تاریخ مشروطه- پول، کسب و کار و زمان در نگاه ایرانیان-۵
واقعه تنباکو از دید یک انگلیسی
اسکناسهای قلابی- اخلال در کار بانک- بیآبرویی شرکت تنباکو- رفتار باشکوه مردم ایران- تنباکو- یک ملت دخانیات را تحریم میکند- سرکوب انحصار- پرداخت غرامت- در جستوجوی خرد- مراکز تجاری مهم اروپایی و فعالیتهای آنان- تجارت روسها و انگلیسیها- راههای تجاری- گمرک جدید ایران- آنچه نمایش میدهند و آنچه حقیقتا هستند- اشتغال خارجیان در ایران- ماجرای مکلین. اینها گوشههایی دیگر از مشاهدات آرنولندهنری ساویج لندور از ایران طی سفرش به هندوستان در سال ۱۹۰۱ میلادی است.
فعالیت بانک شاهی در زمانهای مختلف از سوی کسانی که کوشیدهاند از طریق گولزدن مردم به منافع مالی دست پیدا کنند، دچار اخلال شده است. این افراد همیشه حیثیت بانک را ملعبه دست خود قرار دادهاند. برای مثال شرکت بوشهر و شرکت بازرگانی فارس با مسوولیت محدود را میتوان نام برد که به وسیله تجار محلی تاسیس شده بودند. این شرکتها به طور غیرقانونی اسکناسهایی منتشر کردند. این اسکناسها مطابق الگویی که در بانک شاهی رایج بود، جعل شد و بدون هیچ مانع و رادعی در بازار بخصوص در بازار شیراز توزیع و به فروش رفت. طبعا بانک شاهی براساس معاهدهای که با دولت ایران داشت حق انحصاری چاپ اسکناس را در اختیار داشت و علیه اقدام این شرکتها و پایمال شدن حق انحصاری خود اعتراض کرد. این اعتراض مدتها بیجواب ماند. اسکناسهای جعلی حتی امروز هم در جنوب ایران در گردش است. مردم که با اسکناسها آشنایی نداشتهاند آنها را با اسکناسهای واقعی اشتباه گرفتهاند و بانک شاهی دیر یا زود باید وارد عمل میشد و کاری صورت میداد. دشمنان بانک هم از این واقعه استفاده کرده به تحریک مردم علیه بانک شاهی اقدام کردهاند و مردم را متقاعد کردهاند که وجود کلمه «شاهی» روی اسکناس یعنی دادن کاغذهای بیاعتبار به دست مردم به جای سکههای نقرهای با ارزش. در استانهای جنوبی این شایعه به سرعت پیچیده است. در حالی که این اسکناسهای جعلی را ایرانیان با نام جعلی خارجی چاپ و توزیع کردهاند.
رفتار خارجیان در ایران بهگونهای بوده که اعتماد مردم را جلب نکرده و برعکس موجب بیاعتمادی آنان به هر چه خارجی شده است. اما هیچکدام از بیآبروییهای شرکتهای خارجی روسی و بلژیکی در ایران از شرکت گاز گرفته تا شرکت تولیدکننده قند و شکر، شیشه و کبریت به اندازه رسوایی شرکت انگلیسی تنباکو قابل اهمیت نیست. رسوایی شرکت تنباکو به حدی شدید و جدی که در نوع خود موجب انقلابی در ایران شد.
در سال ۱۸۹۰ [یازده سال قبل از سفر آرنولد لندور به ایران] سرمایهداران انگلیسی اجازه انحصاری تاسیس یک شرکت تنباکو در ایران را تحصیل کردند. برای کسب این انحصار مبالغ هنگفتی به شاه و هدایای گرانقیمتی به مقامات دیگر ایرانی تقدیم شد. در فوریه ۱۸۹۱ شرکت تنباکو کار خود را در سطحی گسترده آغاز کرد. این شرکت اجازه داشت انحصارا توتون و تنباکو را در سراسر ایران خرید و فروش کند. کمی بعد از آغاز فعالیت این شرکت گروهی از تجار زخم خورده ایرانی که از ناحیه این انحصار آسیب دیده بودند عریضهای به شاه نوشتند و در آن عریضه نسبت به اعطای این انحصار اعتراض کردند. به رغم این اعتراض شاه فرمانی صادر کرد و انحصار تنباکو را در دست این شرکت انگلیسی مورد تاکید قرار داد. با این اقدام شاه نارضایتی بیشتر و اعتراضات گستردهتر شد.
