خصوصی‌سازی و نگاه محسن خلیلی (قسمت اول - ادامه در خبر بعدی )
پرسش‌هایی پیرامون قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی و نقش بخش خصوصی کشور
مصاحبه شونده: مهندس محسن خلیلی عراقی، عضو شورای عالی اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی
جناب آقای خلیلی عراقی، ضمن عرض تبریک به‌مناسبت انتخاب شما به عنوان «قهرمان قهرمانان صنعت ایران» خواهشمند است جایگاه بخش صنعت کشور را در تحقق اهداف قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی تشریح بفرمایید.

صنعت، بخش اصلی اقتصاد کشور و در واقع موتور محرکه آن است، به گونه‌ای که صاحب نظران اقتصاد، توسعه صنعت را مترادف با توسعه اقتصادی می‌دانند. امروزه در کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران این امیدواری وجود دارد که از طریق توسعه صنعت بتوان بر مشکلات عقب ماندگی فائق آمد و موجبات استفاده بهینه و مطلوب از منابع طبیعی، مواد خام، سرمایه و نیروی انسانی را فراهم نمود. تحقق نرخ‌های رشد اقتصادی بالا، برطرف نمودن بیکاری و کم کاری، از بین بردن فقر و نداری، گسترش عدالت اجتماعی، بهبود آموزش و بهداشت و نیز بهره‌برداری از ظرفیت‌های فراوانی که کشورما در اختیار دارد، از طریق توسعه صنعت امکان‌پذیر است. در این راستا، صنعت به عنوان یک زیر مجموعه از اقتصاد و داشتن ارتباط تنگاتنگ با دیگر بخش‌ها (کشاورزی، نفت، معدن، بازرگانی، خدمات و... ) با رشد و شکوفایی خود و نیز با ایجاد روش‌ها و ابداع ابزارهای نوین تولید و افزایش بهره‌وری، هم‌چنین با ارتقای سطح دانش و مهارت‌ها و توانمندی‌های علمی و فنی نیروی انسانی از یک سو پاسخگوی نیازهای متنوع و گوناگون افراد و آحاد جامعه بوده و از سوی دیگر موجبات افزایش سطح درآمد و قدرت خرید مردم و بالارفتن پس‌انداز در اقتصاد ملی را فراهم می‌آورد. با چنین رویکردی و نیز باتوجه به اهداف سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی، یعنی تسریع رشد اقتصادی، گسترش مالکیت، ارتقای کارآیی اقتصادی، افزایش رقابت‌پذیری، کاهش تصدی‌گری دولت، افزایش اشتغال، تشویق مردم به پس‌انداز و سرمایه‌گذاری و تامین عدالت اجتماعی، می‌توان گفت بخش صنعت کشور در تحقق این اهداف از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای برخوردار است‌.
مهم‌ترین موانع و محدودیت‌های تحقق اهداف قانون اجرای سیاست‌های کلی اصلی 44 قانون اساسی را بیان بفرمایید، به اعتقاد شما چگونه می‌توان در جهت تسریع و تسهیل اجرای این قانون حرکت کرد؟
براساس قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی که گامی بلند در تحـول اقتصاد کشور محسوب می‌شود، جهت‌گیری رسمی نظام اقتصادی کشور می‌بایست به سمت گسترش اقتصاد خصوصی محور و توسعه بخش خصوصی باشد. در حالی‌که متاسفانه به‌رغم بیش از یکصد سال سابقه ورود اقتصاد ایران به دوران مدرن هنوز بینش و نگرش مسوولان و مردم به سرمایه‌گذاری بخش خصوصی منفی بوده و بعضا از آن به عنوان ضد عدالت تعبیر می‌شود. بنابراین در چارچوب این نگرش، زیر سوال بردن دائمی و همیشگی بخش خصوصی، ایجاد تشویش و نگرانی برای ایجاد سرمایه و سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، ضد ارزش نشان دادن هرگونه فعالیت اقتصادی بزرگ مقیاس در بخش خصوصی، وابسته نشان دادن هرگونه تشکیل سرمایه بزرگ مقیاس توسط بخش خصوصی، خطرناک نشان دادن فعالیت اقتصادی بخش خصوصی برای قشر فقیر و آسیب‌پذیر، نبود احترام نسبت بـــه مالکیت خصوصی، نبود فرهنگ ارزش‌گذاری کارآفرینی، محترم نشمردن سرمایه و سرمایه‌گذار، ضد عدالت دانستن حمایت از سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و نگاه منفی به سرمایه‌داری و سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، از جمله مهم‌ترین موانع و محدودیت‌های تحقق اهداف قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی است.
