نگـــاه- شبهمدرنگرایی در رفتار مقامات پهلوی- ۳
دولت شبه مدرن؛ فهم نادرست از غرب
پس از این سه دوره(جنگهای ایران و روس، ،قرارداد ترکمانچای و مشروطه)، به ویژه در بحبوحه ملی شدن صنعت نفت روشنفکری و غربگرایی در ایران، به دلیل این تحولات، نشاط خاصی داشت و در صحنههای اجتماعی و سیاسی فعال بود. ***
پروژه نوسازی دولت پهلوی از زمان رضاشاه آغاز شد و آرایش هویت اجتماعی جدید در بعد فرهنگی بر سه محور ناسیونالیسم، باستانگرایی و تجددگرایی شکل گرفت.
این تجددگرایی در مقابله با ارزشهای دینی و به شکل کاملا ظاهری و سمبلیک بود و به دلیل ریشهدار بودن تفکر دینی و مبانی ارزشی حاکم بر جامعه ایرانی، تظاهر به غربیگری از جمله کشف حجاب، ایجاد نظامهای جدید برای مقابله با سنتهای جامعه، ترویج ناسیونالیسم و تاکید بر یکتایی نژاد آریایی و... نتوانست در نظام اجتماعی توفیقی به دست آورد.
از سوی دیگر به دلیل تدوین نشدن الگوی تمامعیار و همچنین به دلیل بیبهرگی دولت شبهمدرن پهلوی از انسجام و تناسب درونی، این دولت نتوانست جایگاهی در بین نیروهای اجتماعی و مذهبی داشته باشد، ولی با استفاده از قوه قهریه و جو استبدادی حاکم بر این دوران، به تحمیل بعضی از رفتارهای شبهمدرن غربی اقدام نمود. مروری بر سخنرانیها و تبلیغات رسمی و نهادی نشان میدهد که آنها تماما بر گسترش سبک زندگی غربی به عنوان تنها سبک زندگی مطلوب تاکید میکردند.
بنابراین رواج شهرنشینی و مهاجرت یکسویه از روستا به شهر، «خوار شمردن میراث مذهبی، بازگشت به ایران قبل از اسلام در عین حال شیفتگی به ظواهر تمدن غربی، حیات ایران نو تحت لوای استبداد پهلوی را به صورت شکلکی تناقضآمیز درآورده بود.»
میتوان گفت احساس حقارت در برابر پیشرفتهای تمدن غربی و دغدغه رفع عقبماندگی ایران از جمله مباحث مهمی بود که به دنبال تاثیر امواج مدرنیته بر ایران از دوره قاجار شروع شده بود. به همین دلیل تقلید از مظاهر غرب با استفاده از بخشنامهها و دستورالعملها برای ادارات و سازمانهای دولتی و غیردولتی به شکل فزایندهای افزایش یافت.
به دنبال این اقدامات سعی میشد شهرها را به شکل و سبک غرب درآورند و اصطلاحات غربی را به جای اصطلاحات سنتی و مذهبی مدنظر قرار دهند.
اما آنچه ذکرکردنی است این نکته است که غربگرایی در این دوره بیشتر متکی بر احساسات بود تا عقلانیت و به عبارت دیگر بر فرآیند اصطلاحات، عقلانیت چندان حکمفرما نبود.تقلید و اقتباس از پوسته بیرونی و ظاهری تمدن غرب بدون توجه به تحولات تاریخی و زیرساختهای جامعه غربی، ویژگی مهم این دوره است. بسیاری از کسانی که در پشت صحنه کارگردانی را برعهده داشتند (شاه و دیگران) با برداشتی سطحی از مدرنیسم و تلاش برای اجرای آن در ایران، فکر میکردند بر معضل بزرگ عقبماندگی کشور غلبه خواهند نمود.
لذا مسائلی چون تغییر نوع پوشاک مردان و زنان، رواج مدهای غربی و وسایل زندگی نو، ایجاد کلوپها و باشگاهها، برگزاری میهمانیهای مختلف همراه با رقص و موسیقی و بسیاری از مسائل دیگر به تقلید از غرب انجام میشد.
فهم نادرست ماهیت و علل و عوامل مدرنیسم اروپایی تا بهآنجا تنزل کرده بود که معیار پیشرفت را در کلاه کلنی (شاپو)، کشف حجاب و حتی توالت فرنگی و وان حمام میدیدند، بنابراین مدرنیسم، تجددگرایی و غربگرایی حالتی ظاهری داشت نه ریشهای. در مجموع میتوان گفت که رژیم پهلوی برنامههایش را در جهت غربگرایی و اخذ مدرنیسم طراحی و اجرا میکرد؛ زیرا تجددگرایی را به تغییر پوشاک مردان و زنان، نوگرایی صنعتی و ایجاد ارتش مدرن میدانست. مهمترین گفتمان سیاسی مسلط در ایران عصر پهلوی همان گفتمان مدرنیسم مطلقه پهلوی بود.
این گفتمان مجموعهای از اجزای مختلف از جمله نظریه شاهی ایرانی، پاتریمونیالیسم سنتی، گفتمان توسعه، نوسازی به شیوه مدرنیسم غربی بود و خود طی زمان ترکیبات بیشتری پیدا کرد. در این گفتمان بر اقتدارگرایی، اصلاحات از بالا، عقلانیت مدرنیستی، ناسیونالیسم ایرانی، مرکزیت سیاسی، مدرنیسم فرهنگی، سکولاریسم و توسعه صنعتی تاکید میشد.
ویژگیهای الگوی غربگرایی
مدرنیته ایدئولوژیهای مختلفی را با خود آورده است و آنهایی که در پی القای الگوی غربی هستند مصرانه به دنبال قبولاندن این اصول به جوامع درحالتوسعهاند؛ به گونهای که در توجیه بعضی از لشکرکشیها، رعایتنشدن اصول دلخواه را در آن سرزمین مطرح مینمایند.
این ایدئولوژی وارداتی عمدتا براساس نظام لیبرالی مطلوب سرمایهداران مالی و صنعتی است که پیشینه آن به نیمه قرن هجدهم و قرن نوزدهم برمیگردد که افرادی با قاطعیت از وجود یک ایدئولوژی لیبرالی سخن گفتند.
همانگونه که قبلا گفته شد، جان لاک (۱۷۰۴)، دیوید هیوم (۱۷۷۶) انگلیسی، شارل فتسکو (۱۷۷۵)، فرانسوا ولتر (۱۷۷۸) فرانسوی و آدام اسمیت اقتصاددان (۱۷۹۰) را میتوان از پدیدآورندگان ایدئولوژی لیبرالیسم دانست.
هسته مرکزی و مفهوم بنیادین ایدئولوژی لیبرالیسم «آزادی» است که پیش از این به معنای اخلاق مبتنی بر هرزگی و به دور از قیود اخلاقی و دینی به کار میرفت. متفکران لیبرال اغلب در طرح مفهوم لیبرالیسم به آزادی اخلاقی، دینی، سیاسی و اقتصادی نظر دارند.
ارسال نظر