شادی و بازی؛ نیاز دیروز، امروز و فردا
شادی و بازی از آن دست کلماتی اند که از دیرباز تا کنون همواره در کنار هم آمده اند و هرجا که یکی بوده، دیگری هم آمده است. انسانی که از دوران بسیار دور همواره در معرض انواع خطرها، بلایا و تهدیدها (از جمله حملات دشمنان خارجی، سیل، زلزله، قحطی و خشکسالی، بیماری های گوناگون و امراض ناشناخته و در نهایت مرگ) بوده است، هیچگاه فراموش نکرده که شادی غذای روح است و آدمی که شادی ندارد، آزادی ندارد.
بازی و سرگرمی هم یکی از آن چیزهایی است که آدم ها (خدا می داند اولین بارش کی بود و کجا؟) همیشه خیلی جدی و متفکرانه پاپی اش بوده اند، و احتمالا همیشه کلی خودشان را زجر و زحمت می داده اند، که بازی و سرگرمی جدیدی برای خودشان دست و پا کنند! اهمیت بازی ها و سرگرمی های گوناگون برای بشر، به واسطه ی شادی و طراوتی که آن بازی ها در او ایجاد میکردند و می کنند، همواره پررنگ تر و برجسته تر می شد و میشود.
در دنیای مدرن، حتا شاید اهمیت بازی و سرگرمی بیشتر و بیشتر شد. با شروع فرآیند تمدن و ظهور الگوهای تقسیم کار، وظیفه یک عده هم شد تشکل و سازماندهی و برنامه ریزی و فکر و این حرف ها، صرفا برای اینکه یک عده دیگری که صبح تا شب در حال جان کندند و فکر و ذکرشان رتق و فتق امور است، گاهی هم بیایند و خستگی ای در کنند و بازی ای بکنند و شادی را به روحهای خسته و کم رمق شان هدیه دهند، تا برای کار فردا و پس فرداشان توشه ای از انرژی و روحیه و شادی جمع کنند.
این چنین بود که کمیته ها وتشکیلاتی بزرگ برای انجام بازی های گروهی و کشوری و بین المللی و... تشکیل شد. المپیک و جام جهانی و ... هم آمد وپس ازآن نوبت به گیم های کامپیوتری و شهربازی ها و گیم نت ها و دیسنی لندها رسید. و همه این ها یعنی چه؟ یعنی که بشر در هر زمانی محتاج بازی و شادی است!
حتا ایرانیان باستان هم با آن همه گرفتاری (که می دانید!) عاشق تفریح و بازی بودند و بازی محبوب شان هم چوگان بود.
بازی چوگان از کهن ترین و زیباترین ورزش های ایران باستان بود. بازی و ورزشی شادی بخش و شورانگیز، آموزنده، که جسم و جان ایرانیان باستان را نیرومند می کرد. (خدا پدر مبتکرش را بیامرزاد!) چوگان به عنوان نخستین ورزش دسته جمعی (تیم به تیم) شناخته شده است. ورزشی که در آن برعکس ورزش های زمان پیدایش آن ها در عهد کهن، نبرد انسان ها علیه یکدیگر نبوده، بلکه نبرد بر سر «توپ» یا «گوی» صورت گرفته است.
چوگان یک سنت فرهنگی ایرانی و بخشی از سنن و میراث و هنر ایرانی است که قدمت آن به بیش از ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال قبل میرسد. آغاز و سرمنشأ پیدایش این بازی ورزشی به عهد باستان تعلق دارد و نام چوگان نیز از آن دوران به یادگار مانده. زمینه پیشرفت و ترقی این ورزش از زمان حکومت هخامنشیان در ایران فراهم شد. در زمان ساسانیان هم، مثل هخامنشیان، ورزش با گوی و چوگان به منظور کسب آمادگی نظامی و سرگرمی معمول و متداول بوده و حتا در آن زمان، میدان هایی هم برای تماشا و برگزاری مسابقات چوگان ساخته بودند که بیشتر مسابقات جنبه اشرافی داشت. (یعنی دلتان را خوش نکنید، ما را که بازی نمیدادند!) خسرو پرویز، پای همیشگی مسابقات بود. (حتا برخی نقل کرده اند که به او خسرو بوقی هم می گفتند!) در پایان مسابقات نیز جوایزی اهدا می شد. با حمله مغول ها به ایران این ورزش توسط آنان فراگرفته شد و گسترش یافت. با گذشت زمان چوگان توسط مغول ها به شبه قاره هند و از آن جا به کره و ژاپن هم رفت. بازی چوگان احتمالاً از ایران و از طریق ترکستان و تبت در سالهای میان ۶۶۰ و ۷۰۰ به چین هم راه یافته. (برخی روایات تاریخی خبر از تولید انبوه توپ چوگان توسط چین و صادراتش
به ایران در عهد باستان می دهند. امان از دست این چینی ها!) در زمانی که انگلیسی ها به هندوستان رفتند و آن جا را به تصرف خود درآوردند، پس از آشنایی با ورزش چوگان و جذابیت آن، آن را به اروپایی ها و آمریکای شمالی ها هم معرفی کردند. در واقع باید گفت، پایه گذار قوانین چوگان، انگلیسیها هستند که بعدها انجمن چوگان آمریکا و انجمن چوگان آرژانتین برای آن قوانینی وضع کردند که همگی آنها در مبنا و اصول اولیه مشترکند و فرق چندانی با همدیگر ندارند.
