تـاریــخ نفت
در جبهه نفت
نفت و درآمدهای حاصل از صادرات آن، زندگی و کسب و کار شهروندان و نهادهای حکومتی را شکل و ماهیت بخشیده است.
مهندس محمد آقاییتبریزی
نفت و درآمدهای حاصل از صادرات آن، زندگی و کسب و کار شهروندان و نهادهای حکومتی را شکل و ماهیت بخشیده است. ایرانیان دستکم برای کوتاهمدت نمیتوانند بدون درآمد صادرات نفت به شکل عادی فعالیت کنند. از این رو رویدادهای سیاسی و اقتصادی مربوط به صنعت نفت همیشه جذابترین رویدادهای تاریخی بهحساب میآیند. مقاله حاضر که از سایت زمانه اخذ شده است، نگاهی از سر اشاره به رویدادهای نفت از دهه ۱۳۵۰ تا اواخر دهه ۱۳۶۰ دارد که میخوانید:
نفتی بودن اقتصاد ایران یکی از محورهای مهم مورد توجه غرب برای مقابله با انقلاب اسلامی بود و بهویژه در خلال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سعی فراوانی شد که ایران از طریق فلج شدن در زمینه صنعت استخراج و صدور نفت، به زانو درآید و به سلطه دنیای استکبار تن دهد، اما همچنان که مردم در خاطر دارند، کارکنان، متخصصان و دستاندرکاران نفت در سختترین شرایط ممکن به کار استخراج و صدور نفت ادامه دادند تا این سنگر مهم را از انهدام حفظ کنند. در نوشتار زیر گوشهای از ماجرای نفت در دوران دفاع مقدس شرح داده شده است.
نفت در ایران تاریخی حدودا صد ساله دارد و اگر به دو برهه اساسی قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تقسیم شود، قبل از انقلاب، اصولا نفت کشور را شرکتهای بزرگ بینالمللی (هفت خواهران نفتی یا به عبارتی کنسرسیوم) مدیریت، مهندسی و اداره میکردند. البته در سال ۱۳۵۲ اجلاس اوپک در تهران برگزار شد و در آن سال رژیم پهلوی طبل بزرگی به صدا درآورد مبنی براینکه از هماکنون نفت را بهطور جدی ملی میکنیم. ولی نفت ملی نشد و فقط شکل قضیه تغییر کرد و کنسرسیوم بینالمللی به شرکت آسکو (OSCO-Oil Services Company) تبدیل شد و بهعبارتی بهجایاینکه طرف قراردادی در قالب تولید نفت (production sharing) داشته باشیم، قراردادی با یک شرکت خدماتی، ولی با همان ماهیت قبلی با کنسرسیوم برقرار کردند؛ یعنی شرکت خدمات، شرکت تولیدی و توسعهدهنده نفت بود. بحث عمده درباره ظرفیتهای تولید نفت قبل از انقلاب به سالهای ۱۳۵۳ و ۱۳۵۴ باز میگردد؛ ظرفیتهای حدود ۵/۶ میلیون بشکه تولید نفتخام که تقریبا هشتصد الی نهصد هزار بشکه آن از دریا و حدود ۴/۵ میلیون بشکه آن از خشکی بود. هدف اصلی نیز در این زمینه تخلیه هرچه زودتر مخازن بود. قبل از انقلاب اسلامی، در قالب تولید نفتخام، به گازهای همراه توجه نمیشد و روزانه حدود یک میلیارد فوت مکعب گاز در کنار چاههای نفت در خوزستان و گچساران بدون هیچگونه توجهی میسوخت؛ چون سردمداران رژیم و دستاندرکاران اصل درآمد را در تولید نفتخام میدیدند، از همین رو به گاز توجهی نمیشد.
