احسان سلطانی‌مقدم- چند سالی است که طرح جمع‌آوری خودروهای فرسوده و از رده‌ خارج کردن در ایران، خصوصا تهران در حال انجام شدن است، ولی هنوز این طرح به طور کامل به اجرا درنیامده، به طوری که در گوشه و کناره‌های شهر هنوز هم ماشین‌های فرسوده دیده می‌شوند. بعد از متوقف کردن تولید پیکان کم‌کم میل مردم به خصوص تاکسیران‌ها به سمت ماشین‌های دیگر از جمله پراید کشیده شد و با جمع‌آوری تاکسی‌های قدیمی و جایگزین کردن خودروهایی همچون پراید، پژو، سمند و... بیش از پیش نبود پیکان در تهران احساس شد. براساس آمارها هم‌اکنون تعداد تاکسی‌های در حال فعالیت در سطح شهر تهران ۹۵هزار دستگاه است که از این تعداد ۴۲هزار دستگاه به طور مستقیم با تاکسیرانی در ارتباط هستند و ۵هزار دستگاه نیز تحت‌نظر شرکت‌های خصوصی مشغول فعالیت هستند که ۱۱هزار دستگاه از آنها ون و تاکسی‌های سبز هستند. در این شرایط پرسش این است که تولید این خودرو‌ها و اضافه کردن آنها به ناوگان تاکسیرانی چقدر توانسته‌ در جابه‌جایی مردم و جلب رضایتشان مفید باشد؟ آیا تاکسیرانی با وارد کردن این ماشین‌ها توانسته باری از ترافیک بکاهد یا بر آن اضافه کرده است؟ در پاسخ به این پرسش‌ها می‌توان به دو مورد اشاره کرد؛ اول اینکه تعویض این خودروها چقدر برای رانندگان رضایت‌بخش بوده؟ دوم اینکه مردم نسبت به این خودروها از خود چه عکس‌العملی نشان می‌دهند؟ در مورد اول اکثر کسانی که خودروهای فرسوده‌شان را تعویض کردند، قطعا از روی اجبار بوده، چون چاره‌ دیگری نداشتند. اکثر آنها از گران بودن خودروهای جایگزین و خریداری خودروهای فرسوده‌شان با قیمت پایین گلایه‌مندند و معتقدند که شرایط وام‌ها این خودروها چندان مناسب نیست. مردم هم کمتر سمند و پژو و... را برای تردد انتخاب می‌کنند. آنها ترجیح می‌دهند که همان پیکان یا پراید را برای استفاده انتخاب کنند تا سمند و... از سوی دیگر هم اکثر این خودروها دوگانه‌سوز هستند. با این صف‌های طولانی گاز که باید تقریبا نصف وقت خود را بگذارند تا بتوانند گاز بزنند چه طور می‌شود کسب درآمد کرد؟ آنها می‌گویند از طرفی باید نظر مردم را جلب کنیم که سوار ماشین‌هایمان شوند و از طرفی هم باید چشممان به دهان دولت باشد که ببینیم چه تصمیمی برایمان می‌گیرند. اما مردم هم دلایلی برای خودشان دارند. آنها معتقد هستند که خودروهای سمند و پژو کرایه‌شان نسبت به پیکان و پراید گران‌تر است. آنها دلیل این گران بودن و تناقض کرایه‌ها را واقعا نمی‌دانند و از روی اجبار هرچه راننده گفت، می‌پردازند. متاسفانه در هیچ‌کدام از این خودروها هم تاکسی‌متر کار نمی‌کند، که مسافران بفهمند چه مسافتی طی کردند و کرایه واقعی آنها چقدر است. بعضی‌ جوانترها چنان رانندگی می‌کنند که انگار در مسابقه رالی هستند و برخی هم آنقدر سالخورده و عصبی هستند که اصلا شرایط رانندگی‌ را ندارند. البته سازمان تاکسیرانی اقداماتی در این خصوص انجام داده. به عنوان مثال تاکسیرانی در حال حاضر توانسته ۲هزار دستگاه تاکسی دارای راننده بین ۲۰ تا ۳۰ سال سن وارد این ارگان کند، اما به هر حال چیزی که مسلم است این است که وقتی مردم تاکسی را برای حمل‌ونقل در شهر انتخاب می‌کنند، به این معنی است که به آن اطمینان دارند. از این رو امید می‌رود که مسوولان با نظارت بیشتر روی تاکسی‌ها بستری فراهم کنند تا مردم با خیال آسوده‌تر در شهر تردد کنند و دیگر دچار شک و تردید برای انتخاب نوع ماشین نشوند. شاید در چنین شرایطی استقبال مردم از حمل‌ونقل عمومی بیشتر شده و شاهد کاهش ترافیک در شهر باشیم.