تاریخ ایران- خاطرات دکترمهدی کرباسیان-۲
حمل کالا روی دریا زیر بمباران
دکتر مهدی کرباسیان یکی از معدود مدیران باسابقه اجرایی کشور است که حاضر شده خاطرات خود را از دوران مدیریت در سازمانهای گوناگون نوشته و منتشر کند. وی که در اوایل دهه ۱۳۶۰ در ستاد بسیج اقتصادی فعالیت میکرد، در ادامه خاطراتش مینویسد که چگونه و در چه شرایطی کالای مورد نیاز از بندرهای ایرانی حمل میشد... بینظمی در اعزام نیروها با جلسههای متعدد و هماهنگی با فرماندهان ارتش و سپاه و همچنین جلب همکاری تعاونیهای مسافربری، خوشبختانه پس از مدت کوتاهی حل شد و بر اساس قراردادهای منعقده و پیشبینیهای انجام شده، نیروهای رزمنده پس از آن با نظم و ترتیب خاصی عازم جبههها میشدند و کارها به نحوی تنظیم و اداره میشد که حتیالامکان در برنامه سفر مسافران عادی خللی پدید نیاید.
در اینجا بیمناسبت نیست از مدیران تعاونیهای مسافربری و مالکان و رانندگان شریف و زحمتکش اتوبوسها که در دوران جنگ تحمیلی با تمامی توان و امکاناتشان به یاری جبههها شتافتند و در عین حال در آن شرایط حساس و اضطراری به ملت عزیز ایران هم خدماتشان را ارائه دادند و تعدادی از آنها نیز شهید و مجروح شدند صمیمانه تشکر و قدردانی کنم.این قشرزحمتکش که جایگاه ویژهای در امر جابهجایی رزمندگان و همچنین حمل بار و وسایل ضروری و پشتیبانی و نقلوانتقال به موقع امکانات داشتند، متاسفانه مورد بیمهری صداوسیما در ادوار مختلف و حتی دستاندرکاران تدوین تاریخ دفاع مقدس قرار گرفتهاند.
اکثر نقایص ساختمانی پایانه جنوب با حمایت شهردار وقت تهران(دکترنیک روش) و معاون عمرانی ایشان مهندس کامروا تا بهمن ماه ۱۳۶۰ مرتفع شد و اتحادیه شرکتهای تعاونی مسافربری تاسیس شد که با همکاری سازمان تعاون به ریاست آقای حسینی، در راه تامین لاستیک و دیگر نیازهای اتوبوسها، گامهای بلندی برداشته شد. نتایج موفقیتآمیز بهرهبرداری از پایانه جنوب، توجه بیشتر شهرداری تهران به ساخت و تکمیل پایانه غرب (جنب میدان آزادی) را به همراه آورد و متعاقب آن، پروژه راهاندازی پایانه شرق(درسهراهی تهرانپارس) برای جابهجایی مسافران مازندران و گلستان و خراسان هم به اجرا درآمد و در محلی که به دپوی زبالههای تهران اختصاص داشت، شهرداری تهران در مدت کوتاهی تاسیسات و تجهیزاتی فراهم ساخت که تا به امروز مورد استفاده شمار قابل توجهی از هموطنانمان قرار میگیرد.
در بهمن ۱۳۶۰ با توجه به تغییر شهردارتهران (در پی انتخاب آقای دکتر نیک روش به وزارت کشور) و تعیین سرپرست جدید شهرداری تهران، ابنجانب به دلیل اختلاف سلیقه مدیریتی از شهرداری تهران خارج شدم.
دیدار با دکتر نژادحسینیان
درهمین مقطع زمانی بودکه توسط یکی از دوستان برای همکاری به استانداری تهران معرفی شدم، ولی چون نپذیرفتم، مرا به دکترسیدهادی نژادحسینیان، وزیر وقت راه و ترابری معرفی کرد، ایشان هم پس از گفتوگو و بررسی سوابق تحصیلی و اجرایی من، دعوت کرد که هفته بعد به دیدارش بروم که در ملاقات بعدی متوجه شدم ایشان با توجه به بررسی سوابق اینجانب مرا به عنوان معاون حملونقل جادهای وزارت راه و ترابری منصوب کرده.