تسریع و تسهیل اجرای قانون سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی مستلزم فرهنگ‌سازی در سطح ملی است. قدم اول فرهنگ‌سازی، فراخوانی و اطلاع‌رسانی مناسب جهت تفهیم نهضت دولت و حکومت‌زدایی از اقتصاد به عموم مردم مخصوصا فرهنگیان، دانشگاهیان، دانشجویان، دانش آموزان و سایر گروه‌های ذینفع در مالکیت اموال عمومی و انتقال این فرهنگ از طریق آنان به سایر اقشار جامعه است. در واقع با دادن آگاهی به مردم این بینش و نگرش را در جامعه حاکم کنیم که به نفع همگان است که دولت از اقتصاد کنار بکشد و ا قتصاد خصوصی محور و مبنای کار قرار‌گیرد. در این راستا انجام اقداماتی ضرورت پیدا می‌کند کــه در زیر به چند نمونه آن اشاره می‌شود‌:
فراهم آوردن زمینه گفت‌وگوی آزاد و منصفانه در چارچوب موازین علمی و نظری برای کالبد شکافی فرآیند ‌گذار از اقتصـاد دولتی به اقتصاد خصوصی محور.
تدوین مبانی نظری، دینی، علمی و فلسفی اقتصاد خصوصی محور.
آماده کردن جامعه برای ‌پذیرش تغییرات سازمانی و جابه‌جایی‌های بزرگ نیروی انسانی در‌گذار از اقتصاد دولتی به اقتصاد خصوصی محور.
آماده کردن جامعه برای‌ پذیرفتن فلسفه مردم سالاری به جای فلسفه دولت سالاری در اقتصاد.
فراهم نمودن زمینه تغییر در پارادایم‌ها و انگاره‌های ذهنی سیاست‌گذاران، مدیران، مجریان و دست اندرکاران کلیدی عرصه اقتصاد کشور و آماده نمودن آنها برای تحمل هزینه‌های سیاسی و مالی کوتاه مدت و اجرای فرآیند‌گذار به منظور دستیابی به منافع عمومی بلند مدت.
ارائه رهنمودها و توصیه‌های سازنده به عامه مردم برای دوراندیشی و پرهیز از شتاب‌زدگی و ناشکیبایی در رویارویـــی با تحولات ناشی از اجرای فرآیند‌گذار.
کمک به شفاف‌سازی ضوابط، معیارها و شیوه‌های اجرای فرآیند‌گذار به عنوان گامی ضروری برای تضمین سلامت رفتاری اقتصاد.
تشویق مردم به سرمایه‌گذاری هرچه بیشتر در شرایط‌گذار از اقتصاد دولتی به اقتصاد خصوصی محور.
برگزاری همایش‌های گوناگون برای نقد و بررسی چگونگی انتقال از اقتصاد دولتی به اقتصاد خصوصی محور.
فراهم آوردن زمینه اعتقاد و وفاداری مراجع قانونگذاری، اجرایی و نظارتی به پیگیری و اجرای قانون سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی.
پایش ثمر بخشی تحقق اهداف و کارآیی اجرای قانون سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی از سوی مقام‌های نظارتی در جهت اصلاح فرآیندها و تصمیمات.