مساله انحصار تنباکو نشان داد که مردم ایران اگر بخواهند میتوانند در شکلی اصیل و متشخص ظاهر شوند. اما دودوزهبازیها، سوءمدیریت و نبودن دانش و خرد کافی در شناخت رفتار با ایرانیان و این باور مسخره که میتوان با توسل به زور ایرانیان را وادار به تحمل تنباکوی انحصاری انگلیسیها کرد خیلی زود دردسرهای زیادی را به وجود آورد. در سراسر تهران و شهرهای بزرگ پلاکاردهایی نصب و روی آنها شعارهایی نوشته شد مبنی بر ضرورت تبری جستن از اروپاییان، اما ایرانیان برخلاف تهدیداتی که صورت دادند صبر و شکیبایی پیشه کردند. ایرانیان منتظر بودند که شاه وارد عمل شود و [با لغو انحصار اعطا شده] شادی و زندگی عادی را به ایران بازگرداند. در همین حال عوامل شرکت تنباکو هم در سراسر ایران به رفتار شیطانی مشغول شدند. در تاریخ ایران هرگز مشاهده نشده است که یک خارجی به این شکل سخیف و احمقانه با ایرانیان رفتار کرده باشد.
روحانیان فرصتی طلایی را جلوی خود مشاهده کردند تا ظرف چند روز همه رشتههای چند ساله اروپاییان را پنبه کنند. آنها به موعظه مشغول شدند که
- الیوم استعمال تنباکو حرام و دست زدن به تنباکوی نجس متعلق به اروپاییها ممنوع و این خواست خداوند است.
مهمترین مجتهد اسلامی هم که در کربلا اقامت داشت از همه طرفدارانش خواست که از استعمال توتون که عزیزترین سرگرمی ایرانیان بود خودداری کنند.شاه از میرزا حسن آشتیانی مجتهد تهران خواست که مردم خشمگین را آرام کند، اما این مجتهد علیه شاه موعظه کرد و جانب فتوای پیشوای خود را که در کربلا اقامت داشت گرفت. او پا را از این هم فراتر گذاشت و اعلام کرد که کشیدن تنباکو حرام است نه فقط به خاطر اینکه نجس است، بلکه به این خاطر که در قرآن آمده است که استفاده از هر چیزی که عادلانه در اختیار همه قرار نگیرد، مذموم است.
در نتیجه این تدابیر جدی که حاکی از اعتقادی راسخ بود خارجیان و تنباکوی آنان مورد تنفر قرار گرفتند و این چالشی بود که اقتدار شاه را زیر سوال برد. همه مردم دست از استعمال تنباکو برداشتند. در بازار، در کاروانسراها، در خیابانها و در خانهها که در شرایط عادی هر کسی را مشغول کشیدن قلیان، سیگار یا چپق میدیدی هیچ تنابندهای به توتون و تنباکو دست نزد. شاه در ملأعام برای ترغیب مردم به کشیدن دخانیات ظاهر شد و قلیانی چاق کرد و کشید. اما همسر و سوگلی شاه با قبول به مخاطره افتادن از چشم شاه در حضور همه قلیان شاه را بر زمین زد و شکست. در خانههای دیگر ایرانیان هم زنها قلیانهای شوهران خود را شکستند.
ظرف چند هفته حتی یک برگ تنباکو مصرف نشد. این مهمترین اعتراض مهمی بود که شاه و مقامات دیگر را به وحشت انداخت. این واقعه نشان داد که مردم [ایران] چنان مصمم و با ارادهاند که حاضر نیستند تن به این تحقیر بدهند. در برخی از نقاط ایران شورشهای مقرون به انقلاب رخ داد. عدهای کشته شدند. ناصرالدین شاه متوحش و سردرگم در روز پنجم و ششم ژانویه سال ۱۸۹۲ بالاترین مقام روحانی تهران را به کاخ خود فرا خواند. به توصیه این روحانی شاه فرمان خود را مبنی بر اعطای انحصار تنباکو لغو کرد. با این تصمیم جدید، همه امتیازاتی که برای فروش و صدور تنباکو در نظر گرفته شده بود کان لم یکن اعلام میشد.
آن روحانی حاضر شد به این شرط مردم را به آرامش دعوت کند که همه شرکتهای خارجی در ایران بساط خود را برچینند و همه شورشیان قیام اخیر آزاد شوند و به خانواده کسانی که در این قیام جان خود را از دست دادهاند غرامت کامل پرداخت گردد.
توقف ناگهانی فعالیتهای شرکت تنباکو در ایران الزاما سفیر انگلیس در تهران را وادار کرد که خواهان پرداخت غرامت از سوی دولت ایران به آن شرکت گردد. به نظر سر فرانک لاسلز این شرکت به اتکای این انحصار مبالغ زیادی هزینه کرده بود. سرانجام شاه با پرداخت ۵۰۰ هزار پوند استرلینگ به عنوان غرامت به شرکت تنباکو موافقت کرد که رقم واقعی غرامت مورد مطالبه در حقیقت از ۱۴۰ هزار پوند بیشتر نبود. بانک روسیه وامی با نرخ شش درصد در اختیار دولت ایران قرار داد که به سهامداران شرکت تنباکو پرداخت گردید. اصل و بهره این وام در سال ۱۹۰۰ بازپرداخت شد.
ارسال نظر