ضـرورت خودداری از  بهـره‌های سنگین برای  مهار قیمت‌ها و جان گــرفـتـن  اقتـــصــــاد

رابطه میان بازار، بانک و نرخ بهره رابطه ای پیچیده است. امروز دیگر حتی در کشورهای سرمایه داری نیز که بر اقتصاد آزاد بنا شده اند، دولت با سازوکارهایی بر نرخ بهره بانک‌ها نظارت می‌کند تا از سوء استفاده مافیاهای اقتصادی جلوگیری کند. درایران نیز نرخ بهره همواره محل مناقشه اقتصاددانان و سیاست مداران بوده است. عده ای بر پایین بودن آن و دسته ای بر بالا رفتن اش اصرار دارند.

جناب دکتر غنیمی فرد، چرا با وجود آن که خود را حامی صنعتگران و تولید کنندگان می‌دانید و با اینکه اطلاع دارید امکانات مالی تولید باید توسط بانک‌ها تامین شود، با بهره بانکی این گونه مخالفت می‌کنید؟

در تمام دنیا رسم بر این است که تولید کنندگان و سرمایه گذاران بخش صنعت و تولید، ۱۵ تا ۲۵ درصد سرمایه را خود تامین می‌کنند و مابقی سرمایه مورد لزوم برای رسیدن به تکمیل و راه اندازی خط تولید را بانک‌ها و موسسات مالی و اعتباری با بهره ای که شاید از کارمزد بانکی در ایران کمتر است - رقمی بین ۷۵/۰ تا ۳ درصد- برایشان تامین می‌کنند. آنچه مسلم است بانک‌ها بنگاه‌های اقتصادی هستند که در آغازکار برای حفاظت از دارایی دارندگان وجوه، آنها را دعوت می‌کردند تا وجوه خود را نزد بانک به ودیعه بگذارند و هر زمان نیاز داشتند طی دستوری که به آن چک یا حواله می‌گوییم، بانک مقداری یا تمام ودیعه آنان را به کسی که به نام او حواله داده بودند، پرداخت کند. پس از آن که بانکداری رایج شد بانک‌ها متوجه شدند همه کسانی که پول خود را به ودیعه گذاشته اند، در یک روز و لحظه خاص برای دریافت پولشان مراجعه نمی کنند و همیشه مبالغ قابل اعتنایی از پول مردم در بانک‌ها باقی می‌ماند. بنابراین مقداری از این پول‌ها مورد نیاز عده ای دیگر از فعالان اقتصادی بوده است که آمادگی داشتند اگر وجوه مورد نیازشان در اختیار آنها قرار گیرد، مبلغی از سودی را که بدست می‌آورند به بانک‌های وام دهنده پرداخت کنند.

وضعیت پول و بانک به تدریج بالا گرفت و به نحو پیچیده‌ای در آمد که گاه رقابت خود بانک‌ها با هم باعث زحمت عده ای از آنها می‌شد. سپرده گذاران و دارندگان وجوه در بانک‌ها نیز ممکن بود با احتمال ورشکستگی بانکشان وجوه و دارایی خود را از دست بدهند که آن گاه با سیستم‌های بانک‌های مرکزی و این گونه تمهیدات مقرر شد بانک‌ها درصدی از وجوهی که نزدشان گذاشته می‌شود را به بانک مرکزی بسپارند که در صورت بروز بحران و مراجعه دارندگان حساب، بانک مرکزی از سقوط بانک‌های مورد مراجعه جلوگیری کند. یکی از مسائلی که در این میان باعث گران شدن کالاهای تولیدی و حتی در روند تجاری باعث گران شدن کالاها در دست به دست شدن تجاری می‌شد، همین وجوهی بود که به عنوان تفاوت (بهره) به بانک‌ها پرداخت می‌شد. مشتریان به دلیل رقابت با یکدیگر و به دست آوردن مبالغ عمده تری، تن به پرداخت بهره‌های بالاتر می‌دادند و در آنجا که کالای انحصاری تولید یا ارائه می‌کردند می‌توانستند کلیه هزینه‌های خود از جمله هزینه‌های مالی که بهره نیز جزو آنهاست را به دست آورده و جواب هزینه‌های خود را بدهند. اما کم کم حضور رقیب در بازار باعث شد نتوانند آن میزان منفعتی را که برای کالای مورد ارائه خود نیاز داشتند،کسب کنند و لذا در برابر فاجعه ورشکستگی قرار می‌گرفتند. از طرفی، دارندگان سرمایه وقتی بدون هیچ زحمتی می‌توانستند پول خود را به کس دیگری بدهند که برایشان کسب درآمد کند و آنها بدون هیچ مخاطره ای نسبت به سرمایه خود درآمد حاصل را دریافت کنند، کم کم دارندگان سرمایه را از سرمایه گذاری در تولید منصرف می‌کرد.

