رجال معاصر- مردان و زنان نامدار ایرانی – ۱
احمد آرامش: جنجالی و مقتول
نقش شخصیتها در تاریخ و تحولات جامعهها، موضوعی قابل تامل در میان اندیشمندان است. برخی میگویند تاریخ و تحولات تاریخی جامعهها را شخصیتها و رجال میسازند و برخی باور دارند که تاریخ است که نقش شخصیتها را معین میکند. حتی اگر باورمان به گزینه دوم باشد نیز نمیتوان از نقش شخصیتها و چهرههای سیاسی در تحولات چشمپوشی کرد. در تاریخ معاصر ایران، افراد پرشماری در مناصب سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی آمده و رفتهاند و هر کدام نیز سرچشمه اثر یا آثاری بودهاند. معرفی این شخصیتها برای درک گونههایی از تاریخ ایران مفید است. بنای نوشته حاضر بر کتاب «شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران»، نوشته دکتر باقر عاقلی استوار شده است.مردان و زنان متولد دهه ۱۲۸۰ تا ۱۲۹۰ این امتیاز را داشتند که شاهد فروافتادن یک سلسله شاهی و برآمدن سلسله دیگری بودند. احمد آرامش از جمله این افراد است. او در سال ۱۲۸۷ در شهر یزد متولد شد و در شرایط آن روزها که پای آمریکاییها به ایران باز شده بود به کالج آمریکایی رفت تا ادامه تحصیل دهد. او در ۳۳ سالگی و در ۱۳۲۰ کارمند وزارت پیشه، هنر و بازرگانی شد و پس از ۴ سال به منصب معاونت این وزارتخانه دست یافت. یک سال بعد و در شرایط بیثباتی کابینههای پس از ۱۳۲۰، احمد آرامش که به قوام نزدیک و در حزب دموکرات ایران عضو شده بود به سمت وزیر کار و تبلیغات و قائممقام دبیرکل حزب انتخاب شد. او که دو روزنامه بهرام و دیپلمات را اداره کرد چند وقت نیز رییس انجمن روزنامهنگاران شد.
آرامش، فردی سیاسی بود و در جریان کودتای ۱۳۳۲ علیه مصدق حاضر بود و در جمعآوری افرادی که در تظاهرات ضدمصدق نقش داشتند، دخالت میکرد. او که خود را در امور اقتصادی نیز صاحبنظر میدید و در آن روزها میدید ستاره اقبال ابتهاج رو به افول است، تلاش کرد در مسیر به دست آوردن ریاست سازمان برنامه و بودجه حرکت کند. آرامش که میدید شریف امامی با ابتهاج درگیر شده و اختلافهای آنها روبه رشد است در دستگاه شریف امامی جایی برای خود باز کرد و از طرف شریف امامی به شغل بازرس در سازمان برنامه و بودجه منصوب شد. وی در این شغل بود که شروع به افشاگری علیه ابتهاج کرد و اصرار داشت که در سازمان برنامه و بودجه و با اطلاع ابتهاج فساد گستردهای صورت پذیرفته است. پس از آنکه ابتهاج دستگیر و به زندان برده شد، شریف امامی فرصت را برای ریاست آرامش مناسب دید و او را رییس سازمان برنامه و بودجه کرد. در این دوران بود که آرامش به لحاظ سیاسی کاری، افشاگری علیه شریف امامی را نیز ادامه داد و کمتر از ۳ ماه از ریاست سازمان برکنار شد.
اخراج او از ریاست سازمان برنامه موجب شد که به تندروی سیاسی روی آورده و مبارزه علیه رژیم را تشدید کند. افشاگریهای او موجب شد که دستگیر و ۷ سال را در زندان سپری کند.
او که تا سال ۱۳۵۲ در زندان بود با واسطهگری شریف امامی آزاد و از شدت دلمردگی و حتی فقر اقدام به خودکشی کرد. باقر عاقلی نوشته است که او در همان سالها در یکی از پارکهای تهران به وسیله گلوله ماموران امنیتی شاه کشته شد. آرامش فردی جاهطلب، جنجالی، پرکار و باهوش معرفی شده است. خاطرات او در کتابی به نام ۷ سال در زندان آریامهر توسط اسماعیل رایین نوشته و منتشر شد.
ارسال نظر