• قبل از من آقای قائم مقامی دراین سمت بودند که زحمت زیادی طی مدت کوتاه تصدی خود در نظم امور به خرج دادند. همزمان به ریاست کمیته حملونقل ستاد بسیج اقتصادی کشور نیز توسط ریاست ستاد بسیج اقتصادی کشور برگزیده شدم که تامین نیازهای مردم و جبههها و صنایع را در دورانی از جنگ تحمیلی برعهده داشت و اولویت حمل آنها به نقاط مصرف را تعیین میکرد و یکی از اصلیترین کمیتههای ستاد بسیج اقتصادی بود. مسوولیت اجرایی ستاد با مهندس نبوی، وزیر مشاور در امور اجرایی بود که بعدا آقای غلامرضا آقازاده جایگزین شدند. این کمیته وظیفه هماهنگی سه بخش حملونقل ریلی، دریایی و هوایی برعهده داشت. کمیته هماهنگی حملونقل از نمایندگان تامینکنندگان، واردکنندگان و دستاندرکاران حملونقل تشکیل میشدکه نمایندگان وزارت بازرگانی و مراکز تهیه و توزیع کالا، سازمانهای غله و چای و قند و شکر،وزارت صنایع، وزارت دفاع، وزارت کشاورزی، اتحادیه شرکتهای حملونقل و اتحادیه تعاونیهای مسافربری، کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، راه آهن و هواپیمایی هما تشکیل میشد که در نشستهایش، اولویت حمل کالاها از بنادر و مبادی ورودی کشور و چگونگی آن را تعیین میکرد. این کمیته در بندرهای عباس، بوشهر و امامخمینی(ره) در جنوب و بعدها در چابهار (کنارک)، نوشهر و انزلی در شمال کشور و همچنین در مرزهای جلفا و بازرگان شعبههایی داشت و حمل کالاهای وارداتی به داخل کشورو ندرتا صادراتی را اولویتبندی و ساماندهی میکرد.
تامین امنیت کاروان کشتیها در شرایط جنگی
اشغال اولیه و سپس از کار افتادن بندر خرمشهر در آن سالها، با توجه به مزیتها و اهمیت بسیار زیادی که داشت(مانند وجود اسکلههای متعدد، اتصال به راه آهن سراسری، نزدیکی نسبی به تهران و امکانات مناسب برای تخلیه و بارگیری) و همچنین حملات مکرر دشمن متجاوز به بندر امام و عدم امکان اعزام کشتیها به صورت عادی به این بندر موجب طولانی شدن توقف کشتیها در بندرعباس شد که تاخیر در تخلیه کالاها و در نتیجه پرداخت دموراژ سنگین از عوارض منفی آن بود. امکان اتصال بندر امام به راهآهن سراسری و برخورداری این بندر از اسکلههای متعدد و امکانات و تجهیزات پیشرفته، امتیازهایی بود که با آغاز جنگ تحمیلی از دسترس صنعت حملونقل کشور خارج شد و فشار زیادی را به بندرعباس برای تخلیه کشتیها وارد کرد.با این حال نمیتوانستیم امتیازهای بندر امام را برای ارسال کالا به شهرهای خوزستان و مناطق غرب کشور نادیده بگیریم. به همین دلیل با پیشنهاد ستاد بسیج اقتصادی کشور و تصویب سران قوا بنا شد کشتیها به صورت کاروانی و با پشتیبانی نیروهای هوایی و دریایی، کالاهای وارداتی را از بندرعباس به بندر امام انتقال دهند تا از این بندر توزیع شود.
