سیاست های صادرات و واردات مبنای تعیین نرخ ارز

یکی از پیچیده ترین مواردی که در اقتصاد ایران وجود دارد این است که نرخ واقعی ارز چیست؟ نرخ واقعی ارز چگونه باید تعیین شود؟درچه شرایطی می توان بر مبنای مکانیزم بازار عمل کرد؟دکتر جمشید پژویان رییس شورای رقابت به این سئوالات پاسخ داده و الگویی برای آنکه بتوان بنگاهها را از نوسانان نرخ ارز مصون کرد ارائه کرده است. نظام ارزی ایران در چند سال اخیر به صورت شناور مدیریت شده بوده است؟این نظام بدنبال برچیدن ساختار چند نرخی قبلی بود پس از چند سال از استقرار آن شما این نظام را چگونه ارزیابی می کنید؟

در خصوص نظام ارزی باید ابتدا اشاره داشت به نظام ارزی که در دهه ۶۰ بر اقتصاد ایران حاکم بود.نظام ارزی که از سوی دولت در دوران قبل از خاتمه جنگ اعمال شد نظام تعیین نرخ ارز از سوی دولت بود که چندین نرخ بود. ۷ تومان ۱۰ تومان یا ۱۱ تومان. بدون شک این نظام ارزی بسیار پرهزینه بود. یکی از بزرگترین مشکلاتی هم که اقتصاد کشور با آن درگیر بوده و هست از همان جا آمده و مربوط به همان سیاست ارزی است

.اما تعیین نرخ ارز به صورت شناور مدیریت شده از چند سال پیش به این طرف اعمال شد و این هم الگوبرداری از چند کشور خاص توسعه یافته در دنیا بود. همین الان هم تعداد معدودی از اقتصادهای صنعتی دنیا مثل امریکا یا زاپن نرخ ارز را به طور مرتب تغییراتی می دهند و مدیریت می کنند.

همین چند وقت پیش آمریکایی ها دلار وارد بازار کردند که قیمت دلار را پایین تر از یوآن چین بکنند.نظام شناور مدیریت شده به دولت ابزاری را برای کنترل نرخ ارز می دهد . به هر حال این مدیریت نرخ ارز وجود دارد. یک جا ضعیف تر است یک جا قوی تر.

شاخص مدیریت نرخ ارز چیست؟

نرخ ارز یک شمشیر دولبه است. از یک سمت صادرات را می برد و از سمت دیگر واردات را تحت تاثیر می گذارد. در نتیجه این مهم نیست که نرخ ارز بالا باشد یا پایین. نرخ بهینه ارز مهم است.

نرخ ارز را نباید بازار تعیین کند؟

اگر عرضه و تقاضای تمام ارز مورد استفاده در بازار، توسط بخش خصوصی صورت بگیرد و اثراتی هم از نظر اقتصادی نداشته باشد پاسخ مثبت است مثل ده ها کالا که عرضه و تقاضایش را در بازار تعیین می شود.

البته در مورد نرخ ارز در آزادترین ، اقتصادهای دنیا هم ، نرخش را مدیریت می کنند.

در اقتصاد ایران این کار به چه شکل می تواند انجام شود؟

در اقتصاد ایران چون دولت بزرگترین عرضه کننده و متقاضی ارز است نرخ ارز به راحتی قابل کنترل است. این هم تا زمانی است که بخش خصوصی ما مقدار ارزی که به دست می اورد بسیار کمتر از ارزی است که دولت از محل فروش نفت یا مالیات ها تحصیل می کند. همین الان ارقام صادراتی که در ایران اعلام می شود واقعی نیست. ما انرژی فشرده شده مثل الومینیوم صادر می کنیم. یا محصولات پتروشیمی صادر می کنیم. چرا؟ چون انرژی در ایران رایگان است. وگرنه ما صادراتی نداریم. صادرات واقعی ما از ۶ یا ۷ میلیارد دلار تجاوز نمی کند. کافی است فولاد ، آلومینیوم یا محصولات پتروشیمی را از فهرست صادرات ایران خارج کنید بعد ببینید ما در کجا مزیت صادراتی داریم؟

