روایت دیگر
مادران آرژانتین، تاریخ یک مبارزه
در بوینس آیرس، میدان مه، که پیشتر میدان دیوانهها نامیده میشد اکنون به میدان مادران شهرت یافته است. در همین میدان بود که ۱۴ تن از زنان جمع شده بودند تا شکوه نامهای را به ویدلا که با کودتا به ریاست جمهوری رسیده بود، تقدیم کنند. همگی آنها در حالی که مضطرب و دیوانه وار با زنبیلهای پر از خوراک و لباس از این سربازخانه به آن سربازخانه و از این سربازخانه به آن وزارتخانه میدویدند با یکدیگر آشنا شده بودند. آنها از مسوولان سراغ فرزندان شان را میگرفتند و در جواب یا مسخره میشدند یا ناسزا میشنیدند.
در بوینس آیرس، میدان مه، که پیشتر میدان دیوانهها نامیده میشد اکنون به میدان مادران شهرت یافته است. در همین میدان بود که ۱۴ تن از زنان جمع شده بودند تا شکوه نامهای را به ویدلا که با کودتا به ریاست جمهوری رسیده بود، تقدیم کنند. همگی آنها در حالی که مضطرب و دیوانه وار با زنبیلهای پر از خوراک و لباس از این سربازخانه به آن سربازخانه و از این سربازخانه به آن وزارتخانه میدویدند با یکدیگر آشنا شده بودند. آنها از مسوولان سراغ فرزندان شان را میگرفتند و در جواب یا مسخره میشدند یا ناسزا میشنیدند. در کاخ صورتی در را محکم به رویشان بستند و پلیس به آنها دستور داد تا از آنجا دور شوند. همین کار را کردند و در سکوت در کنار هم راه رفتند. پنجشنبه بعد دوباره بازگشتند و همان کار را کردند و تا امروز این دورهها هرگز متوقف نشده است...
طبق تعاریف رسمی « ناپدید شدنهای اجباری» از همان سال ۱۹۷۵ آغاز شده بود ارتش آرژانتین به نام دفاع از غرب، با تاکید بر برقراری امنیت ملی و با کمک فنی افسران فرانسوی که به تازگی از الجزایر بازگشته بودند و آموزشهای نظامی آمریکاییان- دکترینی که حقیقتا آمریکا برایشان تدارک دیده بود- نظامی اهریمنی به وجود آورده بودند که هدف اصلیشان صرفا ایجاد رعب و وحشت در میان مردم بود. به همین منظور گروهی را تحت عنوان «نیروهای مخرب» میربودند و در مراکزی که به منظور دسترسی به هدفشان ترتیب داده بودند شکنجه میدادند و عاقبت به قتل میرساندند و در نهایت اجساد آنها را به شیوههای متفاوت به رودخانه پلاتا میانداختند یا به طور پنهانی دفن میکردند. طبق برآورد انجام شده از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۳ حدود ۳۰ هزار نفر به این ترتیب مفقود شدهاند که اکثریت آنها را جوانان و یک سوم آنها را زنان تشکیل میدهند.
در اکتبر سال ۱۹۷۷ انجمنی متشکل از چهارده زن به نام مادران میدان مه، که به تدریج زنان دیگری به جمع آنها پیوستند تشکیل شد. این مادران برای اینکه در زیارتگاهها و کلیساها به خوبی شناخته شوند- جایی که مادران آرژانتینی مرتبا رفت و آمد میکنند- تصمیم میگیرند به جای روسری با کهنه سفید بچه که نام فرزندان گم شدهشان روی آنها گلدوزی شده است، سرشان را بپوشانند. در همان سال دوازده مادر که دختران یا عروسان شان هنگام ربوده شدن حامله بودند به امید نجات جان نوزادان انجمن مادران میدان ماه مه را تشکیل دادند. اما در این مورد نیز ارتش به همان روشی که قبلا عمل میکرد، عکسالعمل نشان داد. بسیاری از مادران و خانواده هایشان ناپدید شدند. در ماه دسامبر افسری که خود را برادر یک مفقود جا زده بود و از این طریق اعتماد زنان را کسب کرده بود، ۱۱ تن از آنان را لو داد. اما مادران تسلیم نمیشوند: اتحادشان با یکدیگر اراده مادران را در یافتن پسران و دخترانشان مستحکمتر میکند و به آنها برای مواجهه با خطرات شهامت میبخشد. به این ترتیب این مادران هر پنجشنبه از ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۶:۳۰ در میدان ماه مه جمع می شوند و گاه در سکوت و گاهی با فریادهای حاکی از درد و رنج با روسریهای سفید رفت و آمد میکنند. وقتی پلیس از آنها مدرک شناسایی میخواهد همه با هم برای ارائه مدرک شناسایی هجوم میبرند. وقتی به سوی آنها تظاهر به شلیک میکند همه زنان با هم فریاد میزنند: آتش! آنگاه اسلحهها پایین میآید.
در سال ۱۹۷۸ برخی روزنامه نگاران خارجی که برای جام جهانی فوتبال به آرژانتین آمده بودند نبرد مادران آرژانتین را که پلیس آنان را دیوانه خطاب میکرد، پوشش خبری دادند و از آن به بعد مادران این صفت را با غرور با خود یدک میکشند. آنها را به خارج از کشور دعوت کردند تا آنجا که یکی از دوستان و مدافعان آنها به نام آدلفو پرز اسکیول جایزه صلح نوبل را در سال ۱۹۸۰ به خود اختصاص داد. در مقابل ارتش نیز دست از ظلم و دشمنی برنمیداشت. جنگ جنون آور الجزایرو مالویناس پس از گذشت دو ماه از شکست مفتضحانه ارتش پرافتخار آرژانتین در مقابل بریتانیا باعث شد تا ویدلای دیکتاتور، قدرت را به غیرنظامیان بازپس دهد و به این ترتیب سیاست ناپدید شدنهای اجباری به پایان رسید. امروز پس از گذشت ۲۵ سال از آن دوران دردآور و قهرمانانه مادران با چهرههایی شکستهتر و پیرتر همچنان قاطع و دیوانه وار هر پنجشنبه بعد از ناهار به مدت یک ساعت و اول ماه دسامبر به مدت ۲۴ ساعت دور میدان ماه مه دست به راهپیمایی مقاومت میزنند و همچنان در صحنه حضور دارند. آوازه نامها سراسر جهان را در برگرفته است. این زنان ضعیف که اغلب از طبقه خرده بورژوا هستند و هرگز سیاسی نبودهاند موفق شدند رابطه مادر بودن را که در مفهوم سنتی آن جریانی خصوصی است و صرفا در رابطه مادر و فرزند معنا میشود، در حیطه عمومی و حتی سیاست وارد کنند و این تجربه چه در اسپانیا تحت عنوان انجمن «مادران مخالف مواد مخدر» و چه در ایتالیا به نام انجمن «مادران مخالف مافیا» به خوبی شناخته شده و بسیاری از سیاستمداران را مجبور به سازش با خود کرده است.
منبع: زنان مخالف جنگ، نوشته مارلن توینبینگا، ترجمه مینو حسینی
ارسال نظر