تاریخ آلمان
جنگ محافظه کاران با لیبرالها و چپها
آلمان در دو جنگ جهانی قدرت اقتصادی خود را به دشمنانش به خوبی نشان داد. همین مساله بود که بعد از پایان دومین جنگ، متفقین را بر امضای موافقتنامه پترزبورگ- که بر اساس آن آلمان از ساختن وسایل صنعتی سنگین منع میشد- مصر کرده بود. آدنائر بهرغم انتقادات فراوان این موافقتنامه را امضا کرد و نشان داد گاه دادن امتیازات کوچک میتواند گام بلندی برای پیشرفت باشد. آنچه میخوانید بخش دیگری از گزیده کتاب «تاریخ آلمان» نوشته پیتر سولینگ است که با ترجمه حبیبالله جوربندی توسط نشر آمه منتشر شده است.
آدنائر و دوگل
آلمان در دو جنگ جهانی قدرت اقتصادی خود را به دشمنانش به خوبی نشان داد. همین مساله بود که بعد از پایان دومین جنگ، متفقین را بر امضای موافقتنامه پترزبورگ- که بر اساس آن آلمان از ساختن وسایل صنعتی سنگین منع میشد- مصر کرده بود. آدنائر بهرغم انتقادات فراوان این موافقتنامه را امضا کرد و نشان داد گاه دادن امتیازات کوچک میتواند گام بلندی برای پیشرفت باشد. آنچه میخوانید بخش دیگری از گزیده کتاب «تاریخ آلمان» نوشته پیتر سولینگ است که با ترجمه حبیبالله جوربندی توسط نشر آمه منتشر شده است. آدنائر بر دو امر عمده و ثابت، بدون هیچ تردیدی، تاکید میورزید: ۱- اتحاد با قدرتهای غربی ۲- دفاع از کشور در مقابل کمونیسم. این دو مساله در سیاست آدنائر سایر امور را تحتالشعاع قرار میداد و مهمتر از همه آنکه او میدانست چه چیزی را نمیخواهد. آدنائر میگفت مطالبه وحدت دو آلمان، آلمان غربی و آلمان شرقی کمونیست، به هیچ وجه نباید فراموش شود زیرا تجزیه آلمان سبب رشد مجدد ناسیونالیسم در اروپا و باز گذاشتن دروازه اروپا به روی اتحاد جماهیر شوروی خواهد بود. این اندیشه اساسا در آدنائر بسیار قوی بود که کشورهای پیروزمند جنگ جهانی دوم میتوانند به قیمت جان و مال آلمانیها علیه این کشور تقسیم شده تبانی کنند.
به همین خاطر، همه تلاشش را به کار میبست تا آلمان را به ایالات متحده و کشورهای اروپای غربی وصل کند و فکر میکرد به این ترتیب میتواند آزادی و امنیت را تضمین کند یا حداقل آن را برای حکومت بن به دست آورد. آدنائر از توجه به آلمان شرقی غافل نبود؛ اما احترام و توجه ویژهای هم نسبت به آن از خود نشان نمیداد. وحدت آلمان یک رویا بود و شاید زمانی ممکن بود تعبیر گردد که قوه جاذبه دموکراسی و رفاه اقتصادی؛ مسکو و دولتمردان آلمان شرقی را مجبور به تسلیم سازد.
آدنائر همیشه میکوشید نظر طرفین مذاکره خود را به نفع منافع آلمان جلب کند و میگفت: فراموش نکنید که من تنها صدراعظم آلمان هستم که وحدت اروپا را بر وحدت کشورم مقدم میدانم. آدنائر، کورت شوماخر رهبر اپوزیسیون حزب سوسیال دموکرات را مخالفی میدید که راه و روش او را فاجعهآمیز تلقی میکرد. اگرچه شوماخر با درک آدنائر از وحدت با اروپا همسو بود و خطر اتحاد جماهیر شوروی را به همان اندازه او مهم میپنداشت، بر این عقیده بود که روش آدنائر مشکلات و شکاف بین دو آلمان را عمیقتر میسازد. در حالی که آدنائر خواهان آن بود که دموکراسی جوان (بن) را با رخصت متفقین و محتاطانه از قید وابستگی آنها برهاند و به کمک آنان وحدت آلمان را میسر سازد، شوماخر خواهان وحدت و اتحاد فوری دو آلمان و برابری در مقابل قدرتهای اشغالگر اروپایی بود.
دنیای عجیبی است. در حالی که در جمهوری وایمار دست راستیها و محافظهکاران خواهان سیاستی ناسیونالیستی بودند و در این راه سخت با لیبرالها و چپها میجنگیدند، این بار چپها خواهان سیاست ناسیونالیستی و وحدت دو آلمان بودند و با محافظهکاران به خاطر پیوند سریعشان با غرب، در تضاد قرار گرفته بودند. در حالی که عموم مردم چشم به آمریکا و غرب دوخته بودند و فضا در آلمان برای اندیشه اروپایی بازشده بود، شوماخر در سخنرانی انتخاباتی خود آدنائر را صدراعظم متفقین میخواند (نوامبر ۱۹۴۹).