این چنین است که رد پای چوگان را می توان در جای جای تاریخ کهن ایران زمین دید و گواه این ادعا هم آثار شاعران و آثار تاریخی ایران زمین!
«تنگ چوگان» نزدیکی شهرستان کازرون است که از قدیمیترین میادین چوگان ایران به شمار می رود. اما قدیمی ترین آن، میدان چوگان «نقش جهان» در شهر اصفهان است که دروازههای سنگی آن در شمال و جنوب میدان نقش جهان خود نمایی میکند و ابعاد آن سرمشق همه محوطه های چوگان در سراسر جهان شده است و به عنوان بزرگترین میدان چوگان ایران در زمان صفویه شهرتی جهانی دارد که قدمت آن به ۹۰۰ سال می رسد. قدیمی ترین اثر از چوگان را می توان در کتاب «کارنامه اردشیر بابکان» که به زبان پهلوی و در قرن دوم و سوم میلادی نوشته شده است، یافت. چوگان بازی از دوره ساسانی تا اکنون در متون فارسی مطرح بوده است، اما در میان منابع فارسی، قابوس نامه عنصرالمعالی و آداب الحرب و الشجاعه اثر فخر مدبر، بیشتر از همه در خور توجه هستند. قابوس نامه ۴۴ باب دارد که «عنصرالمعالی» باب نوزدهم قابوس نامه را باب «چوگان زدن» نام نهاده است. «فخر مدبر» مستقیماً به بازی چوگان اشاره نکرده است، اما برای اسب چوگان مسیری ترسیم کرده است متشکل از مثلث های بدون قاعده و به هم پیوسته. اسب باید به تاخت این مسیر را طی کند و بر فراز ساق مثلث، چون به زاویه می رسد روی دو پا بچرخد و از ساق
دیگر مثلث فرود آید. جالب آنکه در حدود هزار سال ادبیات فارسی از توصیف بازی چوگان خودداری کرده است و تمام منابع فارسی تکنیک ها و شیوه انجام بازی و وسایل و لباس و شرایط بازیکنان را به روشنی بازگو نکرده اند! مثلا در شاهنامه شمار بازیکنان چوگان چهارده تن گفته شده، در حالی که قابوس نامه شمار بازیکنان را هشت تن عنوان کرده. در قرن دهم و یازدهم هجری نیز «شاردن» و نقاشان ایرانی شکل گوی و چوگان و لباس سواران و اندازه میدان را برای ما به یادگار گذاشتند.
درهمین اوضاع واحوال ، نظامی در «شرف نامه» داستانی را به نظم کشیده است که درآن زمان که اسکندرآهنگ یورش به ایران را می کند، داریوش سوم گوی و چوگانی برای او می فرستد و دستش می اندازد. در تاریخ بلعمی نیز به گونه ای به این ماجرا پرداخته شده و پیغام داریوش سوم به اسکندر این چنین آمده:
«تو کودکی, اینک چوگان و گوی فرستادم، بازی کن و ز ملک دست بازدار...» (تاریخ بلعمی, ص ۶۹۵)
راستش نمی دانم چه طور شد که رسیدیم به چوگان و این حرفها! اما حالا که تا اینجا آمدیم، این را هم بگوییم که ایرانیان مدرن هم کم از ایرانیان باستان شیفته بازی و سرگرمی نیستند و همیشه از افتتاح شهربازی ها و هرچیزی که برایشان بازی و شادی به ارمغان آورد، استقبال می کنند!
ارسال نظر