آمریکای لاتین- چرا لاتینیها از شمالیها عقب ماندند؟ -۵
آرژانتین نمونهای کامل از بحران مالی
نویسنده این پژوهش در این بخش به مساله تورم و بیثباتی اقتصادی و بحرانهای ارزی در کشورهایی میپردازد که توانسته بودند از یوغ استعمار رها شوند و استقلال پیدا کنند. در این کشورها اغلب پایههای اقتصادی ضعیف و بحران به قاعده تبدیل شده بود. این ناتوانی به حدی بود که آنها از پس بازگرداندن وامهای خود نیز بر نمیآمدند... . وجود مقاومت بنگاهها و موسسات یا جبر تاریخی موجود در این زمینه این سوال را مطرح میکند که آیا جوامع میتوانند به درستی از چنگال تاریخ خود را رها سازند. این به این معناست که آیا این امکان وجود دارد که به صورت افراطی اساس موسسات را تغییر داد به گونهای که «یک شروع جدید» محسوب شود؟ آیا وقایعی تاریخی وجود دارد که به کشورها اجازه دهد از یک گروه از موسسات به یک گروه کاملا متفاوت دیگر روی آورند که مسلما این موسسات جدید نیز همان مقاومت و وضع موجود توزیع ثروت هستند، یک راه دسترسی به تغییر اساسی و پایدار در موسسات دقیقا این است که از طریق سیاسی تعادل قدرت را بر هم زد. اما همانطور که مثالهایی مربوط به جنگ داخلی آمریکا و انقلاب مکزیک و بولیوی نشان داد این گونه نیست که کلیه وقایع مهم و اساسی سیاسی منجر به تغییر شکل عمیق موسسات شوند. بعضی وقتها وقایع سیاسی منجر به تغییر ساختار موسسات میشوند، ولی بعضی وقتها چنین نیست. بعضی از مثالهای تاریخی وقایع مهم تاریخی بودند که منجر به تغییرات اساسی در موسسات شدند من جمله وقایع ژاپن پس از لشکرکشی دریادار پری و مجددا پس از جنگ دوم جهانی، وقایع اسپانیا پس از ۱۹۵۹، کره جنوبی پس از جنگ کره و چین پس از انقلاب فرهنگی. پس از کودتای پینوشه و پراکنده شدن چپگرایان در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، شیلی توانست تغییرات ساختاری جدی بهوجود آورد که به شیلی اجازه داد فوق ستاره بیچون و چرای آمریکای لاتین شود.
۴- بحران ارزی، بیثباتی و تورم
رشد اندک و سازمانهای ضعیف تنها مشخصههای توسعه اقتصادی آمریکای لاتین نیستند. از همان ابتدا یعنی دقیقا پس از کسب استقلال از اسپانیا، کشورهای زیادی در منطقه تجربیات بدی در خصوص بحران ارزی و تورم سریع را پشت سر گذاشتند. در طول سالها، بیارزش شدن شدید پول، استمهال بدهیها و تورم افسار گسیخته به جای اینکه استثنا باشد به یک قاعده تبدیل شده بود. زمانی بود که کشورهای آمریکای لاتین آنچنان کشورهای بدهکار غیر قابل اعتمادی تصور میشدند که در نمایشنامهای از اسکار وایلد با نام «همسر ایدهآل» هنگامی که صحبت از سرمایهگذاری غیر مطمئن میشود، یکی از شخصیتهای نمایشنامه میگوید: «این طراح آرژانتینی یک تقلب پیش پا افتاده است».
در دهه ۱۸۲۰ یک دوجین وام خارجی به کشورهای آمریکای لاتین داده شد که به جز مکزیک و پرو بقیه مورد غفلت قرار گرفت و به خوبی از این وامها استفاده نشد. در سال ۱۸۲۶ کلمبیا نتوانست ۵۰ درصد از وامهای دریافت شده را باز پرداخت نماید، اکوادور ۲۲ درصد از بدهیهای خود را نپرداخت و ونزوئلا در حدود یک سوم از وامهای خود را نتوانست باز پس دهد.