علت این درگیری، موافقتنامه پترزبورگ با متفقین بود که طبق آن آلمان از ساختن وسایل صنعتی سنگین منع میشد. در مقابل، دولت آلمان به کمیسیون اداره منطقه صنعتی آلمان میپیوست و در این اداره به همراه قدرتهای اشغالگر و کشورهای عضو بنلوکس (بلژیک، لوکزامبورگ و هلند) میتوانست در تقسیم زغالسنگ و فولاد منطقه صنعتی راین- وستفالی تصمیم بگیرد. هدف این بود که اقتصاد قدرتمند آلمان که تواناییهایش را در دو جنگ جهانی به اثبات رسانده بود تحت کنترل بینالمللی قرار گیرد. بیش از همه فرانسه بر امنیت همسایگان دو سمت رودخانه راین تاکید میکرد. بهرغم اعتراضات شدید اپوزیسیون داخلی به موافقتنامه پترزبورگ، آدنائر بر آن تاکید و آن را تصویب کرد. این تصمیم سودمند بود؛ زیرا سبب شد آلمان یک سال بعد عضو شورای تازه تاسیس اروپا گردد. این سازمان در سال ۱۹۴۹ تاسیس شد و قرار بود همکاری میان کشورهای غیر کمونیست اروپایی را افزایش دهد تا به این وسیله پاسخی نیز به تعارضات اروپایی باشد که دو جنگ جهانی را سبب شده بود.منطقه سار همچون مانع و رادعی در این مورد عمل میکرد، زیرا فرانسه میخواست آن را ضمیمه خاک خود کند. قرار شد در شورای اروپا به این مساله رسیدگی شود. آدنائر بار دیگر این امر را مورد تایید و تصویب قرار داد. مسبب این امر وزیر امور خارجه فرانسه روبر شومان بود. او طرحی تصویب کرده بود که طبق آن آلمان، فرانسه، ایتالیا و کشورهای بنلوکس به مدت پنجاه سال بازار مشترکی برای زغال سنگ و فولاد ایجاد کنند؛ یک اتحادیه صنایع معدنی. طرحی انقلابی که بعد از صدها سال مبارزه برای سلطه بر بازارهای اروپا میان کشورهای اروپایی، مساله را به صورت مسالمتآمیز حل میکرد. آدنائر به ویژگیهای این طرح پی برد و فورا به این اندیشه شومان پیوست.
در هجدهم آوریل ۱۹۵۱ این موافقتنامه به امضا رسید. شش سال بعد از جنگ جهانی دوم، دو کشور که دشمن خونی یکدیگر بودند، یعنی فرانسه و آلمان، در یک اتحادیه با هم متحد شدند. در همان سال، آدنائر در مسیر دیگری نیز علائم آشتیجویانهای فرستاد؛ به رغم مبارزات سیاسی آدنائر با حزب سوسیال دموکرات، انتخابات آلمان نزدیک بود و او میخواست مجددا در مقام خود باقی بماند. به این خاطر با اتحادیه سندیکاهای آلمان (D.G.B) به توافق رسید. این تشکل که بزرگترین تشکل کارگری در اروپا بود و در سال ۱۹۴۹ تاسیس شد یکی از پرقدرتترین اتحادیههای کارگری محسوب میشد.
در حالی که آدنائر در سیاست خارجی و داخلی مسیرهای عمدهای را طی میکرد، تاثیرات جنگ سرد و عواقب آن مدام آلمان را در معرض خطر قرار میداد در سال ۱۹۵۰ گروههای نظامی کره شمالی به جنوب این سرزمین که غیرکمونیستی بود، حمله کردند. این حمله سبب شد که نه تنها در اروپا بلکه در شرق دور مساله خطر کمونیسم به امری جدی تبدیل شود و تضاد شرق و غرب ابعاد تازهای یابد و در آلمان تقسیم شده خطر درگیری میان شرق و غرب بسیار محسوس و ملموس شود.آلمان در مرز میان دیکتاتوری و دموکراسی قرار داشت، دیکتاتوری روسیه، با قدرت نظامی قابل توجه، که در این میان به بمب اتمی نیز دست یافته بود.
با بروز جنگ در کره، این سوال که آلمان چه استراتژی دفاعی باید داشته باشد مورد بحث و مناقشه بود و از آنجا که بعد از جنگ همگان بر این نظر بودند که باید از مسلح شدن مجدد آلمان جلوگیری گردد، مساله حفاظت آلمان از خطر کمونیسم به بحثی دائمی تبدیل شده بود. سختترین و تندترین انتقادات از حوزه پروتستانها و سوسیال دموکراتها برمیخاست که مخالف تسلیح مجدد و قدرتیابی نظامی آلمان بودند. آنها با شعار «بدون من» علیه مصیبتی که آلمانیها با شروع دو جنگ به دنیا عرضه داشتند خود را از معرکه کنار میکشیدند.اگر چه این شیوه برخورد و رفتار محترمانه و قابل درک بود، توانایی نظامی مخالفان هیتلر را که سبب شکست او شده بود نادیده میگرفت. آمریکاییها نشان دادند که در این مورد مصمماند با آلمانیها معامله کنند و آنها را در مسائل شریک سازند. آدنائر بسیار امید داشت که به این طریق پیوندهایش را با غرب نزدیکتر و محکمتر سازد.
ارسال نظر