تاریخ احزاب
حزب در بریتانیا
کسب قدرت سیاسی آرزوی هر فردی است که معنای قدرت و اعمال آن را میفهمد. افراد اما به مرور زمان دریافتند با نیروی اندیشهای و گروهی تحت عنوان حزب باید برای کسب قدرت سیاسی اقدام کنند. سرنوشت احزاب جهان از خواندنیهای تاریخ جامعههای بشری است که از امروز در همین ستون خواهید خواند. نظام سیاسی بریتانیا غالبا از سوی شهروندان اکثر جوامع دیگر به عنوان یک نظام سیاسی مطلوب، مشروع و پایدار مورد تحسین واقع شده است. وجود نظام دموکراسی نسبتا پایدار، ثابت و باتاریخی طولانی دراین کشور اکثر ناظران را برآن داشت تا به بررسی و تحقیق پیرامون علل ثبات و پایداری و راز تدوام دموکراسی پارلمانی دراین جامعه بپردازند و حکومت بریتانیا را از ابعاد و زوایای متعددی مورد بررسی قرار دهند.
یکی از نکات مورد توجه اکثر تحلیلگران و ناظران و محققان سیاسی در این رابطه مساله وجود توازن در نظام سیاسی این کشور بوده است. تلاش حکومتگران بریتانیا برای ترکیب و درآمیختن نظام حکومتی موثر و کارآمد با آزادیهای مدنی تضمین شده برای شهروندان و نیز تضمین حقوق اپوزیسیون سیاسی، از سابقهای نسبتا طولانی در بستر تاریخ تکاملی اجتماعی و مدنی این کشور برخوردار است. در این راستا با نگاهی به نظام سیاسی و حکومتی در این کشور شاهد ترکیب و آمیزهای از نهادهای ما قبل دموکراتیک قرون میانه (نظیر پادشاه و مجلس لردان) و کاربستهای دموکراتیک مدرن ارزشهای سیاسی و هنجارهای مدنی مورد اجماع همگانی خواهیم بود که به تعبیر گابریل آلموند و اس. وربا، در قالب پدیدهای بدیع و قابل تامل تحت عنوان «فرهنگ مدنی» گرد آمدند. در چنین فرهنگی است که شهروندان برای خود دو نوع حق و دو نوع نگرش در دو جایگاه یا شان قائل هستند. اول) شهروندان در مقام اتباع یک دولت و حکومت از حق انتخاب، انتقاد و در عین حال احترام به حکومت یا روی گرداندن از آن برخوردارند. لذا نگرش آنان در مقام اتباع با در نظر گرفتن حق انتخاب اولیای حکومت، نمایندگان پارلمانی و انتقاد از آنان، غالبا نگرشی ایجابی و اثباتی است تا سلبی و نفیای؛ گو اینکه این حق را نیز دارند که با اعتراض و روی برگرداندن از دولت و حکومت تا مرز اپوزیسیون غیروفادار به کل نظام سیاسی و حکومتی نیز پیش بروند. اما با توجه به استفاده از برخی راهکارها و ابزارهای مقتضی، غالبا اپوزیسیونهای سیاسی سعی میکنند خود را به چارچوبهای اساسی پذیرفته شده و جا افتاده در جامعه مقید ساخته و به عنوان «اپوزیسیون وفادار به ملکه» در چارچوب قوانین موجود به فعالیت بپردازند. به طوری که در پارلمان نیز احزاب و گروههای اپوزیسیون غالبا تحت عنوان اپوزیسیون وفادار به ملکه فعالیت میکنند و از حقوق ویژهای نیز برخوردارند.
دوم) شهروندان در مقام مشارکتکنندگان با توجه به برخورداری از یکسری حقوق و مزایا، تکالیف و تعهداتی را نیز از جانب خود در قبال سرنوشت سیاسی جامعه، حکومت و غیره بر عهده میگیرند. وانگهی بر همین اساس این نگرش تقویت میشود که میتوانند به قدرت و توانایی خود در اعمال نظر یا نفوذ برحکومت و دولت اطمینان داشته باشند. ارزشها و نهادهای سیاسی و حکومتی انگلستان با توجه به نوع سازماندهی و تکامل آنها در واقع محصول و پرورده تاریخ هستند و طی قرون متمادی سربرآوردهاند. در قرن بیستم جامعه انگلیس، برخلاف بسیاری از دیگر جوامع اروپایی شاهد تغییر و تحولات دفعتی، رادیکال و عمیقی در ساختار سیاسی-اجتماعی، حکومتی و اقتصادی خود نبوده است نظیر آنچه برای مثال به صورت گستهای ناگهانی و عمده در اروپایی غربی و شرقی رخ داد، مانند سقوط رژیم فرانسه در ۱۹۴۰ و ۱۹۵۸، شکست نظامی و تجزیه آلمان به دو بخش شرقی و غربی در سال ۱۹۴۵ یا انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ یا فروپاشی اتحاد شوروی در پایان دهه ۱۹۸۰. از سوی دیگر در مقایسه با بسیاری از کشورهای اروپایی، روند نوسازی و توسعه اقتصادی نیز در انگلستان بسیار کم هزینهتر از سایر کشورهای اروپایی تمام شد.
