دومین جایزه نوبل هم به یک اقتصاددان رسید

کمیته نروژی نوبل، جایزه صلح نوبل سال ۲۰۰۶ را به بانک گرامین و بنیانگذار آن اقتصاددان بنگلادشی به نام محمد یونس اعطا نمود. پیشتر در گلچین اقتصادی روز ۷ مهرماه ۱۳۸۵ به معرفی وی و فعالیت‌های بانک گرامین در بنگلادش و اعطای جایزه صلح سئول به او پرداختیم. کمیته نوبل دلیل اعطای جایزه را تلاش‌های نوآورانه بانک گرامین در کاهش فقر از طریق طرح‌های وام‌دهی خرد اعلام کرد که امکان دسترسی فقیرترین شهروندان جهان به اعتبارات مالی را فراهم ساخت. اعتبارات خرد چیست و چگونه یونس و بانک گرامین از این ابزار برای کاهش فقر استفاده کردند.

شهروندان جوامع توسعه یافته مثل آمریکا‌ دسترسی به اعتبار را امری پذیرفته شده و بدیهی می‌نگرند. افراد ساکن این کشورها که یک منبع ثابت درآمدی یا چند وثیقه مثل خانه یا خودرو دارند، می‌توانند هر لحظه که بخواهند از بانک وام بگیرند و با آن کسب و کاری راه بیندازند، مدل آشپزخانه خود را تغییر دهند یا حتی حلقه ازدواج بخرند.

اما دسترسی به اعتبار در کشورهای در حال توسعه بسیار دشوارتر است. درآمد مردم فقیر ذاتا بی‌ثبات بوده و اغلب بسیار اندک است که معمولا تکافوی دریافت وام و پرداخت اقساط را نمی‌کند. حقوق مالکیت ناقص و تعریف نشده دارایی‌ها نیز مشکل دیگری است که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه به اثبات رساندن این را که فرد متقاضی وام، صاحب خانه یا زمین است، بسیار دشوار می‌سازد. به ‌این ترتیب فقرای جهان معمولا امیدی به دریافت اعتبار ندارند چون درآمد ثابتی نداشته و سند قانونی برای به وثیقه گذاشتن همان اندک دارایی خویش نیز ندارند. به‌ این علت در طرح‌های اعتبار سنتی بانک‌ها معمولا کارآفرینان کم درآمد نادیده گرفته می‌شوند، کسانی که اندیشه‌ها و ایده‌های جدیدشان در کسب‌وکار می‌تواند به جوامع‌شان کمک کند تا از دام فقر بگریزند.

یونس با مشاهده چنین وضعیتی یک آرمان جدی داشت. اینکه مدل وام‌دهی را طراحی و گسترش دهد که به کارآفرینان کم درآمد بنگلادشی به راحتی وام و اعتبار بدهد. او متوجه شد وجود شرط وثیقه باعث می‌شود تا وام گیرندگان انگیزه قوی برای بازپرداخت وام پیدا کنند، به جای اینکه اقدام به نکول وام کرده و دارایی خود را از دست بدهند. یونس برای این که مطمئن شود وام‌گیرندگان فقیر همگی انگیزه برابر و قوی برای بازپرداخت وام خواهند داشت، به جای ابزار پردردسر و پرهزینه و گاهی ناموجود وثیقه از «گروه وام‌گیرنده» استفاده کرد. گروه وام‌گیرنده از ۵ نفر تشکیل می‌شد. وام‌گیرنده اولیه و ۴ دوست وی موافقت می‌کردند در صورت ناتوانی وام‌گیرنده در بازپرداخت وام به وی کمک کنند (نکته مهم اینکه آن چهار نفر دیگر نیز خود متقاضی دریافت وام بودند). اگر وام‌گیرنده از بازپرداخت وام عاجز می‌شد، تمام چهار دوست وی از دستیابی به اعتبار محروم می‌شدند تا زمانی که وام تمام و کمال بازپرداخت می‌شد. جایگزینی ابزار کم هزینه فشار اجتماعی ناشی از دوستان و همردیفان با وثیقه بسیار موثر واقع شد و نرخ خوش حسابی و بازپرداخت وام‌ها به ۹۹‌درصد‌ رسید.