هنگامی که اعتصابات نفتی شروع شد، تولید حدود ۸/۴ میلیون بشکه بود که تماما شرکتهای بزرگ نفتی خارجی و عمدتا آمریکایی به آن سیطره داشتند. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، اقتدار نفت در اختیار آمریکاییها و در عرصههایی هم در اختیار انگلیسیها قرار گرفت و ایرانیان شاغل در صنایع نفت، کارگزاران اجرایی صنعت نفت بودند. آنها در تصمیمگیریهای مربوط به سیاستگذاری، برنامهریزی و سرمایهگذاریها و مسائل مربوط به صیانت از مخازن و ... جایگاهی نداشتند. قراردادهای نفتی مستقیما از طریق توافق با شاه منعقد میشد و شاه فرمانده اصلی در زمینه اداره شرکت ملی نفت ایران بود و جهتگیریهای اصلی در این زمینه از طریق مذاکره و مکاتبه با وی تعیین میگردید.
پیروزی انقلاب اسلامی در تغییر قیمت نفتخام در سطح منطقه و جهان تاثیر بسزایی بر جای گذاشت. در اعتصابات نفت (۱۳۵۷)، قیمت هر بشکه نفت خام ده الی یازده دلار بود. اما پس از پیروزی انقلاب، با در نظر گرفتن این موضوع که اصل صادرات نفت براساس کسب درآمد از آن است، و این درآمد حاصلضرب دو چیز است: قیمت هر بشکه و کمیت صادرات، شورای عالی انقلاب اسلامی تولید حدود ۵/۲ میلیون بشکه نفت را مناسب تشخیص داد که از این میان حدود هفتصدهزار بشکه به مصرف نیازهای داخل کشور اختصاص داده شد و باقی آن برای صادرات. زمانی که قیمتها به سطح ۳۴ دلار در سال ۱۳۵۸ و اوایل سال ۱۳۵۹ رسید، درآمد نفتی ایران حدود ۲۴ تا ۲۵ میلیارد دلار در سال گردید، شورای انقلاب اسلامی این درآمد را مکفی تشخیص داد و این تصمیم مبنای عمل قرار گرفت که تولید ۸/۴ میلیون بشکه نفت در قبل از اعتصابات نفت و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی که غیر صیانتی هم بود، به جهتگیریهای صیانتی؛ یعنی تولید توام با تزریق گاز برای جلوگیری از هدر رفتن آن تبدیل گردد. این تصمیم، تولید نفتخام را به حدود ۵/۲ میلیون بشکه رساند. به این ترتیب در سال ۱۳۵۹، با ظرفیتهای پالایشگاهی که حدود هفتصد هزار بشکه بود، جمهوری اسلامی ایران روزانه بین ۵/۱ تا ۸/۱ میلیون بشکه صادرات داشت. این صادرات با قیمت حدود ۳۵ دلار، درآمد مورد نظر را برای ما حاصل میکرد.بعد از انقلاب اسلامی، مدیریت، برنامهریزی، سازماندهی و ساماندهی تولید، صادرات، توسعه و تولید نفت و توزیع آن در کشور دشوارتر از دوران قبل بود. درحالحاضر ایران حدود دوهزار چاه نفتی دارد و متوسط میزانی که از هر چاه برداشت میشود، حداکثر دو هزار بشکه است. در سال ۱۳۵۳، با ظرفیت ۵/۶ میلیون بشکه، ظرفیت تولید هر یک از چاههای گچساران ما بین ۷۵ تا ۱۱۰ هزار بشکه در روز بود. در حال حاضر کار و زحمات بهرهبرداری از پنجاه چاه را باید انجام داد تا به نتیجه بهرهبرداری از یک چاه ۷۵ تا ۱۱۰ هزار بشکهای برسیم؛ با عنایت به اینکه نیمی از برداشت از مخازن زیرزمینی قبل از انقلاب اسلامی بهطور غیر صیانتی بهوسیله شرکتهای خارجی انجام گرفته است. قبل از انقلاب، از میادین بزرگ نفتی که میدانهای