ویژگیهای احزاب سیاسی در انگلستان
احزاب عمده بریتانیا دارای سه ویژگی اصلی هستند:
۱- نخستین ویژگی احزاب بریتانیا برنامهای بودن آنها است. این احزاب به ویژه دو حزب محافظهکار و کارگر برای تمامی اهداف و نقطه نظرات و طرحهای خود برنامههای دقیق و مدونی دارند.
هنگام برگزاری انتخابات عمومی این احزاب معمولا برنامههای خود را به شکل بیانیهای رسمی در سطح عمومی منتشر میسازند و طی آن به معرفی رئوس سیاستها و خطمشیهایی میپردازند که درصورتی که به قدرت برسند، به اجرای آنها خواهند پرداخت. رهبران احزاب این برنامهها و سیاستها و اهداف اعلان شده را جدی میگیرند و هنگام انتخابات نیز از کاندیداهای محلی و منطقهای انتظار میرود تا در برنامههای تبلیغاتی و انتخاباتی خود به حمایت از برنامههای کلی اعلان شده از سوی حزب خود بپردازند. نزد رای دهندگان و شهروندان در مقایسه با شخصیت و موقعیت رهبران احزاب و کاندیداهای محلی، نافذتر و تاثیرگذارتر هستند.
۲- ویژگی دوم احزاب انگلستان نظم و انضباط آنها است.
این احزاب غالبا احزابی سازمان یافته، تشکیلاتی، دقیق و تابع اصول انضباطی معینی هستند. برای مثال آن عده از اعضای یک حزب که به مجلس عوام راه پیدا کردهاند، مطابق با اصول انضباطی و تشکیلاتی حزب ملزم و موظفند تا در مجلس نیز در خصوص طرحها و لوایح مطابق با سیاست حزب خود رای دهند. یا سیاستمداری که از برنامهها و خط مشی حزب خود عدول کند، خود را از عضویت حزبی و حمایتهای مقتضی از سوی حزب خود محروم میسازد. البته اگرچه در سالهای اخیر بسیاری از اعضای مجلس عوام و نمایندگان حزبی عضو پارلمان مخالفتها و نارضایتیهای معینی علیه این قواعد خشک و رسمی از خود نشان دادهاند، لیکن هنوز احزاب بریتانیا همچنان در خصوص مساله وحدت نظری و وحدت عملی هنگام رای دادن در مجلس بین نماینده پارلمانی و حزب وی اصرار دارند و این رویه همچنان ادامه دارد.
۳- سومین ویژگی احزاب انگلستان متمرکز بودن آنها است.
گرچه شعبههای محلی و منطقهای احزاب کاندیداهای خاصی برای خود تعیین و نامزد میکنند، لیکن لزوما باید این نامزدها را از میان لیستی از اسامی افرادی که از سوی شعبه مرکزی حزب معرفی شدهاند، تعیین کنند یا اینکه افراد و نامزدهای تعیین و معرفی شده از سوی شعبههای محلی در نهایت باید از سوی شعبه مرکزی تایید و تصویب شوند. از سوی دیگر این احزاب به این دلیل «احزاب متمرکز» نامیده میشوند که همه تصمیمگیریهای مربوط به سیاستها، برنامهها، اهداف، نحوه عملکرد، استراتژیهای انتخاباتی و تاکتیکهای سیاسی حزب در «مرکز» صورت میگیرند. البته در تاریخ معاصر بریتانیا در قرن اخیر بعضا به مواردی برمیخوریم که این کشور از نظام دو حزب عمده و حکومت حزب اکثریت عدول کرده است. برای مثال تا سال ۱۹۱۸ چهار حزب عمده در پارلمان انگلیس (مجلس عوام) حضور داشتند. علاوه برنمایندگان دو حزب غالب لیبرال و محافظه کار حدود ۳۰ نماینده از حزب کارگر و ۸۰ نماینده از حزب لیبرال ایرلند در مجلس عوام حضور داشتند. در دهه ۱۹۲۰ حزب در حال افول لیبرال و حزب کارگری که در حال قدرت گرفتن بود، جایگزینهای احتمالی برای حزب محافظه کار به شمار میرفتند. بین سالهای ۱۹۱۴ و ۱۹۴۵ با تعدادی از حکومتهای اقلیتی یا ائتلافی در صحنه سیاست قدرت بریتانیا روبهرو هستیم. طی بخش اعظم سالهای جنگ بین ۱۹۱۶ تا ۱۹۱۸ و ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ با دولتهای ائتلافی سروکار داریم. به این ترتیب تنها دوران ۱۹۴۵ به این طرف را به حق میتوان دوران رقابت دو حزبی و حکومت تک حزبی (حکومت حزب اکثریت) نامید.
ارسال نظر