گرچه انرژی ارزان بود اما نرخ ارز هم به گفته صادر کنندگان ارزان است و جذابیت های صادراتی را از بین برده است

بله همین الان هم صادرکنندگان به دولت فشار می اورند که چرا قیمت ارز را بالا نمی بری؟ چون واحد صادرات ارز است و صادرکننده به سودش است که محصول خود را با قیمت بالاتری بفروشد. برعکس واردکننده می خواهد نرخ ارز پایین بیاید و ارزش ریال بالاتر برود. این یک بحث اقتصادی است و این که می توانیم یا نمیتوانیم نیست. من یک اقتصاددان هستم و می گویم نرخ ارز را باید در جهت منافع کشور مدیریت کرد. ما از ابزار دیگری غیر از نرخ ارز می توانیم برای کنترل واردات استفاده کنیم؛ مثل مالیات بر واردات یا همان تعرفه گمرکی و عوارض . یعنی اگر نمی خواهیم برخی از کالاها وارد بازار شود و صنایع داخلی مارا با مشکل مواجه کند نرخ مالیات حمایت شده تعیین میکنیم. دلیلی ندارد ارز را برای تمام واردات کشور گران کنیم تا از صنایع حمایت کنیم. الان تولید کننده می گوید ارز اگر گران شود تولید و صادرات صدمه می خورد. بابت چی؟ بابت ۶ یا در نهایت ۷ میلیارد دلار صادرات واقعی؟ به علاوه به این نوع صادرات جایزه هم تعلق بگیرد؟ هیچ دلیلی ندارد که به صادرکننده ای که از انرژی «مفت» استفاده می کند جایزه هم بدهند. این غلط است.

یعنی شما از ارز ارزان دفاع می کنید تا بخش واردات بتواند آسان‌تر کالا وارد کند؟

بخشی از کالاهای واراتی کشور سرمایه ای است. بدون آنها کارخانه ها از کار می افتد در اینده بعد از اجرای این سیاست های هدفمندی یارانه ها بخش بسیار عمده ای از ماشین الات صنایع کشور را باید وارد کرد.

چرا باید این کار انجام شود؟

برای این که فناوری باید تغییر کند و هدف ما از اجرای هدفمندی یارانه ها همین بوده که صنایع کشور جدید و نوین بشوند. ماشین الات این صنایع چون مستهلک وانرزی بر است ، باید تغییر پیدا کند. یعنی بخش بسیار عمده واردات را در آینده باید داشته باشیم.

«نرخ بهینه» ای که اشاره کردید از چه فرایندی به دست می آید؟

نرخ بهینه ارز از همین فرایندی به دست می آید که من عرض می کنم . یک کالای سرمایه ای اگر بخواهد گران شود بخش خصوصی توانایی ندارد که ادامه دهد. بالا بردن نرخ ارز اینجا غلط است. در کنار این، وقتی یک سری واردات کالای لوکس صورت می گیرد. واردات این کالاها را ازطریق تعرفه کنترل می کنید. در بخش صادرات تا زمانی که سهم صادرات واقعی کم است ارزشی را در کل اقتصاد ندارد دلیلی ندارد که حمایتش کنید. حمایت از ۴ تا صادرکننده یعنی حمایت از اشخاص خاصی که می خواهند پول بریزند در جیبشان. زمانی می توانید از صادرات حمایت کنید که صادرات پتانیسیل شکوفایی داشته باشد. برود بازارهای دنیا را بگیرد. نه این که مشتی کالای ثابت از راه مفت بودن انرژی و به ضرب و زور جایزه صادر شود. مگر رقم این صادرات چقدر است؟ شما بروید ببینید چه کالاهایی صادر می شود؟ کالاهایی که بسیار کشش صادراتی دارد. اما صادراتی نیست که متکی به مزیت های واقعی صادراتی باشد. پس برای سیاست ارزی در این شرایط باید توجه عمده به واردات کالاهای سرمایه ای و نوسازی تکنولوژی باشد. این کار اول شماست.

