خواندنیهای تاریخ- بیگانگی شاه و مردم از نگاه «پارسونز» -۳
«بازاریها» زیر سایه تورم
در نیمه اول سال ۱۹۷۵ دوازده قتل سیاسی در ایران اتفاق افتاد که دو تن از افسران آمریکایی و یکی از اعضای سفارت آمریکا نیز در میان آنان بودند. در شهرستانها هم چند مورد عملیات تروریستی و انفجار روی داد که از آن جمله انفجار بمب در انجمن ایران و آمریکا و شورای فرهنگی بریتانیا در مشهد بود. ساواک تاحدی میتوانست این عملیات را مهار کند، ولی قادر به از میان بردن آن نبود. مهمتر از این عملیات آغاز یک رشته اعتصابات و تظاهرات خشونتآمیز در بعضی از دانشگاهها از جمله دانشگاههای تهران و شیراز و تبریز و اهواز بود. جوانان تحصیل کرده و دانشگاهیان روزبهروز از رژیم بیگانه و دورتر میشدند و بین آنها و گروههای افراطی ارتباطات محسوس و ملموس بوجود آمده بود. دانشگاهها بیش از ظرفیت خود دانشجو پذیرفته بودند و از نظر مدیریت و استاد وضع نامطلوبی داشتند. ولی عدم رضایت از وضع دانشگاهها تنها عامل تشنج در محیط دانشگاهی نبود. فساد و اختناق و تبعیض و قوم و خویشبازی در انتصابات و تفویض مشاغل دولتی از جمله عواملی بود که دانشجویان دانشگاهها را به مبارزه وادار میساخت. به این ترتیب تماس اصلی بین تودههای دانشجویان و مقامات با کتک و باطوم و بازداشتهای دستهجمعی از طرف ساواک و پلیس صورت میگرفت. طبیعی است که این طرز رفتار بیش از پیش طبقه تحصیلکرده و دانشجویان را از رژیم بیگانه میساخت.
اقشار مذهبی هم که هرگز شاه و پدرش را به خاطر درهم شکستن اساس قدرت آنها نبخشیده بودند از اقداماتی که شاه در جهت مدرنیزه کردن کشور و تبدیل جامعه سنتی ایران به یک جامعه غربی و غیرمذهبی به عمل میآورد نگران و ناراضی بودند. بعضی از آنها سکوت اختیار کرده و یک حالت انفعالی در پیش گرفته بودند، ولی برخی دیگر مخالفت و عدم رضایت خود را علنی ساخته، میکوشیدند در راه پیشرفت برنامههای شاه موانعی ایجاد کنند. آنها از نفوذ خود در میان توده مردم که به معتقدات مذهبی خود پایبند بودند آگاهی داشتند، ولی از قدرت شاه و امکان واکنش تند او هم بیمناک بودند.
البته در میان آنها کسانی هم یافت میشدند که حاضر بودند برای مبارزه با سیاستهای شاه گروههای افراطی را مورد حمایت قرار دهند، زیرا در اصول عقاید بعضی از این گروهها عناصری از بنیادگرایی اسلامی به چشم میخورد.
وضع بازاریها در این میان هنوز مشخص نبود. بازار ایران طی قرنها مرکز فعالیتهای اقتصادی و تامین مواد اولیه و مایحتاج شهرنشینان و روستاییان بوده و با تودههای مردم شهری که در گذشته نقش اساسی در مبارزه با رژیم داشتهاند در ارتباط دائم بود. سیاستهای رژیم عوامل نارضایتی را در بازار هم تشدید کرد و بازاریها که مانند طبقات دیگر مردم از نرخ بالای تورم رنج میبردند در برابر توسعه بخش مدرن اقتصادی که درآمد و معاش آنها را تهدید میکرد احساس خطر کردند. بازار یک نیروی بالقوه برای به راه انداختن هر آشوبی به شمار میآمد و عناصر مذهبی بیش از همه میتوانستند از این نیرو استفاده کنند، زیرا معتقدات مذهبی در میان بازاریها نیرومندتر از هرجای دیگری بود. بازاریها یک بار هم در سال ۱۹۶۳ (۱۳۴۲ ـ م) به پشتیبانی از رهبران مذهبی دست به طغیان زدند، ولی شاه با خشونت و بیرحمی این طغیان را سرکوب کرد و صدها نفر در جریان این حوادث جان خود را از دست دادند. بازاریها پس از این وقایع خاموش شدند و به گمان من شاه باز هم این آمادگی را داشت که هرگونه حرکتی را از سوی بازاریها با شدت سرکوب نماید.
ارسال نظر