اهواز، گچساران، مارون، آغاجاری، بیبیحکیمه و رگ سفید هستند، در کنار تولید از بیست میدان متوسط و کوچک دیگر حدود ۵/۶ میلیون بشکه در روز تولید (در سالهای ۱۳۵۳ ــ ۱۳۵۴) انجام میشد که حدود ۵/۴ میلیون بشکه آن از میادین بزرگ نفتی برداشته میشد. درحالحاضر حدود هشتاد میدان نفتی، در حال تولید در داخل کشور وجود دارد و تولید حدود چهار میلیون بشکه در روز است. در سال ۱۳۵۳ و ۱۳۵۴ چاههای نفتی ایران حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ حلقه بود. تعداد واحدهای بهرهبرداری نیز در آن زمان به سی واحد نمیرسید، ولی هماکنون برای تامین ظرفیت کنونی، چیزی بالغ بر یکصد واحد در حال بهرهبرداری است. اگر قبل از انقلاب اسلامی از میدان اهواز روزانه ۵/۱ میلیون بشکه برداشت میشد، امروز با وجود آنکه چاههای آن به حدود پنج برابر چاههای آن زمان رسیده است، حدود ششصد هزار بشکه بیشتر از آن بهرهبرداری نمیشود.متاسفانه در سطح جامعه، قسمتهایی از صنعت نفت که جنبه کارورزی و کارآفرینی و خلاقیتهای کارکنان صنعت نفت است، چندان مطرح نمیشود و بهویژه در سالهای اخیر نکاتی مطرح میگردد که بر جنبه منفی قضیه تاکید میکند. کار کردن، زحمت کشیدن و مدیریت کردن، به ویژه در دوران جنگ تحمیلی، با فعالیت در شرایط قبل از انقلاب بسیار تفاوت داشت.
نفت در جنگ
در جنگ تحمیلی هدف دشمن این بود که مانع صادرات نفت ایران گردد، از همین رو حمله به تاسیسات این صنعت را جزو رئوس حملات خود قرار داد تا بدین صورت از میزان تولید نفت ایران بکاهد و مانع درآمدزایی ارزی کشور گردد.
در دوران جنگ، هفت پالایشگاه وجود داشت (نه با ظرفیتهای فعلی) که مرتبا بمباران هوایی میشدند؛ از جمله پالایشگاه تبریز که به دلیل نزدیکی با مرز عراق، حدود ۲۳ بار بمباران شد. سوخترسانی به آذربایجان در صورت نبود پالایشگاه تبریز، بینهایت مشکل بود. پالایشگاه آبادان نیز اولین جایی از صنعت نفت بود که مستقیما آماج حملات دشمن قرار گرفت، پالایشگاه شیراز و خارک هم همینطور.
در ایران نفت خام در داخل کشور تولید میشود و سپس وارد پالایشگاه میشود تا نهایتا سوخت و انرژی مصرفی داخل کشور را مهیا کند. نبود سوخت و انرژی مصرفی ایجاد نارضایتی میکند. در زمان جنگ، دشمن غیر از عرصه تولید نفت، ایجاد نارضایتی در این خصوص و قطع شریانهای سوخترسانی به مردم و نیز ایجاد آلودگیهای زیستمحیطی را یکی از اهداف خود قرار داده بود.بنابراین علت ایجاد بحرانها در صنعت نفت ایران طی دوران جنگ هشتساله ضربه زدن به صادرات آن بهعنوان درآمد ارزی کشور، و نیز ضربه زدن به تولید نفتخام و فرآوردههای نفتی و گاز در داخل و ایجاد آلودگیهای زیستمحیطی بوده است. در آن زمان شریانهای گازرسانی ایران حدود ۲۸ هزار کیلومتر و شریانهای توزیع نفتخام و فرآوردههای آن حدود ۴۵ هزار کیلومتر بودند که مانند زنجیرهای به هم پیوسته بودند. از آنجا که یکی از اهداف دشمن ضربه زدن به تولید داخلی بود این شریانها نیز از آسیب حملات دشمن در امان نماند