تراکم کالاهای وارداتی در بندرعباس
نکته قابل توجه دیگر، موضوع تامین امنیت کشتیهای حامل کالاها توسط نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بود. به این ترتیب که در مورد پهلوگرفتن کشتیها ابتدا بر اساس اولویتبندی نوع محمولهها و نیاز مناطق جنگی کشور در کمیته هماهنگی حملونقل تصمیمگیری به عمل میآمد. بدیهی است که کشتیهای کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران یا کشتیهایی که در اجاره این کشتیرانی بودند در اولویت قرار داشتند. کشتیها ابتدا به لنگرگاه بوشهر میرفتند و پس از تجمیع و هماهنگی نیروهای مسلح در ساعت x
(که اعلاممیشد) به صورت کاروان با اسکورت ناوهای نیروی دریایی و پوشش هوایی جنگندههای نیروی هوایی به سمت بندر امام حرکت میکردند. در لنگرگاه به جز کاپیتان، حداقل کارکنان مورد نیاز که اکثرا ایرانی بودند یا خارجیانی که با قبول خطر در کشتی حضور داشتند، دیده میشدند. در این مسیر پرخطر در تمام ترددها، موشکها و تیربارهای ارتش عراق، آتشباری میکردند و بعضا در تردد هر کاروان، یک یا دو کشتی دچار سانحه میشدند. هرچند نیروهای مسلح با جوابگویی قاطع میزان خطر را کم میکردند تا کاروان به مقصد برسد. در تمام مدت اعزامها، همواره تعدادی شهید یا زخمی از کارکنان کشتیرانی اعم از ایرانی و خارجی و نیز پرسنل فداکار نیروی دریایی داشتیم. با شرایطی که گوشهای از آن توصیف شد به جرات میتوان کلیه این عزیزان را در شمار رزمندگان خط مقدم جبهه به حساب آورد. لازم است در اینجا از کارکنان سازمان بنادر و کشتیرانی و گمرک و سایر واحدهای مرتبط بندری در بندر امام، آبادان و خارک که جان بر کف در این صحنهها بودند و نیز ایثار کارکنان سازمان بنادر و کشتیرانی در بندرعباس تقدیر به عمل آید. در همین رابطه خاطرهای از خاطرات فراوان آن دوران را برای تصویر کردن گوشهای از فضای ویژه آن دوران و همگامی مدیران با کارکنان خطوط مقدم، نقل میکنم:
در یکی از اعزامها، کاپیتانها و کارکنان کشتیها درخواست کرده بودند که مدیران ارشد نیز در یکی از ترددها همراه آنها باشند. لذا اینجانب به اتفاق آقای مهندس محمد سوری، مدیرعامل وقت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و آقای مهندس اسماعیل روحانی، ریاست وقت سازمان بنادر و کشتیرانی به بوشهر عزیمت کردیم و آماده اعلام محدوده زمانی حرکت کاروان شدیم. ساعت ۱۱ شب از سوی ستاد نیروهای مسلح اعلام شد که ساعت ۵ صبح کاروان کشتیها با پوشش لازم حرکت میکنند. در ساعت ۴ صبح به طرف لنگرگاه عزیمت کردیم تا در کشتی اول ( سر گروه ) قرار گرفته و همراه کاروان حرکت کنیم. پس از ورود به بندر و آمادگی برای سوار شدن به قایق برای رفتن به لنگرگاه، عزیزان جان بر کف و ایثارگر اعلام کردند که ضرورتی در مورد ادامه حضور ما نیست چون آنها صرفا میخواستند پرسنل عادی مطمئن شوند که مدیران نیز همسان ملوانان، آمادگی دارند تا در خطوط مقدم، دوشادوش آنان حضور داشته باشند.
یخ کرمان در بندرعباس
درآن دوران در بندر امام و بندرعباس تعداد اسکلهها محدود بود. اسکلههای بندر شهید باهنر هم بسیار کم بود و عملیات ساخت اسکله شهید رجایی نیز که با همکاری یک شرکت ایتالیایی، جریان داشت هنوز به پایان نرسیده بود و تجهیزاتی مانند جرثقیل هم به پای تجهیزات بندر امام نمیرسید. مشکلات بندرعباس به کمبود اسکله و تجهیزات پیشرفته برای جابهجایی کالا از کشتیها محدود نمیشد، بلکه امکانات سادهای مانند سالن غذاخوری و سرویس بهداشتی مناسب نیز برای رانندگان کامیونها وجود نداشت.مشکل اساسی ستادهای بندرعباس و بندر امام، کمبود یا نبود امکانات اسکان مناسب جهت رانندگان بود که با تلاش شبانه روزی حداقل امکانات در حاجیآباد بندرعباس ایجاد شد. در بندر امام ساخت یک ترمینال بار مدرن توسط وزارت راه و ترابری شروع شد. مشکل مهم به جز اسکان، قطعی برق به مدت حتی ۱۰ ساعت در شبانهروز بود. میتوان حدس زد که در گرمای طاقتفرسای تابستان این وضعیت چه مشکلاتی ایجاد میکرد. تامین یخ مشکل اساسی بود چون دستگاههای یخساز کافی در بندرعباس موجود نبود لذا از کرمان یخ وارد میشد. این گوشهای از مشکلات بود ولی رانندگان ایثارگر با شکیبایی تحسینآمیزی این کمبودها را تحمل میکردند.
ارسال نظر