نهادهای مالی
صندوقی که جهانی شد
گروه تاریخ اقتصاد- صندوق بینالمللی پول یک سازمان اقتصادی و مالی جهانی است که درسال ۱۹۴۵ بر اساس موافقتنامه «برتن وودز» تاسیس شد. طراحان این صندوق، اهداف مهمی چون بسط همکاری بینالمللی در زمینه مسائل پولی و رفع محدودیتهای ارزی، تثبیت نرخهای ارز و تسهیل کارکرد نظام پرداختهای چند جانبه بین کشورهای عضو را برای آن در نظر گرفتهاند. آنچه میخوانید دومین بخش از مقاله «ده رویداد تاثیرگذار بر صندوق بینالمللی پول» است که از سایت جامع علوم انسانی انتخاب شده است.
استقلال کشورهای آفریقایی
در میان ۴۰ کشور بنیانگذار صندوق بینالمللی پول تنها سه کشور در قاره آفریقا قرار دارند که عبارتند از مصر، اتیوپی، آفریقای جنوبی. از بین این سه کشور یک کشور تقریبا نزدیک به خاورمیانه است و در یک کشور نیز (آفریقای جنوبی) اقلیتی سفیدپوست کنترل دولت را در آن زمان بر عهده داشت که از لحاظ فرهنگی نیز ارتباط بسیار نزدیکی با اروپا برقرار کرده بود. در آن دوران اغلب کشورهای آفریقایی هنوز به عنوان مستعمره شناخته میشدند. تغییر و تحول زمانی آغاز شد که در سال ۱۹۵۷ کشورهای تازه استقلال یافته قاره سیاه نظیر غنا و سودان به عضویت صندوق درآمدند. پس از آن واقعه سیل تقاضا برای عضویت روانه صندوق شد به گونهای که در سال ۱۹۶۹ از مجموع ۱۱۵ کشور عضو، ۴۴ کشور از قاره سیاه بودند. روند امور به نحوی شد که تا سال ۱۹۹۰ همه ۵۳ کشور آفریقایی به عضویت صندوق درآمدند.
ظهور آفریقا به عنوان قارهای متشکل از کشورهای مستقل اثر عمدهای بر حجم و تنوع تصمیمات صندوق در زمینه وامدهی گذاشته است. به این معنی که صندوق باید به نحو دقیقی در خصوص اعطای وام به کشورهای متقاضی به بررسی و تحقیق بپردازد و کشورهای عضو را از لحاظ اقتصادی عمیقا مورد مطالعه قرار دهد. اغلب این کشورها و به خصوص کشورهای جنوب صحرای آفریقا از لحاظ سطح درآمد سرانه در سطح بسیار نازلی قرار داشتهاند و از کمترین سطوح توسعه نیز برخوردار بودهاند. این تصویری است که تا به حال تقریبا بدون تغییر مانده است. با توجه به چنین وضعیتی نقش صندوق بینالمللی پول فراتر از حدود وظایفش گسترش یافت و آن سازمان ناچار شد برای تحقق آرمانهای خود مشارکت نزدیکی با بانک جهانی و دیگر آژانسهای توسعهای داشته باشد.
ظهور مراکز اقتصادی چند قطبی
به موازات رونق اقتصادی جهان و شروع بهبود روند تجارت بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم تفوق اقتصادی ایالات متحده آمریکا به تدریج رو به زوال نهاد. اولین پدیدهای که از خاکسترهای پس از جنگ سرد سربرآورد، اقتصاد رو به رشد اروپای غربی بود. در این میان ترکیبی از انگیزه ملی، حمایت بینالمللی مالی (از جانب طرح مارشال، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول) و همچنین چندجانبهگرایی در قالب بازار مشترک و اتحادیه پرداختهای اروپایی باعث شد اقتصاد اغلب کشورهای اروپایی به سرعت رشد کرده و تجارت چندجانبه و مبادلات ارزی در اواخر دهه ۱۹۵۰ به طور فزایندهای گسترش یابد. جمهوری فدرال آلمان در سال ۱۹۵۲ به صندوق بینالمللی پول پیوست و به سرعت به یکی از پیشرفتهترین اقتصادهای جهان مبدل گشت. به دنبال آن قاره آسیا وارد عرصه اقتصاد بینالمللی شد و ژاپن نیز در سال ۱۹۵۲ به عضویت صندوق درآمد و تا اواخر دهه ۱۹۶۰ توانست به همراه ایالات متحده و آلمان در صدر کشورهای صنعتی جهان قرار گیرد. سپس در دهه ۱۹۷۰ جهان شاهد ظهور اقتصاد قدرتمند عربستان سعودی و دیگر کشورهای متکی به صادرات نفت خاورمیانه شد. با یک بررسی تاریخی میتوان به این نتیجه رسید که طی ۳۰ سال، سهم ایالات متحده از صادرات جهانی از ۲۲ درصد به ۱۲ درصد کاهش یافته این در حالی است که سهم ذخایر بینالمللی رسمی این کشور نیز بسیار بیشتر از نسبت فوق کاهش یافت و از ۵۴ درصد در سال ۱۹۴۸ به ۱۲ درصد در سال ۱۹۷۸ رسید.