به نظر شما بخش صنعت تا چه حد توانسته است از ظرفیت‌های قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی برای ایجاد رونق در کسب‌و‌کار و بهبود فضای اقتصادی کشور استفاده نماید؟
اگر چه با تصویب قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی پس از گذشت حدود ربع قرن از انقلاب اسلامی، یکی از بزرگ‌ترین موانع حقوقی حضور بخش خصوصی در حوزه‌های زیربنایی، نهادهای مالی و صنایع بزرگ برداشته شده است ولی به تنهایی کافی نیست. امر واقع این است که باید بتوان با اجرای صحیح این قانون، اصول و چارچوبی که سلامت رفتاری اقتصاد را تضمین می‌کند، در کشور نهادینه کرد. این وظیفه البته بر دوش دولت گذاشته می‌شود تا اجزا و نهادهای لازم برای توانمندی، گسترش و مشارکت فعال و کارآمد بخش خصوصی کارآفرین برای استفاده مطلوب از ظرفیت‌های قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ را فراهم نماید تا در نهایت به ایجاد رونق در کسب‌و‌کارها منجر گردد. تامین ثبات سیاسی و امنیت اقتصادی، نهادینه کردن قوانین و مقررات، شفاف نمودن عملکرد بنگاه‌ها، ایجاد و تقویت روحیه کسب‌و‌کار در بنگاه‌ها، استقرار نهادها و نظاماتی برای کاهش ریسک، ایجاد نهادهای مالی متناسب با شرایط بنگاه‌ها، تضمین حقوق مالکیت اعم از مادی و معنوی، رفع تبعیض و موانع رقابت، و تعریف اصول و موازین ورود به کسب‌و‌کار، از جمله اقداماتی است که دولت بایستی در روند اجرای این قانون به خوبی آنها را انجام دهد.
با این توصیف چنانچه بدنبال آن هستیم که بخش صنعت از ظرفیت‌های قانون اجرای سیاست‌های کلی ا‌صل 44 قانون اساسی برای ایجاد رونق در کسب‌و‌کار و بهبود فضای اقتصاد کشور استفاده نماید، اولا دولت بایستی همزمان که فعالیت‌ها را واگذار می‌کند، اجزا و نهادهای لازم برای توانمندسازی بخش خصوصی و پشتیبانی از نظام اقتصاد بازار را شکل دهد و در واقع به اصلاح ساختار اقتصاد بپردازد.
دوم آنکه، واگذاری فعالیت‌های دولتی در یک فرآیند تدریجی حساب شده، از بنگاه‌های برخوردار از ظرفیت و توان رقابتی مناسب شروع شود تا بخش خصوصی به تدریج قوت‌گیرد، مراحل یادگیری را به آرامی طی کند و با توسعه بخش خصوصی، اجرای قانون سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی به نحو کارآتری صورت‌پذیرد. بنابراین در واگذاری فعالیت‌های دولتی ملاک و معیار ما نباید ارزیابی سرعت و شتاب کار باشد، بلکه موجبات این تضمین فراهم شود که بعد از واگذاری بنگاه‌های دولتی، کارآیی افزایش پیدا می‌کند. در واقع آثار اقتصادی و کارآمدی و عملکردی باید ملاک واگذاری بنگاه‌های دولتی باشد.
سوم، در انتقال وضعیت از یک اقتصاد دولتی به یک اقتصاد خصوصی محور یعنی در فاصله زمانی که دارایی‌های دولتی به طور کامل واگذار شود، بنگاه‌های دولتی را می‌بایست مشمول مقرراتی نمود که تحت آن مقررات، بنگاه‌های دولتی به شکل یک بنگاه خصوصی اداره شوند تا از یک سو بنگاه‌های جدید بخش خصوصی بتوانند به رقابت سالم با آنها بپردازند و از سوی دیگر، بنگاه‌های دولتی به تدریج ظرفیت‌ها و توانمندی‌های رقابتی را کسب کنند و بازدهی‌شان افزایش یابد.
چهارم، باید توجه داشت که فروش دارایی‌های دولتی برای افزایش درآمد دولت و جبران کسری بودجه نباید انجام شود، بلکه عرضه دارایی‌های دولتی برای تاثیر بر اقتصاد کلان و افزایش رقابت و توسعه بازار است. بنابراین واگذاری موفق بنگاه‌های دولتی به معنای مشاهده آثار بهبود مدیریت در اداره موسسه‌های ا قتصادی با هدف افزایش بهره‌وری و کارآمدی آنها است.