بانک‌های مرکزی که معمولا یار و یاور دولت‌ها بودند، از این رقابت‌های مکارانه و زیان آور راضی نبودند، به خصوص که با این رقابت‌های ناسالم، سالانه تعدادی ورشکسته بجای می‌ماند که اعم از اینکه از گروه بانک‌ها یا مشتریان بانک‌ها باشند، دود آن به نحوی به چشم سرمایه گذاری کشور می‌رفت. آن گاه بانک‌های معتبر جهان مانند بانک مرکزی انگلستان، فدرال رزرو آمریکا، بانک مرکزی فرانسه، بانک مرکزی آلمان و کشورهای معتبر دیگر به این فکر افتادند که بانک مرکزی یکی از نقش‌هایش کنترل نرخ سرمایه خام (بهره) باشد تا گروه‌های مافیایی نتوانند با جمع آوری پول، میزان عرضه آن را در بازار کاهش دهند تا نرخ پول که همان بهره باشد، بالا برود.

به فعالیت گروه‌های مافیایی اشاره کردید، این فعالیت‌ها چه پیامدهایی برای اقتصاد کشور داشته است؟

می دانیم که در آیین مقدس اسلام دریافت و پرداخت بهره به عنوان ربا تحریم شده است. ولی متاسفانه گروهی با تحریک این گروه‌های مافیایی اقدام به هر گونه پول بازی می‌کنند.

در نوسانات اخیری که در مورد ارز در کشور پیش آمد، دیدیم که ناگهان اقتصاددانان وابسته به این گروه یکصدا فریاد زدند که به دلیل پایین بودن نرخ بهره، سپرده گذاری ارز گران شده و قیمت طلا بالا رفته است. آنها مانند آن گروهی که بر سر در کاروانسرا تصویر فرشته را با گل پوشانده اند، با بالا بردن نرخ بهره سپرده گذاری سعی کردند تصویر زشت اقتصادی را که داشت نمودار می‌شد بپوشانند، ولی مانند کار همان گروه، گل‌ها خشک شد و فرو ریخت و تصویر زشت سر جای خود باقی ماند و اکنون نرخ بالای سپرده گذاری عاید کشور شده و نرخ بالای ارز و طلا بر جای خود باقی مانده است. این نشان می‌دهد که نرخ بالای بهره، کار گروه‌های مافیایی و رباخوار است.

اگر نرخ بهره در بانک ۲۵ درصد باشد، نرخ بهره آن مطمئنا از ماهی شش یا هفت درصد کمتر نخواهد بود، یعنی در سال ۷۲ تا ۸۴ و حتی صددرصد بهره از مردم خواهند گرفت. ولی یک اقتصاددان دلسوز به خوبی می‌داند که هزینه این بهره توسط هیچ کاسبی پرداخت نمی شود، بلکه هزینه آن را روی قیمت تمام شده کالا می‌کشند و از مصرف کننده بی نوا که هیچ حمایتی ندارد وصول می‌کنند. جنبه زشت دیگر این کار این است که مردم را به تنبلی عادت می‌دهد که پول خود را در بانک بگذارند و بهره آن را بگیرند و خرج زندگی شان بکنند، لذا دیگر سرمایه خود را برای تولید و تجارت به کار نخواهند برد و مخاطره آن را به عهده وام گیرنده می‌گذارند. غافل از آن که این روش باعث انباشت زیان در موسسات وام گیرنده می‌شود و همان بلایی که بر سر بانک‌ها آمده و از آن می‌نالند برسرشان خواهد آمد.

از طرفی، بانک‌ها دچار معوقات بانکی شده اند و هرچقدر تورم این مملکت شدیدتر شده است، باز هم چون نرخ بهره سنگین است زمین‌های متری صد تومان به متری چندین میلیون تومان رسیده. این بخاطر آن است تا وثایق بانکی تکافوی بدهی بدهکاران را بکند و باز چون هر سال بر میزان بدهی آنها افزوده می‌شود هرگز این مسابقه به انتها نخواهد رسید مگر آنکه دولت وارد عمل شود.

در این میان دولت چه باید بکند؟

دولت حدود پنجاه میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی را به ریال تبدیل کرده و بانک‌ها را فرا خواند تا طلب‌های خود را از مشتریان و با ملاحظه وضعی که در انتظارشان است، با تخفیف دریافت کنند. دولت باید این وجوه را با تنفس پنج ساله و تقسیط بیست ساله و کارمزد ۲ تا ۴ درصد از صنعتگران و فعالان تولیدی دریافت کند تا اجازه دهد تولید دوباره در کشور جان بگیرد و به این ترتیب خواهیم دید که تمام پنج میلیون نفر جوانان بیکار صاحب کار و زندگی خواهند شد و چهره اقتصادی کشور پر نشاط و امیدوار به آینده می‌شود. وگرنه در صورت ادامه بحران تمام وثایقی که به قیمت‌های ساختگی قیمت گذاری شده، یک پنجم قیمت هم خریدار نخواهد داشت، چنان که امروز در برخی ایالات آمریکا همین وضعیت به وجود آمده است.