و پالایشگاهها و تلمبهخانههای ما و نیز تاسیسات پتروشیمی ما در کنار تاسیسات صادراتی بمباران شدند. بین اهواز تا اصفهان شش تلمبهخانه هست که نفت خام را به پالایشگاه اصفهان میرساند. اگر یکی از این تلمبهخانهها، از کار میافتاد، مساوی بود با از کار افتادن پالایشگاه اصفهان، ولو اگر به پالایشگاه اصفهان حمله نمیشد. از همین رو در تعداد زیادی از تلمبهخانهها مثل تلمبهخانه تنگه فنی بسیاری شهید دادیم. شهید بابایی در کنار شجاعتهای بینظیرش در میدان نبرد، قهرمان محافظت از تلمبهخانههای کشور بود.پتروشیمی رازی و شیراز کود شیمیایی تولید میکنند که خوراک اصلی توسعه صنایع کشاورزی است؛ به ویژه در فارس که تولیدکننده اول گندم در کشور است. عراق این دو پتروشیمی را بمباران کرد. دشمن درصدد بود حتی در عرصه کشاورزی هم زمینه بحران را فراهم کند. پتروشیمی رازی چون در منطقه بندر امام در کنار آب واقع شده بود بیشتر در جنگ آسیب دید.
بعد از اینکه بمبارانها در خارک شدت گرفت ایران منطقه دیگری برای واردات فرآورده در نظر گرفت و آن منطقه بهرگان بود. این منطقه حدود ۱۲۰ کیلومتر با بوشهر فاصله دارد و در حدود ۷۰ کیلومتری گناوه واقع شده است. بهرگان مثل شبهجزیره است و میتوانست پناهی باشد برای اسکلههای شناور که به جای اسکلههای اصلی و ثابت قرار گرفته بودند. روزانه تا سی میلیون لیتر فرآورده از تنگه هرمز به بهرگان میرفت و این منطقه به صورت تلمبهخانهای بسیار اساسی برای سوخترسانی کشور عمل میکرد. واردات عمده ایران حدود شانزده میلیون لیتر گازوئیل، دوازده میلیون لیتر نفت سفید و سه میلیون لیتر بنزین بود که این ظرفیت وارداتی برای کشور در فصل زمستان بسیار حیاتی قلمداد میشد. به این تلمبهخانه در سال ۱۳۶۴ حمله شد، پس از بازدید از تاسیسات بمباران شده، کارشناسان اعلام کردند که حدود نُه ماه زمان لازم است تا این تلمبهخانه مجددا به عرصه فعالیت وارد شود. نخستوزیر وقت و مسوول پشتیبانی جنگ، خواستار راهاندازی این تملبهخانه در مدت ده روز بود. مدت زمانی که برای بازسازی مجدد این مجموعه و ایجاد چهار تلمبهخانه اضطراری جدید صرف شد اصلا باورکردنی نیست. این تلمبهخانه طی هفت روز بازسازی شد که کاری بسیار عظیم بود و در صنعت نفت کشور و تاریخ جنگ تحمیلی فراموش نخواهد شد. دوران جنگ برههای بسیار اساسی بود که تجربیات بزرگی را به همراه داشت و مهمترین تجربه این دوران در عرصه صنعت نفت شناخت مدیریت بحران در عمل و آزمون آن در شرایط بحرانی بود. مدیریت کردن طرحی در شرایط عادی کار سادهای است، ولی مهم مدیریت خطر (risk management) است. قوت و قدرت هر مدیریت را باید در هنگام بحران ارزیابی کرد. کما اینکه هر طرحی وقتی موفق میشود که بتواند بحرانها را به صورت فعال نه انفعالی در خود هضم و جذب کند و نگذارد بحرانهایی همچون جنگ، مسیر اصلی را منحرف کند.در دوران جنگ هشتساله، ایران حتی یک روز صادرات خود را از دست نداد و روزانه بالغ بر دو میلیون بشکه نفت خام تولید میکرد.