و بالاخره پنجم آنکه، اکثریت قریب به اتفاق بنگاه‌های بزرگ دولتی، بدون طی مراحل طبیعی رشد بنگاه، به یکباره با جثه‌ای بزرگ متولد شده‌اند. این نـوع بنگاه‌ها قبل از واگذاری به اصلاح ساختار نیاز دارند و صرف تغییر مالکیت این بنگاه‌ها از طریق توزیع سهام آنها به صورت رایگان و یا فروش آن به قیمت اندک به مردم تاثیری در بهبود و ارتقای مدیریت بنگاه‌ها و بازار سرمایه ندارد و بـه افزایش بهره‌وری و کارآمدی بنگاه‌های اقتصادی و رونق کسب‌و‌کار نمی‌انجامد. اگر بخواهیم سیاست‌های حمایت از اقشار خاصی را دنبال کنیم، بهتر آن است که از محل درآمدهای خصوصی‌سازی برای آنان هزینه کنیم و با گسترش خدمات اجتماعی، برای اقشار آسیب‌پذیر امکانات آموزشی و بهداشتی و تغذیه بهتر فراهم کنیم.
آیا در راستای تحقق اهداف قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی، واگذاری برخی از تصمیم‌گیری‌های بازرگانی- صنعتی را بـه بخـش خصوصی مفید ارزیابی می‌نمایید؟ در صورتی که بخش خصوصی کشور را دارای پتانسیل کارشناسی کافی در این زمینه می‌دانید مشخصا پیشنهادات خود را ذکر بفرمایید.
باید توجه داشت که اقتصاد ایران در طول بیش از یکصد سال گذشته همواره اقتصادی دولت سالار بوده است. دولت نه تنها اقتصاد را در مهار خود داشته بلکه بجای تقویت بخش خصوصی مانع رشد و گسترش آن شده است. در واقع اقتصاد دولتی ایران با بوروکراسی دست و پاگیر تحمیلی و ایجاد سدهایی غیرقابل عبور همواره بخش خصوصی را سرکوب کرده و مستضعف و کم توان نگه داشته است. بسیار طبیعی است که بخش خصوصی رنجور شده و مورد تحقیر و ستم قرار گرفته- از زمان قاجاریه تا دوران تحریکات اتحاد جماهیر شوروی سابق و حزب توده ایران و سپس سال‌های دهه اول انقلاب اسلامی- تاب و توان مشارکت در کارهای بزرگ را نداشته باشد و نتواند مانند «تروی هنداشتال» آلمان شرقی برنامه خصوصی‌سازی را به سرمنزل مقصود برساند. اما با این حال بخش خصوصـی در مسیر تحقـق اهداف صنعتی و اشاعه صنعت کشور در تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری در سطوح خرد و کلان در حد خود و به نسبتی که دولت به مشارکت این بخش در تعیین سرنوشت خود بها می‌دهد، تاثیر‌گذار بوده است.
خدمات طرح‌ها و مطالعات اقتصادی و صنعتی تنها انجمن مدیران صنایع که اینجانب در آن افتخار خدمت دارم، برای قوای مجریه و مقننه در طول سه دهه گذشته در زمینه‌های بررسی و پیشنهاد قوانین مورد نیاز صنعت، تدوین استراتژی‌ها، و راهکارهای رفع مشکلات اقتصاد و صنعت کشور از جمله تحلیل قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران و متوقف نمودن آن، بررسی قانون تجارت خارجی و از دستور خارج ساختن آن، تحلیل و بررسی قانون مالیات‌های مستقیم و تعدیل مالیات غیرقابل تحمل بنگاه‌های اقتصادی، مطالعه و بررسی طرح مربوط به مالیات بر ارزش افزوده، قانون تامین اجتماعی، قانون اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران، قوانین تاسیس وزارت صنایع سنگین و وزارت صنایع و معادن (و سپس الحاق این دو با هم)، قانـون امور گمرکی، قانون بهره‌وری، قانون تجدید ارزیابی دارایی‌ها، قانون جلب سرمایه‌های خارجی، قانون و مقررات خصوصی‌سازی، قوانین بودجه، مقررات مربوط به دریافت مابه‌التفاوت گشایش اعتبارات ارزی، قانون بازنشستگی پیش از موعد، اصل‌۴۴ قانون اساسی، همچنین تدوین استراتژی توسعه صنعتی و ترسیم چشم‌انداز اقتصاد و صنعت کشور در بلند‌مدت، تحلیل اقتصاد ایران پس از جنگ تحمیلی و چگونگی گذر از دوران بازسازی و خرابی‌های جنگ، بررسی جامع استراتژی توسعه صادرات صنعتی، بررسی و تحلیل بودجه کل کشور در بیشتر سال‌ها، بررسی شاخص‌های اقتصاد ایران، سیاست‌های ارزی، تورم و سرمایه‌گذاری، معرفی بحران اقتصادی و راه‌های مقابله با آن، تشریح اهداف و سیاست‌های بلند‌مدت توسعه اقتصادی، نقدینگی و آثار افزایش رشد آن، تحلیل برنامه‌های پنج ساله اول تا پنجم توسعه، قاچاق، ترابری و حمل و نقل جاده‌ای، امنیت اقتصادی، بهبود کیفیت در تولید، و تحلیلی بر پیش نویس قانون ایجاد فضای مساعد کارآفرینی و رفع موانع کسب‌و‌کار، موید این امر است.