کوچکترین کشورهای آمریکا یعنی کاستاریکا، گوآتمالا، هندوراس، نیکاراگوئه و السالوادور در سال ۱۸۲۸ در زیر باز پس دادن قرضهای خارجی خود ماندند. این ناتوانی در بازپرداخت بدهیها با استمهال مواجه شد که این درخواستها از سوی کشورهای بولیوی، پاراگوئه و اروگوئه بود. پس از هر کوتاهی در پرداخت وام مذاکرات طولانی و دامنهداری صورت میگرفت. در بسیاری از موارد، تسویهحساب وامها که توام با ضرر بسیار زیاد برای سرمایهگذاران و اعطاکنندگان وام بود پس از سالها چانهزنی و بده بستانهای فراوان مستهلک میشد. به عنوان مثال در سال ۱۸۷۵ دولت بولیوی نتوانست وام ۷/۱ میلیون پوندی خود را که در سال ۱۸۷۲ دریافت کرده بود پس بدهد. همین طور که بازپرداخت وامها با مشکل مواجه میگردید و افزایش مییافت مذاکرهکنندگان مکانیسمهایی برای تجدید ساختار فرآیندها ارائه میدادند. به عنوان مثال در سال ۱۸۷۳، کنگره مکزیک (مجلس نمایندگان مکزیک) پیشنهاد کرد در تعدادی از ایالتهای آمریکا همچون تگزاس و کالیفرنیا به جای بازپرداخت وام زمین بین دو کشور مبادله شود. قیمت مبادله زمین به ازای هر هکتار چهار پوند بود. با این وجود عدهای از سرمایهگذاران انگلیسی ترجیح دادند به جای اینکه یک قطعه زمین در محلی دور افتاده دریافت نمایند، طلب خود را به همان صورت وامی که به مکزیک پرداخت کرده بودند حفظ نمایند. در سال ۱۸۸۵ صاحبان ضمانت نامههای پاراگوئه (کسانی که وام پرداخت نموده و وثیقه دریافت نموده بودند) که مبلغی معادل ۵/۱ میلیون پوند به پاراگوئه پرداخت نمودند و در سال ۱۸۹۰، وام دهندگان انگلیسی مالک ضمانت نامههای پرویی برای پرداخت ۳۳ میلیون پوند وام به کشور پرو سهام شرکت Peruvian Corporation را دریافت نمودند. شرکتی که مالک خطوط راه آهن، املاک و امتیازات بهرهبرداری از معادن بود.
آرژانتین واضحترین نمونه بیثباتی در آمریکای لاتین را نمایش میدهد. در دهه ۱۸۲۰ یعنی تقریبا یک دهه پس از اعلام استقلال، آرژانتین با اولین بحران ارزی خود مواجه شد. Pesopapel (پزو پایل= واحد پول آرژانتین) به سرعت ارزش خود را در قبال Peso fuerte (واحد قیمت طلا) که یک واحد پول مربوط به قیمت طلا بود از دست داد. در ۱۸۷۲ پزو پایل تا ۳۳ درصد کاهش ارزش داشت. این واحد پولی تا ۹۵ درصد در سال ۱۸۴۵ دوباره کاهش ارزش داشت. و در سال ۱۸۵۱ تا حد ۴۰ درصد کاهش ارزش داشت. بین سالهای ۱۸۶۸ و ۱۸۷۶ و در تلاشی جهت خاتمه دادن به بیثباتی اقتصاد کلان، آرژانتین یک سیستم مهار و کنترل ارز را به کار گرفته که مدیران مالی و پولی را ملزم کرد فقط زمانی دست به چاپ و انتشار اسکناس (ارز رایج) بزنند که معادل پول چاپ شده پشتوانه طلا یا ارز خارجی در بانک موجود باشد. در سال ۱۸۷۶ به هر حال و تا حد زیادی در نتیجه ولخرجیهای مالیاتی، هیات کنترل ارز منحل گردید. بین سال ۱۸۷۵ و ۱۸۷۸ پزو تا حد ۳۰ درصد در مقایسه با دلار کاهش ارزش پیدا کرد. در سال ۱۸۵۵ یک بحران جدید در هنگامی که پزو در قیاس با دلار ۴۳ درصد کاهش ارزش پیدا کرد آشکار شد. چهار سال بعد پزو مجددا ۶۴ درصد کاهش ارزش داشت. در سال ۱۸۹۰ پزو طی بحران «Baring Grisis» ۶/۳۲ درصد کاهش ارزش داشت.
