بخش پایانی

در کاوش‌‌های باستان‌شناسی چغازنبیل، شوش و سایر نقاط باستانی ایران، علاوه بر لعاب روی سفال، خشت‌‌های لعابدار نیز یافته شده است. فن و صنعت موزاییک‌سازی یعنی ترکیب سنگ‌‌های رنگی کوچک و طبق طرح‌‌های هندسی و با نقوش مختلف زیبا در این زمان به اوج ترقی و پیشرفت خود رسیده که ساغر به‌دست آمده از حفریات مارلیک را می‌‌توان نمونه عالی و کامل آن دانست. تزیینات به جای مانده از زمان هخامنشیان حکایت از کاربرد آجرهای لعابدار رنگین و منقوش وترکیب آنها دارد، بدنه ساختمان‌‌های شوش و تخت جمشید با چنین تلفیقی آرایش شده‌اند، دو نمونه جالب توجه از این نوع کاشی‌کاری در شوش به دست آمده که به «شیران وتیراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعایت تناسب که در ترکیب اجزای طرح‌ها به کار رفته، نقش اصلی همچنان حکایت از وضعیت و هویت واقعی سربازان دارد. چنان که چهره‌ها از سفید تا تیره و بالاخره سیاه رنگ است، وسایل زینتی مانند گوشواره و دستبندهایی از طلا در بردارند یا کفش‌‌هایی از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزیینات کاشی هم چنین برای آرایش کتیبه ها نیز استفاده شده است. رنگ متن اصلی کاشی‌‌های دوره هخامنشیان اغلب زرد، سبز و قهوه‌ای می‌‌باشد و لعاب روی آجرها از گچ و خاک پخته تشکیل شده است.

در دوره اشکانیان صنعت لعاب دهی پیشرفت قابل ملاحظه‌ای کرد، و به خصوص استفاده از لعاب یک‌رنگ برای پوشش جدار داخلی و سطح خارجی ظروف سفالین معمول گردید، وهم چنین غالبا قشر ضخیمی‌‌از لعاب بر روی تابوت‌‌های دفن اجساد کشیده می‌‌شده است. در این دوره به تدریج استفاده از لعاب‌‌هایی به رنگ‌‌های سبز روشن و آبی فیروزه‌ای رونق پیدا کرد. بنا به اعتقاد عده‌ای از محققان، صنعت لعاب‌سازی در زمان اشکانیان در نتیجه ارتباط تجاری و سیاسی بین ایران و خاور دور به چین راه یافته، و سفالگران چین در زمان سلسله هان(۲۰۶ق،م -۲۲۰ میلادی) از فنون لعاب دهی رایج در ایران برای پوشش ظروف سفالین استفاده می‌‌کرده‌اند.طرح‌‌های تزیینی این دوره از نقش‌‌های گل و گیاه، نخل‌‌های کوچک، برگ‌‌های شبیه گل «لوتوس» و تزیینات انسانی و حیوانی است، که در آرایش دوبنای یاد شده نیز به کار رفته است.

در عصر ساسانیان هنر و صنعت دوره هخامنشیان مانند سایر رشته‌‌های هنری ادامه پیدا کرد، و ساخت کاشی‌‌های زمان هخامنشیان با همان شیوه و با لعاب ضخیم تر رایج گردید.نمونه‌‌های متعددی از این نوع کاشی ها که ضخامت لعاب آن‌ها به قطر یک سانتیمتر می‌‌رسد در کاوش‌‌های فیروز آباد و نیشابور به دست آمده است. در دوره ساسانیان علاوه بر هنر کاشی‌سازی هنر موزاییک‌سازی نیز متداول گردید. مخصوصا پوشش دو ایوان شرقی و غربی بیشابور ازموزاییک به رنگ‌‌های گوناگون وتزیینات گل و گیاه و نقوشی از اشکال پرندگان و انسان را در بر می‌‌گیرد. کیفیت نقوش موزاییک‌‌های مکشوفه در بیشابور گویای ادامه سبک و روش هنری است که در دوره اسلامی‌ ‌به شیوه معرق در کاشی‌سازی و کاشی‌کاری تجلی نموده است. رنگ‌آمیزی‌‌های متناسب، ایجاد هماهنگی و رعایت تناسب از ویژگی‌‌های کاشی‌کاری‌‌های این دوره می‌‌باشد.

پس از گسترش اسلام، به مرور هنر کاشی‌کاری یکی از مهمترین عوامل تزیین و پوشش برای استحکام بناهای گوناگون به ویژه بناهای مذهبی گردید. یکی از زیباترین انواع کاشی‌کاری را در مقدس‌ترین بنای مذهبی یعنی قبةالصخره به تاریخ قرن اول هجری می‌‌توان مشاهده کرد.