من غم کشورم را می‌خورم. مردم ما حق دارند خوب و با لذت زندگی کنند و شاکر خداوند باشند. نباید بعضا سر بی شام زمین بگذارند آن هم به خاطر چند نفر که می‌خواهند از پول نقدشان درآمد بالاتری داشته باشند و حساب‌های بانکی شان در نقاط مختلف دنیا حجیم تر شود.

می‌گویند بهره بانکی نباید از تورم کمتر باشد، عقیده شما چیست؟

این سوال دو جواب عمده دارد: ۱- در تقسیمات بین فن و علم، علم آن گروه از دانستنی‌هاست که ضوابط اش در طبیعت وجود دارد و ما آن را کشف می‌کنیم، مانند: شعله ور شدن مواد آتش زا یا کار ارگان‌های بدن و امثال اینها. اما فن یا هنر آن گروه از دانستنی‌هاست که ضوابط آن به شکل قراردادی و تجربی بین صاحبان فن وضع می‌شود.مثلا در نجاری می‌گویند برای اینکه چوب‌ها استحکام کافی داشته باشند باید مفاصل آن‌ها را به شکل فاق و زبانه متصل کرد و چسب زد. عده ای هم پیدا شدند و گفتند لازم نیست، می‌شود آن‌ها را با پیچ و میخ مهار کرد. هر گروهی به شکلی برای نظر خود اقدام کردند. این نکته در اکثر فنون دیده می‌شود.

بانکداری نیز یکی از فنون دسته دوم است که مقررات ثابت و طبیعی در آن وجود ندارد که بگوییم حتما بهره بانکی باید از فلان مبلغ بیشتر و یا کمتر باشد. هر بانک برای جلب مشتریان خود نوعی امتیاز می‌دهد و این فن و هنر آن بانک است. لذا در هیچ مورد، قانونی که بگوید باید بهره بانکی بیش از تورم باشد وجود ندارد.

۲- اصلا خود تورم زاییده نرخ سرمایه و توقع سرمایه دار است. من وقتی صد تومان داشته باشم و مصمم باشم که مثلا در سال سی تومان عایدی ازآن بدست بیاورم، هر کاری بخواهم بکنم محاسبه می‌کنم که چگونه در پایان سال به سی تومان مورد نظر خواهم رسید. لذا در اینجاست که متوجه می‌شویم این قانون نیست که به موجب آن حتما لازم باشد بهره بیش از تورم باشد، بلکه خواست صاحب سرمایه بوده است.

مثال دیگری می‌زنم. فرض کنید یک خرده فروش برنج، صد هزار تومان از بانک قرض می‌کند، با آن برنج می‌خرد و شروع به فروش آن می‌کند. در پایان سال روی این یک تن برنجی که خریده بود، مبلغی سود کرده، فرض کنید روی هر کیلو ده تومان که برای یک تن می‌شود ده هزار تومان. با این ده هزار تومان خرج آب و برق و کارگر و هزینه خودش را می‌پرداخته و خوشحال بوده است. اما ناگهان صورت حساب بانک به دستش می‌رسد که شما در مورد بدهی سود، بیست هزار تومان بدهکارید چون یک سال گذشته و بهره آن را نپرداخته اید! خرده فروش هم با نگرانی بر سر و روی خود می‌کوبد و خود را ورشکسته می‌داند. یکی از دوستان می‌رسد و علت را جویا می‌شود و پس از واقف شدن به مسئله می‌گوید: امسال که برنج آوردی به جای کیلویی ده تومان کیلویی چهل تومان روی آن بکش تا بیست تومان بابت بهره به بانک بپردازی و بیست تومان هم بابت بهره ای که نپرداخته ای! این مثال ساده نشان می‌دهد که بهره بانکی چگونه باعث بالا رفتن قیمت‌ها شده است. این است که ضابطه ای را که آقایان می‌فرمایند در هیچ منبع معتبری از آن ذکری به میان نیامده و این دستپخت خود شان است.

ژوزف استیگلیتز، از متفکران معاصرکه مشاور ارشد کاخ سفید بوده است در این مورد می‌گوید: کشورهای جهان سوم باید از پرداخت بهره‌های سنگین قیمت خود داری کنند تا قیمت‌هایشان مهار شود و اقتصادشان جان بگیرد.