چند سال می شود به این کار ادامه داد؟

سیاست ها مادام العمر که نیست. کافی است ۵ سال این سیاست را بگذارید. بعد از این که بهره وری بالا رفت و صنایع نوسازی شد و شرایط برای رقابتی شدن کالای ایرانی در بازار جهانی مهیا شد به سمت هدایت صادرات بروید. چون این بار بخش واقعی تولید است که صادر می کند. پس بار دیگر می گویم که برای تعیین نرخ بهینه ارز و مدیریت آن باید سیاست ها در حمایت از واردات کالاهای سرمایه ای باشد. وقتی که صنایع داخلی توانست با تکنولوزی مدرن شکل بگیرد و از مزایای این تکنولوزی استفاده کرد و کالای تولیدی اش وارد دنیا شد، آن وقت می توانید به سمت حمایت بیشتر از صادرات بروید.

پس باید از قوه قهریه برای تعویض تکنولوژی داخلی استفاده کرد.

وقتی تکنولوزی ساخت یک نوع ماشین آلات را نداریم باید ماشین آلات قدیمی را بیرون کرد. تولید کننده هم باید به سمت این برود که تکنولوژی تولید را عوض کند. یعنی ما مجبور بودیم که پیکان را تا همین الان استفاده کنیم؟ چرا نباید فشار بیاوریم که یکسری از این کارخانه ها تکنولوژی تولید خودشان را عوض کنند که قابل رقابت شود؟ چه دلیلی دارد که حمایت کنیم؟ چرا نباید از کره و ترکیه و مالزی یاد بگیریم؟ ما یک چیزی در مغزمان کردیم که اشتباه است و ان هم حمایت از تولید کننده داخلی است. ما باید منابع خودمان را به هدر بدهیم و تولید گران داشته باشیم برای فلان صادرکننده؟ نخیر ایشان زحمت بکشند بروند یک تکنولوژی برتر بیاورند. و آن کسی هم که این ماشین آلات را در ایران می سازد می تواند برود همپای تکنولوژی حرکت می کند.

این راهکارهایی که می دهید بر روی کاغذ عملیاتی است اما همین الان مشکلات بسیاری برای انتقال تکنولوژی وجود دارد.اگر در خوش بینانه ترین حالت الگوی توصیه ای شما اجرا شود و تولید کننده نتواند به اهدافی که شما از آن دفاع می کنید برسد چه تضمینی برای هزینه های احتمالی و گزاف بعدی خواهد بود؟

اگر نتواند که دلیل نشد! چرا کره توانست ما نتوانستیم؟ دلیلش همین است. مدیریت کاملا غلط اینجا و مدیریت کاملا درست کره یا ترکیه. ببینید آقا ۳۰ سال طول کشیده تا به این نقطه رسیدیم . شما می گویید همین راه را ادامه بدهیم تا بعدا دنیال کامیون های امریکایی راه بیفتیم که برایمان گندم پرت کنند؟ ما اگر سیاست هایمان را ۲۰ سال پیش درست می کردیم الان جلوتر از کره بودیم.

نرخ واقعی ارز در ایران بالاخره باید به چه سمتی رود؟

یکی از پیچیده ترین مواردی که در اقتصاد به ویژه در اقتصاد ما وجود دارد این است که نرخ واقعی ارز چیست؟ نرخ واقعی ارز با توجه به نرخ درست اقتصادی و با توجه به این که چه نوع سیاست هایی بر حوزه واردات و صادرات و مدیریت اثر می گذارد تعیین می شود. یعنی همان نرخی که در ان یکی دو میلیارد ارزی که در بازار موجود است تعیین کننده است. البته با توجه به تمام اولویت های اقتصادی.