همچنین افزایش سهم بخش صنعت در اقتصاد کشور طی سال‌های 1300 تاکنون تنها ناشی از برنامه‌ریزی دولت نیست بلکه کارآفرینی و نوآوری وتلاش بخش خصوصی نیز در افزایش سهم بخش صنعت بسیار موثر بوده است. با توجه به حضور نیروی کارشناسی باتجربه، کارآزموده و افراد تحصیل‌کرده در جامعه، توان تخصصی و کارشناسی که بخش خصوصی می‌تواند در زمینه اجرای قانون سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی به‌کار‌گیرد، نیز قابل‌توجه است. یکی از پیشنهادهای مشخص برای استفاده از قابلیت‌های بخش خصوصی، واگذاری بنگاه‌های صنعتی به بخش خصوصی (تشکل‌ها- سرمایه‌گذاران منفرد بخش خصوصی) با تسهیلات بلندمدت و ارزان قیمت است. به‌رغم اینکه اعطای این تسهیلات در کوتاه مدت برای دولت ایجاد هزینه می‌کند، ولی در بلندمدت با توسعه و کارآمدی آن فعالیت‌ها به رشد اقتصاد ملی کمک خواهد شد.
با توجه به اینکه تهیه پیش نویس قانون «ایجاد فضای مساعد کارآفرینی و رفع موانع کسب وکار» بر عهده اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و اتاق تعاون گذاشته شده است، بخش صنعت چگونه در تدوین قانونی مفید، موثر و کارآ در جهت بهبود فضای اقتصادی کشور نقش داشته است؟ لطفا پیشنهادات خود را در این زمینه نیز بیان نمایید.
آیا تدوین و تصویب قوانین را برای رفع موانع کسب‌و‌کار و ایجاد فضای کارآفرینی در کشور کافی می‌دانید؟ چه راه کارهای دیگری در این زمینه وجود دارد که مورد غفلت واقع شده‌اند؟
امـروزه تغییرات سریع و شتابان محیط‌های اقتصادی و اجتماعی در سطح ملی و بین‌المللی، تحولات روزافـزون فضـای کسب‌و‌کار، دگرگونی سریـع بازارها و افزایش رقابت‌پذیری سبب شده است تا بیش از گذشته نقش کارآفرین و کارآفرینی به مثابه موتور محرک رشد و توسعه اقتصادی کشورها اهمیت یابد. تدوین راهبردها، سیاست‌ها و برنامه‌های لازم برای گسترش روحیه و رفتار کارآفرینانه وایجاد فضای مناسب‌تر برای فعالیت کارآفرینان در کشورهای پیشرفته و اقتصادهای روبه رشد به‌ویژه در دهه‌های اخیر حاکی از همین نقش روزافزون کارآفرین وکارآفرینی در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی است.
