26 سپتامبر سال 1523 میلادی شاه اسماعیل صفوی در جلسه مقامات کشوری و مشاوران غیرنظامی خود ابراز نگرانی کرد که اگر فوت شود چون پسرش طهماسب میرزا هنوز طفل است، قدرت به دست سران قزلباش می‌افتد و نه تنها بر سر و کول هم می‌زنند بلکه هر کدام بر پایه منافع خود در امور کشور خودسرانه مداخله خواهند کرد و هرج و مرج پدید خواهد آمد و نتیجه زحمات ده‌ها ساله صفویان از میان خواهد رفت.

شاه اسماعیل سپس نظر حاضران را برای حل مساله جویا شد. یادداشت‌های باقی مانده از آن زمان نشان می‌دهد که هیچ‌یک از حاضران از ترس سران قزلباش که روسای قبایل بودند نظری ابراز نداشتند و اتخاذ تصمیم را به شاه اسماعیل سپردند و با گفتن: «هر چه را سلطان بپسندد مطیع هستیم» خود را خلاص می‌کردند. برای حل مساله دیگر دیر شده بود، زیرا شاه اسماعیل که موفق شده بود ایران را به صورت زمان ساسانیان در آورد هشت ماه بعد در ۲۳ ماه مه ۱۵۲۴ درگذشت و همچنان که پیش بینی کرده بود تا اواسط سلطنت شاه عباس که یک ارتش ملی (سراسری) به وجود آورد، کشور در کنترل سران عشایر تشکیل دهنده نیروی نظامی قزلباش بود.



اعزام محصل به اروپا
چهارم مهر ماه ۱۳۰۸ خورشیدی ۳۹ دانشجوی ایرانی با هزینه دولت جهت ادامه تحصیل به اروپا اعزام شدند تا در بازگشت بر پایه علوم و فنون اروپا چرخ‌های کشور را بهتر از گذشته بگردانند و... که دیدیم پیشرفتی که انتظار می‌رفت حاصل نشد!، زیرا که قانون وقت جامع نبود و روشن نکرده بود که این دانش آموختگان فرنگ پس از بازگشت به چه کاری گمارده شوند. ایران از زمان محمدشاه قاجار، محصل به مدارس تعلیمات عالی غرب می‌فرستاد، اما بدون نتیجه، زیرا برنامه درست برای استفاده از این فارغ‌التحصیلان در دست نداشت.

جنگ مذهبی ایران و روم
26 سپتامبر سال 422 میلادی عهدنامه صلح ایران و روم که به جنگ دو ساله دو ابر قدرت پایان داد و چند هفته پیش از این به امضا رسیده بود مبادله شد. در تاریخ عمومی از این جنگ دو ساله به عنوان «جنگ مذهبی ایران و روم» نام برده شده است، زیرا که پیش از امضای معاهده صلح، پیروان آیین زرتشت در قلمرو روم و مسیحیان در قلمرو ایران از آزادی مذهب برخوردار نبودند. برنده جنگ دو ساله که در آن بهرام پنجم (بهرام گور) مستقیما فرماندهی یگان‌های ایران را بر عهده داشت، ایرانیان بودند و امتیاز دیگری را که از رومیان خواستند و به آن نائل شدند این بود که امپراتور روم ضمن معاهده صلح متعهد شد که در امور ارمنستان مداخله نداشته باشد.

ساخت نخستین گرامافون


امپل برلینر آلمانی در سال 1887 نخستین گرامافون را ساخت. گرامافون پرکاربردترین دستگاه برای پخش صدای ضبط‌شده تا دهه ۱۹۸۰ میلادی بود. ورود گرامافون به ایران همزمان با اولین ضبط‌های موسیقی ایرانی در سال 1284ش در زمان مظفر الدین شاه قاجار باعث شد که به مرور زمان اول اشراف و بعد مردم از طریق شنیدن صفحات باآثار پرارزش موسیقی ایرانی آشنا شوند. سال‌های آخر سلسله قاجار 5 دوره ضبط موسیقی انجام یافت که به ترتیب در سال‌های 1284ش در تهران - 1286 ش در پاریس، 1288 ش در لندن، در 1291ش در تهران و 1293ش در تفلیس است و عملا گرامافون به عنوان یک وسیله صوتی رسانه‌ای جایگاه خود را در میان مردم باز کرد. اما پس از آخرین ضبط در دوره قاجاریه 1293 ش تفلیس - تا سال 1306 به مدت 14 سال به دلیل تغییرو تحولات حکومتی و شرایط نامطلوب اقتصادی هیچ کمپانی حاضر به سرمایه‌گذاری در ایران نشد و در این 14 سال توقف ضبط موسیقی هنرمندان بزرگی چون میرزا عبد اللـه، میرزا حسینقلی و درویش خان روی در نقاب خاک کشیدند. در سال 1306 کمپانی‌های هیزمستر ویس و پولیفون و چند کمپانی دیگر به ایران آمدند و به ضبط آثار موسیقی پرداختند که وسعت چشمگیری نسبت به ضبط‌های گذشته داشت و تنوع افراد شرکت کننده در این ضبط‌ها در خور توجه بود. در این شرایط جامعه ایرانی رو به تجددگرایی می‌رفت و گرامافون به هتل‌ها و رستوران‌ها و قهوه خانه‌ها راه می‌یافت. برق اختراع شده و تکنولوژی ضبط صفحات بالا رفته و گزارشی از روزنامه اطلاعات در 5 مهر ماه 1306 به قلم میرحسین‌حجازی اشاره به این نکته داشت که «از میدان توپخانه تا میدان حسن آباد 16 قهوه خانه موجود است که انسان در عبور و مرور از پیاده‌رو تازه‌ترین صفحات موسیقی ایرانی را می‌شنود.» صفحات گرامافون تا دهه 50 شمسی یک وسیله رسانه‌ای صوتی تاثیرگذار در تاریخ اجتماعی ایران بودند و از این سال به بعد رسانه‌های صوتی دیگری جایگزین آن شدند.