نکته دیگر مورد توجه در مدیریت بحران، بحث دانشاندوزی در مورد مقابله با تهدیدات و مهمتر از آن تبدیل آن تهدیدات به فرصت بود. اگر تجربیاتی که در دوران جنگ تحمیلی از مدیریت بحران در کشور ما به دست آمد به دانش مدیریت وارد میگردید، نه فقط برای کشور ما مفید بود، بلکه سبب افزایش سطح دانش بشری میشد.اما در حال حاضر این تجربهها زیر گرد و غبار زیادی مانده، به ویژه گرد و غبارهای سیاسی که در سطح بینالمللی وجود دارد، اجازه نمیدهد این امر انعکاس بیرونی پیدا کند. در داخل کشور نیز در تدوین آنها کوتاهی شده است. بزرگترین بازسازیها و کارهای توسعهای در صنعت نفت طی برنامه اول، دوم و سوم توسعه اتفاق افتاد؛ به ویژه در برنامه اول که جهشهای بزرگی باید روی میداد که از جمله آنها افزایش ظرفیت دو میلیون بشکه به چهار میلیون بشکه بود. این افزایش براساس تجربه دوران جنگ و عمدتا بهوسیله نیروهای داخلی اتفاق افتاد.
بعد از جنگ، ایران نمیتوانست تولید نفت خود را در حدود همان دو و نیم میلیون بشکه ادامه دهد؛ زیرا ظرفیتهای مورد نیاز در اوپک براساس سهم ۱۴درصد ایران ایجاب میکرد که ظرفیت کشور چهار میلیون بشکه باشد. اگر این ظرفیت تولید افزایش نمییافت کشورهایی مانند عربستان و کویت که در زمان جنگ تحمیلی نیز علیه جمهوری اسلامی ایران بودند، آن را تامین میکردند. از همین رو این نیاز اوپک ایجاب میکرد که اجازه ندهیم دیگران ظرفیت متناظر را بهجای کشور ما پر کنند.ظرفیت تولید نفت و ظرفیت صادرات آن یکی از مظاهر قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران است و عاملی تعیینکننده در افزایش امنیت ملی کشور به شمار میرود. عراق در سالهای ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲، پس از اینکه از حملات خود به خارک و سایر تاسیسات و پالایشگاههای کشور ما مایوس شد به عرصهای وارد شد که ایران در آن چندان تبحر نداشت و آن حمله به چاههای نفتی بود. اولین بار در بهمن ۱۳۶۱ چاههای میدان نفتی نوروز را بمباران کردند که بر اثر آن پنج چاه نفتی در این میدان نفتی به آتش کشیده شد. بلافاصله بعد از آن، چاههای ابوذر و سپس چاههای سروش را بمباران کردند. آمریکاییها نیز در مهر ۱۳۶۶ سکوهای رسالت و رشادت را زدند و در فروردین ۱۳۶۷ سکوی نصر و نصرت و سپس سکوی سلمان را که بزرگترین سکوی خاورمیانه و خلیجفارس با تولید حدود ۱۵۰ هزار بشکه نفت خام است، هدف قرار دادند.تعداد چاههایی که آمریکاییها در آن منطقه آتش زدند حدود دوازده حلقه بود و مجموعا طی دوران جنگ، حدود ۲۱ حلقه چاه نفتی ایران به آتش کشیده شد و فوران کرد که حدود نصف آن را مستقیما آمریکاییها و نصف آن را عراقیها هدف قرار دادند.
