گاهشمار
مناقشه تاریخی آمریکا و ویتنام
گروه تاریخ اقتصاد- روزهای پایانی ژانویه ۱۹۷۳ زمانی است که آتش بس میان نیروهای آمریکایی و ویتنامی برقرار شد؛ اما جنگ ویتنام از چه زمانی آغاز شده و چه پیامدهایی داشت؟ آنچه ویتنامیها از آن به عنوان جنگ آمریکایی (American War) و آمریکاییها از آن تحت عنوان جنگ ویتنام (Vietnam War) یاد میکنند سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۳ را دربر میگیرد.
اما سابقه مداخلهنظامی آمریکا در ویتنام به سال ۱۹۵۰ و شناسایی حکومت کمونیستی ویتنامشمالی توسط چین و روسیه و در مقابل، شناسایی حکومت ویتنامجنوبی توسط ایالات متحده و تشدید عملیات چریکهای طرفدار شمال - موسوم به ویتکنگ - برای تسلط بر جنوب این کشور باز میگردد.
دولت آمریکا در سال ۱۹۶۰تعهد خود به جلوگیری از تسلط کمونیستها را اعلام داشت و کمکهای نظامی ایالات متحده به ویتنام جنوبی از ۱۹۶۴ به حضور نظامی گسترده آمریکاییان و درگیری مستقیم با چریکهای ویتکنگ و حمله به ویتنام شمالی، به اتهام حمایت از آنان منجر شد.
مداخله نظامی آمریکا در ویتنام به کشته شدن حدود شصت هزار آمریکایی، دویست و پنجاه هزار نظامی و شهروند ویتنام جنوبی و بیش از یک میلیون تن از چریکهای کمونیست و نظامیان و غیرنظامیان ویتنام شمالی منجر شد و اعتراضات گستردهای را در سطح جهان از جمله در داخل آمریکا در پی آورد.
در سال ۱۹۶۸، ریچارد نیکسون، نامزد جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا تعهد خود به دستیابی به «صلح با عزت» در جنگ ویتنام را اعلام داشت و در آوریل سال ۱۹۷۵، با خروج نظامیان آمریکایی از ویتنام جنوبی، این کشور به تصرف کمونیستها در آمد و به ویتنام شمالی ملحق شد.
بیسمارک، بانی وحدت آلمان
روزهای پایانی ژانویه سال ۱۸۷۱ پادشاهیهای مختلف در پروس متحد شده و امپراتوری آلمان را شکل دادند. اما این کشور از آن تاریخ تا زمان وحدت دو آلمان غربی و شرقی چه حوادثی را از سرگذرانده است. آنچه میخوانید مروری است بر زندگی اتوفن بیسمارک، مردی که با سه جنگ به قول خودش «محدود» آلمان را به صورت کشوری واحد درآورد و با تدابیر خود به عنوان «داور قدرتهای اروپایی» شناخته شده بود. وی ۲۸ سال رییس دولت و نخستین صدراعظم آلمان واحد (رایش) بود.
بیسمارک که در سال ۱۸۶۲ نخستوزیر پروس شده بود نقشه وحدت آلمان را کشید و برای رسیدن به این هدف راهی نداشت جز اینکه دست اتریش را از کنفدراسیون ایالتهای کاتولیک آلمان کوتاه کند و شلسویگ- هلشتاین Schleswig-Holstein را از دانمارک پس بگیرد و به نفوذ فرانسه در ایالتهای جنوبی آلمان پایان دهد.
وی پس از تقویت بنیه نظامی آلمان با سه جنگ به هر سه هدف خود رسید. دانمارک، اتریش و فرانسه هر سه شکست خوردند. شکست فرانسه بسیار شدید بود و نیروهای آلمان در سال ۱۸۷۱ وارد پاریس شدند. با وجود اینکه بیسمارک در ژانویه سال ۱۸۷۱ ایجاد امپراتوری واحد آلمان را اعلام داشت و ویلهلم اول را امپراتور آن و خویش را صدراعظم آلمان واحد اعلام کرد، ولی این کشور را از صورت فدرال خارج نساخت. وی سپس از دولتهای روسیه، آلمان و اتریش یک اتحادیه سه جانبه ساخت و بعدا ایتالیا را جانشین روسیه کرد که در بالکان با اتریش اختلاف داشت.
بیسمارک که با گسترش تمایلات سوسیالیستی در آلمان مواجه شده بود، افکار آنان را به زبانی دیگر پیاده کرد و بیمههای کارگری و نظام بازنشستگی و از کارافتادگی را به وجود آورد. ساعات کار هفتگی را تعیین، کارکردن زنان را محدود و کار نوجوانان را به کلی ممنوع کرد و دست به ملی کردن موسسات عامل المنفعه و کارخانههای بزرگ زد و برنامههای مفصل برای توسعه صنایع آلمان به اجرا درآورد و سپس بدون اینکه با کشورهای استعماری اصطکاک منافع پیدا کند در کار استعمار به آنها پیوست. با وجود این، در سال ۱۸۹۰ با امپراتور تازه آلمان ( ویلهلم دوم ) اختلاف نظر پیدا کرد و کنار رفت و هشت سال باقی مانده عمرش را به نوشتن کتاب پرداخت.
ارسال نظر