در کشور ما هنوز تعریف و مشخصات کارآفرین وکارآفرینی به‌ویژه برای بسیاری از دست اندرکاران شناخته شده نیست و شاید به همین دلیل تاکنون برنامه‌ریزی جامع و بسترسازی مناسبی در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای توسعه کارآفرینی صورت نپذیرفته است. این در حالی است که کشور ما با مسائل و نارسایی‌های مهمی نظیر فرار مغزها و سرمایه مادی، ترکیب جمعیتی جوان، نرخ بالای بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی، سهم رو بـه افـزایش زنـان در عرضه نیـروی کار، تورم، بهره‌وری پایین، تداوم رشد کند درآمد سرانه وعدم تحرک و رشد اقتصادی کافی مواجه است و از این رو بروز و ظهور کارآفرینی و نیز رشد وگسترش آن برای توسعه کشور از اهمیت و ضرورت حیاتی برخوردار می‌باشد. افزون بر این، تحقق اهداف قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی در راستای تحقق اهداف سند چشم‌انداز 1404، لزوم توجه به کارآفرین و کارآفرینی وتاثیر مثبت آن در شتاب بخشیدن به رشد و توسعه اقتصاد ملی، ارتقای کارآیی بنگاه‌های اقتصادی و بالابردن بهره‌وری منابع مادی و انسانی و فناوری، افزایش رقابت‌پذیری در اقتصاد ملی، افزایش سهم بخش‌های خصوصی و تعاونی در اقتصاد ملی، اشتغالزایی پایدار، کاستن از بار مالی و مدیریتی دولت در تصدی فعالیت‌های اقتصادی، تشویق به پس‌انداز و سرمایه‌گذاری و بهبود درآمد خانوارها، و گسترش عدالت اجتماعی و فقرزدایی را از اهمیت بسیار بالایی برخوردار کرده است. تجارب کشورهایی که گام‌های مثبت و موثری در جهت ارتقای جایگاه و توسعه کارآفرینی برداشته‌اند حکایت از تلاش دولت‌های آنها دارد. در واقع توسعه کارآفرینی به‌طور عمده از طریق مساعی دولت‌ها امکانپذیر گردیده و دولت‌های آن کشورها با انواع حمایت‌ها و پشتیبانی‌های مالی، فنی، مدیریتی، تحقیقاتی، آموزشی، شبکه‌سازی و ایجاد ارتباط بین کارآفرینان، هم چنین تعقیب سیاست‌های مربوط به تحول اداری و کارآفرینی دولتی بستر و شرایط محیطی لازم را برای فعالیت کارآفرینان فراهم ساخته و سپس بخش خصوصی با این بسترسازی به تدریج قادر به ساماندهی داخلی خود برای بسط روحیه کارآفرینی گردیده است. بنابراین می‌توان گفت که بروز و ظهور کارآفرینان و نیز رشد و بلوغ آنها در فرآیند رشد و توسعه کشور نیازمند تدوین راهبردها، سیاست‌ها و برنامه‌های لازم توسط دولت است که تاکنون چنین برنامه‌ریزی جامع و بسترسازی برای توسعه کارآفرینی در کشور ما صورت نپذیرفته است. البته در سال‌های اخیر حرکت‌هایی توسط دولت در زمینه آموزش کارآفرینی آغاز شده و تا زمانی که آموزشهای کارآفرینی با سیاست‌های دیگری در زمینه‌های مالی، فنی، تحقیقاتی و شبکه‌سازی هماهنگ و تکمیل نگردد، اثربخشی آن با چالش‌های متعددی روبه‌رو خواهد بود.
در این راستا، ارزش تلقی نشدن مقوله کارآفرینی در فرهنگ عمومی جامعه، کمبود اعتماد به نفس در افراد جامعه و به‌ویژه در زنان برای ایجاد و توسعه روحیه و مهارت‌ها و توانایی‌های کارآفرینی، هنجارهای رایج در زمینه تقسیم کار و وجود نوعی مرزبندی طبیعی میان کار زنان و مردان، فرهنگ اقتدارگرا و مرد سالار و رواج باورهای سنتی و کلیشه‌های جنسیتی، نبود و کمبود آگاهی و شناخت گسترده و عمیق جوانان و زنان از محیط‌های اجتماعی، مهاجرت فزاینده جمعیت از روستا به شهر و فقدان سواد و مهارت و توانمندی‌های مورد نیاز برای کارآفرینی، نبود فضای مناسب و مشوق و برانگیزاننده برای شکل‌گیری کسب‌و‌کارهای خلاقانه، نگرش‌ها و ارزش‌های دولت مدارانه در کارجویان، تصدی‌گری عمده فعالیت‌های اقتصادی کشور توسط شرکت‌ها و موسسات دولتی و در مقابل فضای محدود کسب‌و‌کار برای مردم، ارج و منزلت قائل نبودن نهادهای مالی برای کارآفرینی، تسلط شدید دولت و حکومت بر اقتصاد به‌ویژه به لحاظ اقتصاد مالی و مقررات بیش از حد و حکمرانی نامناسب آن، نبود و کمبود زیرساخت‌های نهادی، حقوقی و فیزیکی برای ایجاد و توسعه کارآفرینی، نبود ارتباط و تعامل مطلوب با دنیا، و در نهایت نبود وکمبود امنیت اقتصادی و تضمین حقوق مالکیت، از جمله چالش‌هایی است که در روند توسعه کارآفرینی فرا روی جامعه ما قرار دارد و اگر این چالش‌ها به فرصت تبدیل نشود، در بلند مدت آثار زیانباری بر فرآیند رشد و توسعه کشور تحمیل خواهد کرد.
