سرکوب مخالفان به هر قیمتی

تیمور بختیار

منصور رفیع‌زاده تصریح دارد که دلایل داخلی تشکیل ساواک تابعی از طرح‌های بلندمدت سیا و آمریکا در ایران بود. او معتقد است ساواک در داخل کشور جز سلب امنیت اجتماعی، سیاسی و فردی که کشور را به زندانی بزرگ تبدیل کرده بود وظیفه دیگری نداشت و در حیطه خارجی هم جز تبعیت از طرح‌ها و خواسته‌های آمریکا و سیا وظیفه دیگری نمی‌شناخت. رفیع‌زاده که نمایندگی ساواک را در آمریکا به عهده داشت، به درستی تاکید می‌کند که ساواک در عرصه داخلی کارنامه‌ای سیاه از خود به نمایش گذاشت و با از میان برداشتن مخالفان حکومت به مثابه شعبه‌ای از سیا در ایران و خاورمیانه عمل می‌کرد.

هنگامی که ساواک در اواخر سال ۱۳۳۵ تشکیل شد بیش از سه سال بود که از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ می‌گذشت. در این فاصله تقریبا تمامی مخالفان سیاسی حکومت سرکوب شده بودند. طرفداران مصدق و گروه‌های سیاسی تشکیل‌دهنده جبهه ملی، دیگر جایی در عرصه سیاسی نداشتند. نهضت مقاومت ملی هم که از بقایای این گروه‌ها تشکیل شده، بسیاری از اعضای برجسته آن زندانی، اعدام یا از کشور فرار کرده بودند. روحانیون و علمای مذهبی که در راس همه آنها آیت‌الله کاشانی جای داشت، گوشه عزلت گزیده بود و فرمانداری نظامی کنترل شدیدی بر اعمال و رفتار او داشت. فدائیان اسلام نیز که در اعتراض به سیاست‌های غیراصولی رژیم دست به تحرکات جدی زده و حتی بر آن بودند حسین علاءـ عاقد قرارداد بغداد ـ را به قتل برسانند؛ از سوی فرمانداری نظامی تحت شدیدترین فشارها قرار گرفتند و رهبران آن اعدام شدند. در همان حال، حکومت با قرارداد کنسرسیوم نفت، پیمان بغداد، برگزاری انتخابات فرمایشی، مردم کشور را از نشاط سیاسی ـ اجتماعی عاری ساخته، نظمی قبرستانی جایگزین آن ساخت. در همان حال با تقسیم غنایم نفت ایران و روند رو به گسترش نفوذ آمریکا در این کشور، دور جدیدی از وابستگی سیاسی، نظامی، اقتصادی و اطلاعاتی ایران به اردوگاه غرب، تحت رهبری آمریکا، در حال تکوین بود. بدین ترتیب وقتی طرح تشکیل ساواک مورد توجه قرار گرفت، حاکمان داخلی و حامیان خارجی آنان بر آن بودند تا سیاست‌های در پیش گرفته شده پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را به گونه‌ای گسترده‌تر ادامه دهند. کارنامه ساواک طی سال‌های آتی آشکارا این نظریه را اثبات می‌کند: پس از ۲۸ مرداد حکومت نظامی در کشور ما دائمی شد و از همان فردای کودتا کشتار زیر شکنجه، ترور در خیابان، ربودن مخالفین، حبس و تبعید غیرقانونی و اعدام سیاسی جزو لاینفک کشورداری گشت. و این ترور متشکل و سازمان یافته با تشکیل ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) وارد مرحله نوینی گشت. در کشور ما دستگاه تروریستی و گانگستری عظیمی به وجود آمد که در پیوند با سیاه‌ترین سازمان‌های جاسوسی و تروریستی و امپریالیستی و صهیونیستی از دست یازیدن به هیچ جنایت و هیچ عمل پلیدی باک ندارد. اصول «اخلاقی» آن مافیایی است و مقیاس جنایات آن به‌طور باورنکردنی گسترده و وسیع. زندان‌های این سازمان تروریستی دیگر بی‌نام و نشان است. دادگاه‌های نظامی فرمایشی هم دیگر برایش ایجاد مزاحمت نمی‌کند. ربودن پنهانی هزاران نفر و نگهداری آنها در شرایط دلخواه و به مدت دلخواه، تلاش برای سلب حیثیت و اعتبار و خدشه‌دار کردن شخصیت انسانی زندانیان، کشتن زیر شکنجه و با گلوله از قفا، پنهان کردن اجساد قربانیان و دزدیدن اموال مردم و در یک کلمه دست زدن به کثیف‌ترین اعمالی که با حیثیت و شرف انسانی و با حرمت جامعه‌ بشری تناقض دارد، همه اینها شیوه‌هایی است که ساواک موجودیت خود را وابسته به وجود و اعمال آنها می‌بیند و هر چه زمان می‌گذرد بهیمیت این سازمان فزون‌تر می‌شود و استغراق آن در باطلاق [باتلاق] جنایت و فساد عمیق‌تر می‌شود.

