم عقبنشینی از ایران میشد اما با مطالعه این اثر و آشنایی با برخی زوایای بازی پیچیده قوام و استالین، عمق نپختگی و بیاساس بودن این تحلیلها را در مییابیم. (البته سالها پیش نیز دکتر هوشنگ حسن یاری طی مقالهای خواندنی با عنوان «افسانه اولتیماتوم» به طور مستند و مستدل این نظر را رد کرده بود) کافی است به یاد داشته باشیم شوروی در جریان جنگ جهانی دوم وارد هر سرزمینی شد یا آن منطقه را رسما به خاک خود ضمیمه کرد یا آن کشور را به صورت یکی از اقمار خود درآورد و فقط در ایران بود که چیزی به دست نیاورد.
یکی دیگر از نکاتی که در این کتاب بررسی میشود تلاشهای گسترده قوام برای تشکیل حزب در مقاطع مختلف است. وی بهرغم اینکه معتقد بود «کشور بدون حزب مانند خانه بدون سقف است» هیچگاه نتوانست به این نیاز دوران مدرن در کشور پاسخ موفقیتآمیز دهد که این ناکامیخود بررسی دیگری را میطلبد. سرانجام نویسنده به ارائه توضیحی مفصل از رویکرد قوام به بحران ناشی از ملی شدن صنعت نفت دست میزند؛ آخرین مرحله حیات سیاسی قوام که با ناکامی همراه بود. هرچند طولی نکشید که با حادثه ۲۸ مرداد، طومار نهضت ملی نیز با شکستی تلخ درهم پیچیده شد ولی جمعبندی نهایی نویسنده بسیار قابل توجه است که با توجه به سابقه درخشان قوام در حل بحرانهای کشور در حوزه روابط خارجی، چه بسا ۳۰ تیر و سقوط قوام نه یک «قیام ملی» که «فرصتی از دست رفته» بود؛ فرصتی که شاید روند تحولات تاریخ معاصر ایران را به سمتی متفاوت سوق میداد.
این نتیجهگیری جسورانه چنان برطرفداران دکتر محمد مصدق گران آمد که شوکت با حجم انبوهی از اتهام و افترا روبهرو شد تا آنجا که حتی حوزه شخصی زندگی وی نیز از تعرض مصون نماند. البته رسیدن چنین کتابی به چاپ سوم در حالی که جزو کتابهای عامه پسند محسوب نمیشود خود حاکی از این است که نسل جوان، در بازخوانی انتقادی گذشته هیچ خط قرمزی را نمیشناسد و بیمحابا به جلو گام برمیدارد.
ارسال نظر