بنابراین برای ترویج، اشاعه وتوسعه کارآفرینی در ایران راهکارهایی به شرح زیر پیشنهاد می‌شود. بدیهی است با توجه به نقش محوری دولت در تدوین و اجرای برنامه‌های توسعه کشور، عملیاتی نمودن این پیشنهادات از مهم‌ترین وظایف محوری دولت در زمینه توسعه کارآفرینی محسوب می‌گردد. نظام آموزش و پرورش پژوهش محور ایجاد و توسعه یابد. انواع کارآفرینی‌های فردی و سازمانی مورد تشویق و حمایت قرار‌گیرند. مبانی کارآفرینی و انگیزه‌های کسب موفقیت ویژه دانش آموزان، دانشجویان و والدین آنها آموزش داده شود. مربی کارآفرینی در سطوح مختلف آموزش از پیش دبستان تا دانشگاه تربیت گردند. کارآفرینان جوان ویژه کسب وکارهای کوچک تربیت شوند. مراکز کارآفرینی در شهرداری‌ها وسایر موسسات عمومی ایجاد و گسترش یابند. قوانین و مقررات مالی، مالیاتی، بانکی، گمرکی، اداری، کار و تامین اجتماعی در جهت حمایت و توسعه کارآفرینی اصلاح گردند. دانشکده‌ها و آموزشگاه‌های کارآفرینی در جهت تسریع فرآیند کارآفرینی تقویت و گسترش یابند.
انواع حمایت‌های آموزشی، مشاوره‌ای، مالی و اقتصادی، فنی و تخصصی، بازاریابی، تحقیقاتی و مدیریتی در جهت توسعه کارآفرینی صورت‌پذیرد.
مراکز رشد و پارک‌های علم و فناوری بیش از پیش ایجاد و مورد تشویق و حمایت قرار‌گیرند.
سند ملی و برنامه راهبردی ویژه توسعه کارآفرینی تدوین گردد.
شبکه‌های نوین اطلاع‌رسانی و حمایت‌کننده از کارآفرینان ایجاد و توسعه یابند.
نظام‌های سنجش و توسعه کارآفرینی به طور هوشمندانه طراحی و به کار گرفته شود.
جشنواره ملی و استانی در سطوح مختلف کارآفرینی بیش از پیش برگزار گردد.
داستانهای مستند کارآفرینان در کتب درسی دانش آموزان گنجانده شود.
فیلم‌های مستند حرفه‌ای و کارتونی ویژه کارآفرینی تهیه گردد.
مسابقه‌های انتخاب ایده و برنامه کسب‌و‌کار ویژه دانش آموزان و دانشجویان برگزار شود.
موسسات سرمایه‌گذاری خطرپذیر ویژه فعالیت‌های کارآفرینانه ایجادگردد.
ارتباط بین کارآفرینان با یکدیگر و نیز با تمام گروه‌ها، نهادها، سازمان‌ها و موسسات دست اندرکار کارآفرینی در داخل و خارج از طریق شبکه‌سازی تسهیل گردد.
سیاست‌های مربوط به تحول اداری در دولت وکارآفرینی دولتی به مورد اجرا گذاشته شود.
اصلاحات ساختاری و ایجاد بسترهای قانونی و حقوقی مناسب برای فعالیت‌های سالم و رقابتی و حذف رانت‌های اقتصادی صورت‌پذیرد.