ما را قصد برشماری فهرست جنایات رژیم نیست. چنین کاری به چندین کتاب نیازمند است. تردیدی هم نیست که این کتاب‌ها به موقع خود نوشته خواهد شد. قصد ما تنها یادآوری این واقعیت است که در درون دستگاه دولتی ضد‌ملی و ضد دموکراتیک کنونی ــ که در مجموع خویش «طبق قانون» به زبان مردم می‌چرخد ــ دستگاه ترور سازمان یافته‌ای وجود دارد که بر هیچ قانونی متکی نیست، جز خدمت به مرتجع‌ترین و هارترین محافل دربار پهلوی و امپریالیسم. در حال حاضر دولت واقعی که بقیه دستگاه دولتی را هم زیر چکمه خود می‌کوبد، همین دستگاه ترور و آدمکشی است.

شخص شاه نیز درباره علل تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) اظهار نظر کرده است. او ضمن اینکه ساواک را سازمانی نظیر دستگاه‌های اطلاعاتی کشورهایی چون آمریکا، انگلیس، فرانسه و غیره می‌داند، مبارزه با کمونیسم و گروه‌های مختلف چپ را دلیل اصلی شکل‌گیری ساواک اعلام می‌کند. شاه تصریح دارد که ایران به خاطر داشتن مرزهای طولانی با شوروی، همواره در معرض خطر بود و ساواک ماموریت یافت با سرکوب حزب توده و سایر گروه‌های چپ، خطر سلطه شوروی را در ایران از میان بردارد:

ساواک پس از ماجرای مصدق، به منظور مبارزه با عملیات براندازی کمونیست‌ها در ایران تشکیل شد. من نمی‌خواستم نسبت به رویه دول غربی در برابر کمونیست‌ها، اظهارنظر و قضاوت کنم، ولی فراموش نکنیم که ایران دارای یک مرز مشترک طولانی با اتحادجماهیرشوروی است. گرچه ما موفق شدیم با این کشور روابط مودّت‌آمیز حسن همجواری و همکاری اقتصادی برقرار کنیم، با این وجود باید بگویم که پس از جنگ جهانی دوم، مناسبات ما خالی از اشکال و فراز و نشیب نبود. زیرا در سال‌های جنگ وتا ۱۳۲۵قسمتی از خاک ایران دراشغال نیروهای شوروی بود و سپس درآخرین ماه‌های حکومت مصدق حزب توده چنان قدرت یافته بودکه امید داشت ایران را تحت سلطه خود درآورد. پس ما ناچار شدیم نه به خاطر دفاع از رژیم، بلکه به خاطر تمامیت ملی، این حزب را غیر قانونی و ممنوع اعلام کنیم.

منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر