اختلاف‌نظر میان اعضای مجلس قانونگذاری و روسای دولت‌ها در همه جامعه‌ها پدیده‌ای عادی است. این اختلاف نظر به ویژه در کشورهایی مثل ایران که رییس دولت و اکثریت مجلس از یک حزب نیستند، نمود بیشتری دارد.

نمایندگان مجلس قانونگذاری در همه دنیا از قدرت نظارت خود و بالاترین این حق که استیضاح است استفاده می‌کنند. در دولت‌های پیش از انقلاب به ویژه پیش از دهه ۱۳۴۰ که شاه هنوز قدرت کافی برای مهار دولت و مجلس نداشت، روسای دولت‌ها پی‌درپی استیضاح می‌شدند.

استیضاح عبدالحسین هژیر به عنوان رییس دولت از جمله موضوع‌های جذابی است که در کتاب زندگی عبدالحسین هژیر، تشریح شد وخلاصه آن را می‌خوانید: «... ۸۷ نفر از نمایندگان مجلس حاضر بودند و عبدالقدیر آزاد به عنوان نماینده از طرف گروهی از همکارانش متن استیضاح راخواند... هژیر جواب داد: در این دولت طرح استیضاح گویا به نحو خاصی مقرر یا مقدر شده است ... قطع نظر از اینکه دولت بماند یا برود عرض می‌کنم در حکومت‌های مشروطه وجود یک اقلیت صالح و زیرک به منزله برق‌گیری است که دستگاه حکومت را از صاعقه مصون می‌دارد... اما دو نکته نیز درباره اقلیت در همه جا ثابت و محرز است، یکی اینکه انتقاد و ایراد تا حدی دنبال شود که مجالی برای عمل و اقدام دولت باقی بماند... اما می‌بینیم که در ظرف ۱۰ ماه، چندین برنامه دولت توسط چند استیضاح کننده شناخته شده با رکود مواجه شده است... این گروه اصولا تمایل دارند دولت‌ها گونه‌ای عمل کنند که خواسته‌های آنها اجرا شود، در غیر این صورت باید بروند... بعد از این حکایت به موضوع استیضاح و بیانات آقای آزاد می‌پردازد... در شهریور ۱۳۲۰ از مرکز اجازه داده شده است که صاحب منصبان بحریه یک شب مهمان شرکت نفت ایران و انگلیس باشند؟ تغییر امتیاز دارسی که در ۱۳۱۲ اتفاق افتاده است به ضرر دولت ایران بوده؟ دولت‌ها در سال‌های عدیده حق دولت را از شرکت نخواسته‌اند؟ از چند سال قبل یک دسته قاچاقچی مشغول قاچاق اجناس از گمرک بوده‌اند؟ .... بلی آقایان، اینها همه استیضاح من است.

اینها همه بجا، لااقل در مملکت ما اتفاق افتاده، یک ماه قبل حکومت بین‌النهرین حکومت نظامی را اعلام کرده است، دیگر از این بالاتر است؟... اینها مال گذشته است، اما دولت هژیر در آینده چه خواهد کرد نیز مورد استیضاح است... در این موارد یک مرتبه استیضاح شدم و ۹۳ نفر به من رای اعتماد دوباره دادند، چرا باید دوباره جواب دهم... چیز غریبی است.شما به واسطه مصونیتی که دارید اینجا هرچه می‌خواهید می‌گویید...

در باب تسویه حساب راه‌آهن با دولت انگلیس فرمودند، متاسفانه وقتی با سند هم صحبت می‌شود باز باورنمی‌کنید... من چند سال پیش به لندن رفته بودم، در مقابل لیره‌ها باید طلا می‌دادند، من لیره را گرفتم و در بانک گذاشتم، آیا معنایش این است که لیره‌ها را به من دادند؟ اگر می‌گویید به من دادند، اینجا پشت تریبون حاضرم به هر بانکی که دلتان می‌خواهد بنویسم، اگر از یک لیره تا صد لیره، نمی‌دانم تا ۵۰ میلیون لیره، اصلا هر میزان پول اگر در بانکی دارم طیب و طاهر از شیر مادر حلال، مال جنابعالی ... یک دوره‌ای دولت ایران با انگلستان قراردادی درباره تبدیل یک مقدار از لیره‌های طلا داشت، من آن موقع وزیر دارایی بودم و این حساب هنوز تسویه نشده بود، چنانچه هنوز هم نشده است... مملکت غریبی است آقا، انسان اصرار دارد به مملکت خدمت کند، عکس آن را نشان می‌دهند... اما درباره ارز، وقت آقایان را زیاد نمی‌گیرم، یک جلسه مفصل توضیح دادم... قیمت ارز را بالا نبردم، قیمت رسمی لیره ۱۲۸ و ۱۳۰ ریال بود، حالا کمتر از ۱۰۰ ریال است...»