ظرفیت‌های علمی و فنی کسب‌و‌کارهای کوچک به طور اعم وکارآفرینانی که این کسب وکارها را ایجاد می‌کنند، افزایش یابد.
بین مراکز مختلف با ماهیت فعالیتی متفاوت مانند دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی و کسب‌و‌کارها، همکاری عمیق و ریشه دار صورت‌پذیرد.
خدمات مشاوره‌ای در زمینه‌های فروش و بازاریابی، تهیه و تدوین طرح‌های توجیهی و استراتژی رقابت، بهبود کیفیت، مدیریت مالی، قوانین و مقررات، صدور کالا و خدمات، کاربرد تکنولوژی اطلاعات و کامپیوتر و طراحی محصولات و خدمات جدید، بـه صاحبان کسب‌و‌کارهـای کوچک و کارآفرینانی کـه اقدام به تاسیس و راه‌اندازی کسب وکارجدید نموده‌اند، ارائه گردد.
پرورشگاه‌های (انکوباتور) کسب‌و‌کارهای جدید تاسیس گردند. ارتقای کسب وکارهای کوچک از طریق شناسایی نقاط ضعف و مشکلات آنها مثل فقدان رقابت در نتیجه فقدان تخصص، مدیریت ضعیف، فقدان دانش فنی و فقدان استاندارد کیفیت انجام‌پذیرد.
مشوق‌هایی به بنگاه‌های کوچک به منظور تنظیم یک استراتژی جامع کسب‌و‌کار ارائه گردد.
تسهیلات پولی و زیربنایی اساسی به شکل زمین آماده و کارگاه‌های صنعتی در اختیار افرادی که دارای روحیه ریسک‌پذیری و کارآفرینی هستند ولی از لحاظ مالی و تجهیزات کارگاهی دچار مشکل می‌باشند، قرار‌گیرد.
با این توصیف، روشن و واضح است که تدوین و تصویب قانون ایجاد فضای مساعـد کارآفرینی و رفـع موانـع کسب‌و‌کار اگرچه می‌تواند گامی در این مسیر تلقی شود اما کافی نیست. شاید قوانین بسیاری نیـز در این زمینه وجود داشته باشد که به دلایل مختلف در مرحله اجرا مورد توجه قرار نمی‌گیرند. ضمن آنکه بازنگری دیگر قوانین موجود هم در این راستا ضروری است. لازم به اشاره است که در تهیه پیش نویس قانون «ایجاد فضای مساعد کارآفرینی و رفع موانع کسب‌و‌کار» نهادهای صنعتی از جمله انجمن مدیران صنایع، کنفدراسیون صنعت ایران، کمیسیون صنعت اتاق تهران و کمیسیون صنعت اتاق ایران هرکدام به سهم خویش و متناسب با توان خود موثر بوده‌اند که به رسم مثال «تحلیلی بر پیش نویس قانون ایجاد فضای مساعد کارآفرینی و رفع موانع کسب وکار» تهیه شده در واحد پژوهش انجمن مدیران صنایع به پیوست تقدیم می‌گردد.
با توجه به ماده ۹۱ قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی که دستگاه‌های اجرایی را مجاز به استفاده از نظرات فعالان اقتصادی کرده است، نحوه تعامل بخش خصوصی کشور با نهادهای مرتبط را تشریح نمایید؟ و آیا نظرات و پیشنهادات کارشناسان و فعالان اقتصادی از پشتوانه کافی برای استفاده در تصمیم‌گیری‌ها برخوردار است؟
براساس قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی جهت‌گیری رسمی نظام اقتصادی کشور می‌باید به سمت توسعه بخش خصوصی باشد که این امر مستلزم چارچوبی فراتر از موضوع تغییر مالکیت است. در بیان دیگر تغییر نظام اقتصادی کشور از دولتی بودن تا خصوصی شدن و از آنجا که در اجرای این قانون بنا است نقش دولت کمترین و نقش مردم بیشترین شود، کار ساده‌ای نیست. به‌ویژه آنکه از بعد از انقلاب اسلامی رابطه دولت با بخش خصوصی به شیوه‌ای تعریف شد که این شیوه نه با نظریه‌های اقتصادی و نه با تجربه جهانی مطابقت دارد.
ادامه در قسمت دوم (خبر بعدی)