اما شما اشاره کردید که در اقتصاد ایران حجم بالایی از بازار ارز در اختیار دولت است . این موضوع تا چه حد بر تعیین نرخ واقعی ارز تاثیر می گذارد؟

درست است که ۸۰ درصد بازار ارز در دست دولت است و این ممکن است سهم واقعی بودن نرخ ارز را کمتر کند. اما دارد علامت می دهد. فردا اگر دولت بیاید تمام درامدهای ارزی را به بهانه این که نرخ ارز را پایین نگه دارد به بازار تزریق کند نرخ ارز پایین می‌آید. یا به دلیل انتظاراتی که مردم دارند که آیا در اینده نرخ ارز بالا می رود و بخواهند به بازار هجوم بیاورند و ارز بخرند یا ارز را خارج کنند نرخ ارز بالا می رود؟ روی هم رفته آن چیزی که پشت نرخ ارز است مجموع سیاست های اقتصادی است. این سیاست ها تعیین کننده است که آیا از واردات حمایت کنیم یا صادرات؟ ما می توانیم برای حمایت از صنایع از طریق بالا و پایین بردن تعرفه ها مدیریت کنیم و از صنایع نوپا حمایت کنیم. اما صنعتی که در حال مرگ است باید بمیرد. تا بقیه «پا» بگیرند. چرا صنایع مستهلک منابع را مصرف کنند؟ این ها باید بیرون بروند.

اما این کار بیکاری بالایی ایجاد می کند و ممکن است تبعات اجتماعی هم داشته باشد.

شما در مقابل تعطیلی صنایع فرسوده و انرژی بر می توانید تا ۴ برابر کار ایجاد کنید. این صنایع کارامد شما می تواند ۴ برابر آن کار ایجاد کند. جاهای دیگر دنیا هم بیکاری ایجاد می شود. بعضی سعی دارند ایران را استثنا کنند،اقتصاد در هیچ جای دنیا فرق ندارد.

وضع فعلی به دلیل همین حمایت ها پیش آمده. فرض کنید که نرخ تعرفه خودرو بالای ۹۰ درصد بشود تا از صنعت خودروسازی حمایت شود. «نرخ بهینه حمایت» بالاتر از این است. خیلی از اقتصاددان ها این نرخ بهینه حمایت را محاسبه کرده اند که چقدر است. این نرخی است که صنعت داخلی را به حد میانه نزدیک می کند. همین الان اگر نرخ تعرفه را ۲۰ درصد پایین تر بیاورند خوردوسازان ما ورشکست می شوند. اگر این ها دارای مزیت تولید هستند باید فرصت استفاده از تکنولوژی را به آنها داد. اما اگر مزیتی نداریم نباید از این ها حمایت کنیم. چه دلیلی دارد که ما از این ها حمایت کنیم؟ ممکن است بتوانیم بهترین تولید کننده یک کالای دیگر به جز اتومبیل شویم. پس نیازی به حمایت نیست.

الگویی که شما از آن دفاع می کنید نیاز به منابع بالایی دارد. این منابع قرار است از کجا تامین شود؟

این مملکت منابع زیاد دارد. سیاست اقتصادی درست ندارد. تا حالا با توجه به این که بخش عمده صادرات ما انرژی ارزان بوده نرخ ارز باید پایین تر از این تعیین می شد تا جلوی صادرات را می گرفتیم. الان که قیمت ها واقعی تر شده باید تفاوتی میان صادرکننده واقعی و صادرکننده منابع مملکت قائل شد. در مورد واردات هم باید بین دو نوع واردات تفاوت قائل شد. یکی وارداتی که سرمایه‌ای است که کارآمد و صرفه جویی کننده در انرژی است و دیگر کالاهای مصرفی. نباید کاری کرد که که همین صنایع را به سمت واردات کالاهای مصرفی ببرد.