در سال ۱۸۹۱ کنگره آرژانتین قانون اداره تبدیل ارز را به تصویب رسانید و آرژانتین یک بار دیگر «هیات مدیره کنترل ارز» را به کار گرفت. این تجربه نیز به دلیل بی انضباطی مالی با شکست مواجه شد. هیات کنترل ارز در سال ۱۹۲۱ با شروع جنگ جهانی عملا تعطیل شد و مجددا در سال ۱۹۲۷ آغاز به کار کرد و در سال ۱۹۲۹ منحل گردید. پزو ۲۶ درصد کاهش ارزش در سال ۱۹۲۰ و ۲۰ درصد کاهش ارزش در سال ۱۹۳۱ را تجربه نمود. بحرانهای جدید ارزی در سالهای ۱۹۳۸ و ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ بهوقوع پیوست، بیثباتی اقتصاد کلان تا دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ نیز ادامه یافت، بحران ارزی (پولی) در سالهای ۱۹۵۱، ۱۹۵۴، ۱۹۵۵، ۱۹۵۸، ۱۹۶۲، ۱۹۶۴ و ۱۹۶۷ کماکان برقرار بود. در سال ۱۹۷۱ یک بحران جدید با سقوط ارزش ۱۱۷ درصد پزو رخ داد. بین سالهای ۱۹۷۴ و ۱۹۷۹ آرژانتین وارد یک دوره بحرانیتر شد. تورم در سال ۱۹۷۶ تا ۴۴۴ درصد رشد یافت. این وضعیتهای بحرانی متوالی و بیارزش شده پول تاثیر منفی روی رشد آرژانتین گذاشت، درآمد سرانه با نرخ ۷/۱ درصد در سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۵ کاهش مییافت. تا سال ۱۹۸۵ تورم ۶۷۲ درصد شده بود و بین سالهای ۱۹۸۱ و ۱۹۹۱ نرخ کاهش ارزش پول یعنی پزو به طور متوسط نزدیک به ۳۴۶ و ۱ درصد در سال بود.
آرژانتین در طول تاریخ بدهیهای خارجی ملی، استانی و شهری خود را چند بار تغییر ساختار داد و ضررهای زیادی را به سرمایهگذاران بینالمللی تحمیل نمود. اولین پرده تغییر زود هنگام ساختار بدهیها در دهه ۱۸۹۰ بهوقوع پیوست که همزمان با بحران بانک برینگ بود. ضمانت نامههای ملی دولت در سال ۱۸۹۱ مجددا معامله شدند و در سال ۱۸۹۳ این اتفاق دوباره تکرار شد. در سال ۱۸۹۶ ضمانت نامههای راه آهن ملی تجدید ساختار شدند و در سالهای ۹۹-۱۸۹۶ صاحبان سرمایههای خارجی در هنگامی که یک سری از ضمانت نامههای استانی تغییر ساختار دادند متحمل ۶میلیون پوند خسارت و ضرر گردیدند. در سال ۱۸۹۷ شهرداری بوئنوس آیرس ضمانت نامههای خود را تغییر داد، در سال ۱۸۹۹ شهرداری کوردوبا نیز به همین ترتیب عمل کرد، در سال ۱۹۰۰ این نوبت شهرداری روزاریو بود که ضمانت نامهها را تغییر دهد و در ۱۹۰۵ این عمل در شهرداری سانتافه (Santafe) تکرار شد. در سال ۱۹۰۶ سرمایهگذاران خارجی تقریبا یک سوم سرمایهگذاری خود را هنگامی که Cadulas Hipotecarios در استان بوئنوس آیرس تغییر ساختار داد از دست دادند.
البته بیثباتی ارزی (پول رایج) و تورم مختص آرژانتین نبود، شیلی همسایه غریب آرژانتین دارای یکی از بالاترین نرخهای متوسط تورم را در جهان در یکصد سال یعنی از ۱۸۷۸ تا ۱۹۷۸ را داشته است. فشارهای ناشی از تورم ابتدا در سال ۷۹-۱۸۷۸ هنگامی که پزو تا ۲۵ درصد کاهش قیمت را تجربه کرد و این امر به طلا نیز سرایت کرد آشکار شد. پزو بعدا باز هم کاهش ارزش پیدا کرد و بین سالهای ۱۸۷۹ تا ۱۸۸۸ تا حد ۲۰ درصد کاهش ارزش داشت و تا ۱۸۹۸ ۳۳ درصد دیگر از ارزش خود را از دست داد. بین سالهای ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۷ پزو تا ۴۰ درصد دیگر بیارزش شد، بر طبق نظریه اقتصاد دانی به نام Frank W.Fetter از پرینستون که نظریات خود را در سالهای اولیه دهه ۱۹۳۰ منتشر ساخت، تجربه تورمی شیلی در دهه اول قرن ۲۰ استثنایی بود و این هنگامی بود که دولت حجم زیادی اسکناس بدون پشتوانه چاپ کرد، در حالی که نیازی به انجام چنین کاری نبود. بر طبق نظریه Fetter این سیاست عمدی تورمی، نتیجه فشار طبقات حاکم برای دریافت اعتبارات فراوان و ارزان قیمت بود.
ارسال نظر