جنگ ویتنام
پیامدهای افزایش مداخلات نظامی ایالات متحده و جنگ ویتنام در دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ بیش از اثرات مستقیم عضویت ویتنام در صندوق بینالمللی پول بود. زمانی که دولت ویتنام جنوبی در آوریل ۱۹۷۵ در آستانه سقوط قرار داشت، مقامات آن کشور سعی داشتند تا آنجایی که ممکن است مقادیر قابل توجهی از صندوق بینالمللی پول استقراض کنند. اما صندوق در آن زمان تقاضای آنان را رد کرد و چند ماه بعد، دولت جمهوری سوسیالیستی ویتنام از سوی صندوق به عنوان جانشین دولت قبلی به رسمیت شناخته شد. اثر بسیار عمده این تحول بر اقتصاد ایالات متحده این بود که وضعیت پرداختهای خارجی آن کشور را کاملا دگرگون ساخت. با در نظر گرفتن اینکه مقادیر هنگفتی صرف اجرای پروژه رییسجمهور وقت ایالات متحده « لیندن جانسون» مرسوم به «برنامه جامعه بزرگ» شد و از سوی دیگر هزینههای نظامی ایالات متحده افزایش یافته بود. ارزش دلار آمریکا به صورتی کاذب افزایش یافت که این افزایش فراتر از تواناییها و ظرفیت اقتصادی آن کشور بود و به این ترتیب ایالات متحده را با بحران مواجه ساخت. بر اثر اعمال یکسری فشارهای اقتصادی سیستم برتون وودز طی سالهای ۱۹۷۳-۱۹۶۸ از هم پاشید و به این ترتیب دیگر دلار قابل تبدیل به طلا نبود و طلا نیز دیگر به عنوان یک معیار یا وسیله مبادله مفید در سیستم پولی بینالمللی شناخته نمیشد. به طور کلی نمیتوان جنگ ویتنام را تنها عامل اصلی سقوط اقتصادی درآن زمان دانست. اما میتوان از آن به عنوان یک کاتالیزور نام برد که قطعا نقش عمدهای در سرعت بخشیدن به تحولات اقتصادی آن دوره داشته است.
جهانی شدن بازارهای مالی
زمانی که صندوق بینالمللی پول تاسیس شد، جریانهای مالی بخش خصوصی محدود بود. در آن دوران نقدینگی مورد لزوم عمدتا از طریق اعتبار اشخاص و موسسات تجاری تامین میشد و بیشتر اقتصاددانان به این جریانهای نقدینگی که در میان کشورهای مختلف در گردش بود، به عنوان موضوعی که ثبات اقتصادی را به طور بالقوه تهدید میکند و مایه دردسر است، مینگریستند. اهمیت جریانهای سرمایه زمانی شناخته شد که کشورهای اروپایی در دهه ۱۹۵۰ به تدریج پول ملی خود را قابل مبادله کردند. اولین افزایش قابل توجه در این زمینه در دهه ۱۹۷۰ رخ داد زیرا در آن زمان « دلار اروپایی» در دیگر بازارهای مالی برون مرزی ظهور میکرد. این گونه بازارها دلارهای نفتی را که کشورهای واردکننده نفت در دهه ۱۹۷۰ به دست آورده بودند، جذب میکرد و مجددا کشورهای ثروتمند آن وجوه را طی یک فرآیند مالی به کشورهای واردکننده نفت وام میدادند و این کار از طریق بانکهای بینالمللی بزرگ انجام میشد.
ارسال نظر