در حوزه بازسازی سکوها، پالایشگاهها، تلمبهخانهها و... تبحری در داخل کشور وجود نداشت، از همین رو عدهای در داخل کشور این مساله را مطرح میکردند که برای مقابله باید از کارشناسان خارجی کمک بگیریم. این کارشناسان در ازای کمک به ایران دو تقاضا داشتند: پول و امنیت. امنیت به معنای خاتمه جنگ تحمیلی و سازش بود؛ برای اینکه آنها بتوانند چاهها را مهار کنند که این با شرف و غیرت ملی و اسلامی و با روح متعالی مرجع کشور، یعنی امام(ره) و مردم سازگاری نداشت.تکنیک مهار چاهها در دست سه شرکت خارجی قرار داشت: دو شرکت آمریکایی و یک شرکت کانادایی.
مقداری از نفت چاههای آتش گرفته، سوخته بود و مقداری از آن روی سطح آب باقی مانده بود. به همین دلیل تمام خبرگزاریها و بهویژه صدام جنایتکار و حامیانش که خود به این چاهها حمله کرده و زمینه آلودگی را ایجاد نموده بودند، وانمود میکردند که جمهوری اسلامی دریا را آلوده کرده است و این آلودگی را بهانه تبلیغاتی بسیار سنگین برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی قرار داده بودند. آنها میخواستند این آلودگی را حربهای قرار دهند برای قبول آتشبس به ضرر جمهوری اسلامی و این تهدیدی علیه جمهوری اسلامی و نشانه گرفتن حیثیت کشور ما در دنیا بود. از همین رو در داخل اقداماتی انجام شد؛ از جمله آموزش غواصی حتی در استخرها در اهواز و بهرگان آغاز شد و همچنین آموزش تکنیکهای مهار و انتقال آن دانش به غواصها و کنترل آن از روی سطح و استفاده از همه دانش فنی آن. بدینترتیب در ۱ تیر ۱۳۶۲ در اوج تبلیغات منفی علیه جمهوری اسلامی ایران، کار مهار اولین چاه در منطقه نوروز آغاز گردید و در شهریور سال ۱۳۶۲ (مصادف با روز عید قربان) مهار چاه شماره ۳ نوروز به دست نیروهای نفتی کشورمان با موفقیت انجام شد. در دنیا هیچکس باور نمیکرد که جمهوری اسلامی بتواند با استفاده از نیروهای داخلیاش با دانش و تکنیک چاهها را مهار کند.
مجموعهای حدودا هشتاد نفره این کار را با لنجهای معمولی ماهیگیری در منطقهای به طول ۱۱۰ کیلومتر در کنار بهرگان در عمق آبها بدون هیچ کمکی از خارجیها انجام دادند. با استفاده از این تجربیات بقیه چاهها هم مرتبا بعد از تهاجم مهار میشدند که مدت زمان مهار در بعضی چاهها، بهویژه در منطقه سلمان، حدود سه ساعت بود. پس از تهاجم متجاوزان آمریکایی به سکوی سلمان، مهار چاهها میبایست در زیر سطح دریا و بعضا روی تاسیسات منهدمشده انجام میشد که کاری کاملا تکنیکی بود. مجموعه این فعالیتها به نوعی تبدیل تهدید به فرصت بود؛ فرصتی برای آموزش، تدبیر، دانشاندوزی و گسترش مرزهای دانش. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخشی از عملیات والفجر ۸ را مرهون رهاوردهای آموزشهای غواصی در منطقه نوروز و بهرگان در عملیات مهار چاهها و عملیات غواصی آن بود.در سال ۱۳۶۹ زمانی که عراق به کویت حمله کرد حدود هفتصد چاه کویت منفجر گردید و وضع به گونهای شده بود که در کویت تفاوت روز و شب به علت دود غلیظ فوران این چاهها مشخص نبود.رییسجمهور محترم وقت از مجموعه صنعت نفت خواستند که سریعا با تجربه و مهارت در این امر به کمک کویت بروند. این مجموعه طی حدودا ۷۵ روز توانستند حدود بیست چاه آتش گرفته و پرفوران از چاههای آن کشور را مهار و خاموش کنند که سرعت مهار در بعضی از آنها رکوردهای جهانی بر جای گذاشت.
منبع: zamaneh.info
ارسال نظر