رادیو لندن و جنبش ملی شدن نفت

در راستای سیاست‌های استعماری، دولت بریتانیا از هیچ گونه دشمنی نسبت به دولت ملی مصدق و نفاق‌افکنی در میان ایرانیان و تحریک مخالفان دولت دریغ نمی‌ورزید. یکی از نمونه‌های آن گفتاری است که در صبح روز ۲۳ تیر ۱۳۳۰/۱۹۵۱م همزمان با ورود اورل هریمن - فرستاده مخصوص آمریکا به ایران که به منظور میانجی‌گری برای حل اختلافات شرکت ملی نفت ایران و انگلیس و دولت ایران به تهران آمده بود- از رادیو لندن پخش شد که نشان دهنده تمایل دستگاه سیاسی استعمار بریتانیا برای ایجاد بن بست در روند مذاکرات بود:«امروز بعد از ظهر حوادث خونین در تهران روی خواهد داد و تعداد زیادی کشته خواهند شد.»

در همان روز حزب توده تظاهراتی علیه ورود هریمن به ایران و مداخله دولت آمریکا در مساله نفت بر پا کرد که در نتیجه زد و خورد‌های اعضای آن حزب با نیروهای انتظامی نه نفر کشته و ده‌ها نفر زخمی شدند.فردای آن روز رادیو بی بی سی ضمن تفسیر وقایع ایران گفت: « فاجعه روز یکشنبه در تهران نشان داد که دکتر مصدق حاکم و مسلط بر اوضاع نیست و کمونیست‌ها در کمین هستند که ایران را ببلعند و اگر انگلستان پای خود را کنار بکشد، کار ایران تمام است». از این زمان به بعد، با توجه به اهمیت موضوع نفت برای دولت بریتانیا ۱۵ دقیقه به برنامه‌های روزانه رادیو لندن اضافه شد، تا این فکر را در ذهن ایرانیان بگنجاند که شرکت نفت ایران و انگلیس «بهترین کارفرما» در ایران است و بزرگ‌ترین خدمتش قیمت بخشیدن به مهم‌ترین دارایی ملی ایران از طریق استخراج آن است و این دارایی اگر در دل زمین می‌ماند، ارزشی نداشت.» اما نه‌تنها این تبلیغات رادیو لندن اثری در داخل ایران نداشت، بلکه با دو شکست پی در پی بریتانیا در سال ۱۳۳۱ که یکی واقعه ۳۰ تیر و دیگری پیروزی ایران در دیوان بین المللی لاهه بود به سیاست استعماری انگلستان در ایران لطمه‌ای جدی زد. به گونه‌ای که در محافل سیاسی انگلستان این دو شکست به معنای سر افکندگی امپراتوری بریتانیا در ایران و خاورمیانه تبیین گردید. بدینسان، دولت انگلستان که تمام ترفند‌های خود را چه از نظر تهدیدات نظامی، تحریم‌های اقتصادی و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد نافرجام دید به این نتیجه رسید که بایستی با یک عملیات اطلاعاتی گسترده و با همکاری سازمان اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا- CIA- کار دولت ملی ایران را به اتمام برسانند. از این رو پس از دو سال تلاش، دستگاه اطلاعاتی انگلستان MI۶ توانست تصمیم خود را به CIA بقبولاند و آنان را با کودتایی علیه حکومت ملی ایران موافق سازد و آن را به مرحله اجرا بگذارد. از آنجا که دولت مصدق نقش تعیین‌کننده‌ای در نهضت ملی در هدایت و به‌دست گرفتن افکار عمومی از طریق مطبوعات و مدیریت رادیوی ملی ایران برای تداوم حمایت توده‌ها از سیاست‌های دولت داشت، سیاست‌های کودتاچیان نیز به سمت تخریب این رابطه مثبت دولت و افکار عمومی با تکیه بر نقش رادیو لندن پیش رفت. شب قبل از کودتا رادیو بی بی سی در برنامه فارسی خود این شعر فارسی را که دوازده سال پیش در شب ۳ شهریور ۱۳۲۰ خوانده بود، تکرار کرد:

چو فردا برآید بلند آفتاب من و گرز و میدان و افراسیاب

بدینسان کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از جانب دو قدرت بزرگ جهانی-یکی قدرت استعماری بریتانیا و دیگری آمریکای به اصطلاح طرفدار ملل آزاد! و با کمک مرتجعین داخلی اجرا شد و نهضت ملی مردم ایران سرکوب شد و در سال بعد دکتر علی امینی- وزیر دارایی کابینه سر لشگر زاهدی نفت ایران را طی قراردادی بنام «قرارداد کنسرسیوم» به غربی‌ها تسلیم کرد و با تشکیل این کنسرسیوم نفتی اهداف مورد نظر آمریکا و بریتانیا در ایران تامین گردید.

آنتونی پارسونز در سال‌های پس از کودتا در باره بدبینی ایرانیان نسبت به رادیو بی بی سی می‌گوید: «ایرانی‌ها از شاه گرفته تا دولتمردان و سیاستمداران دست پایین هرگز فراموش نکرده بودند که بخش فارسی رادیو بی بی سی در اوایل جنگ دوم با هدف ضمنی تضعیف رضا شاه و بر کناری او از سلطنت تاسیس شده است و حتی پس از گذشت چهل سال قانع کردن ایرانیان به اینکه

بی بی سی، یا به قول ایرانیان «رادیو لندن» صدای دولت انگلیس نیست، غیرممکن به نظر می‌رسید... من سعی کردم بقبولانم که بی بی سی تشکیلات مستقلی است و دولت بریتانیا خط مشی آن را تعیین نمی‌کند.» اما هیچ گاه علت تاسیس رادیو لندن و کینه توزی‌های این رادیو در قبال نهضت ملی از ذهن قاطبه مردم ایران پاک نشد.