یادداشت
جای خالی نماد رسانهها در بورس
امروز گزارشی از وضعیت دادوستد سهام مربوط به رسانهها در بورس نیویورک از نظرتان میگذرد، اما انتشار این گزارش سه سوال را در ذهن خواننده ایرانی برجسته میکند.
محسن ایلچی
امروز گزارشی از وضعیت دادوستد سهام مربوط به رسانهها در بورس نیویورک از نظرتان میگذرد، اما انتشار این گزارش سه سوال را در ذهن خواننده ایرانی برجسته میکند. چرا در بورس تهران نماد هیچ رسانهای باز نشده است؟ چرا در بورس ایران هیچ روزنامه یا رسانه دیگری سهمشان عرضه نشده است؟ سوال سوم اینکه آیا روزی در بورس تهران، سهم یک روزنامه دادوستد خواهد شد؟
برای پاسخ به این سه سوال تاریخی، ابتدا باید سوال دیگری مطرح کرد: « آیا فضا و ساختار اقتصادی ایران، اجازه ورود رسانهها به بورس یا حتی بازار اولیه را میدهد یا خیر؟»
فعالیت رسانهها در ایران به دلیل وجود هزینه مبادله هنگفت میان رسانه با سایر نهادهای اجتماعی با محدودیتهای تاریخی بسیار جدی روبهرو است. وجود تهدیدها و تحدیدهای متعدد باعث شده است که در وهله نخست سرمایهگذاری یا تشکیل سرمایه در این بخش بسیار دیربازده و کمبازده باشد. این موضوع باعث شده است که ریسک و بازده اقتصادی فعالیت در حوزه فرهنگ و رسانه بسیار بالا ارزیابی شود و هر کارآفرینی حاضر نباشد با توجه به ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک در این بخش مدیریت کند. جدای از ریسک اقتصادی، وجود ریسک سیاسی در نحوه تعامل رسانه با حاکمیت یا دولت از گذشته تاکنون باعث شده است که فعالیت رسانه به عنوان یک «بنگاه» دارای حداقل توجیهاقتصادی هم نباشد. با وجود اینکه پس از «وقایعاتفاقیه» در یک قرن و نیم پیش، شمار زیادی از رسانهها متعلق به بخشخصوصی بوده است، اما یکجانبهگرایی دولتها از همان ابتدا باعث شد که رسانههای ابتدایی، یعنی روزنامهها حتی در تبعید و خارج از کشور (هند، ترکیه و...) به حیات خود ادامه دهند. موضوع تاریخی دیگری که وجود داشته و دارد، این است که به فعالیت رسانهها از همان ابتدا از منظر منطق اقتصادی نگریسته نشده است، یعنی بخشخصوصی از همان ابتدای عصر قاجاریه با راهاندازی و تاسیس روزنامهها، در پی کسب سود نبود و روزنامه آن دوره نیز روزنامه انتقادگرا و اعتراضگرا بود.در سایه تمام فشارهایی که دستگاه بر روزنامهها وارد میکرد، رسانهداری از نوع دولتی نضج گرفت و اگر با نگاه سریعتر به امروز برسیم، به همین دلیل است که روزنامههای بخش خصوصی امروز در مقایسه با روزنامههای بخش دولتی دارای تواناییهای گسترده نیستند.
حتی اگر شاید دارایی یک موسسه دولتی امروز تجدید ارزیابی شود، بیشتر از دارایی کل رسانههای بخش خصوصی کشور است.به علت همان نگاه تاریخی به فعالیت رسانهای بود که امروزه هیچ رادیو و تلویزیون خصوصی در کشور فعالیت نمیکند.یعنی بنیانهای تاریخی و اقتصادی فعالیتهای بخشخصوصی در کشور وجود ندارد یا اگر بخشخصوصی، در این حوزه فعالیت میکند، بنگاههای سازنده آن دارای ساختار مطلوب سرمایهای نسبت به داراییهای بنگاه رسانهای آنچنان نیست که ارزش خالص آن در حد مطلوب فرض شود.
افزون براینها، به دلیل کمکها و پرداختهای انتقالی دولت، قیمت محصول و فروش (قیمتنهایی) خدمات رسانهها واقعی نیست. ضمن آنکه در صورت افزایش قیمت خدمات رسانهها، فرهنگ عمومی و شاید اقتصاد و بازار اطلاعات در کشور بهگونهای شکل گرفته است که در صورت واقعی شدن قیمتها با افت تقاضا نسبت به آن واکنش نشان میدهد. از سوی دیگر، به دلیل واقعی نبودن قیمتها، رسانهها امکان اجرای طرحهای توسعه، (افزایش تیراژ و توسعه کمی و کیفی) را ندارند. از اینرو تامین سرمایه از طریق بورس نیز برای آنها دارای توجیهاقتصادی نیست.
به نظر میرسد رسانهها در ایران قبل از آنکه وارد بورس شوند، باید با سودآوری مواجه شوند.
به عنوان مثال کاغذ موردنیاز روزنامهها از طرف دولت و با حمایت آن در اختیار روزنامهها قرار میگیرد که تغییر قیمت یا نحوه حمایت در این زمینه از طرف دولت میتواند بر سودآوری این موسسات تاثیرگذار باشد. یا تغییر نرخ تعرفه آگهیهای دولتی که همیشه موضوع مورد مجادله میان دولت با رسانهها است، میتواند به این موضوع کمک کند.
بحث سودآوری روزنامهها در ایران بسیار جدی است. به گونهای که روزنامهها در ایران به دو صورت امرار معاش میکنند. دسته اول روزنامههایی هستند که به موسسات و سازمانهای دولتی یا احزاب خاصی وابسته هستند و از این طریق میتوانند هزینههای خود را پوشش دهند. دسته دوم روزنامههایی هستند که به نهاد خاصی وابسته نیستند و تنها به دلیل شمارگان بالا و امکان جذب آگهی میتوانند به کسب درآمد بپردازند. در نهایت با ورود رسانهها به بورس، نحوه اداره مالکیت روزنامهها که به صورت فردی است، تغییر میکند به گونهای که یک شخصیت حقیقی یا نماینده شخصیت حقوقی به عنوان مدیرمسوول، مسوولیت اداره روزنامه را برعهده دارد که این موضوع، در صورت سهامیعام شدن روزنامهها و تفویض اختیار فردی به هیاتمدیره در زمینه ارائه روزنامه مبحثی است که در قوانین مطبوعاتی ایران دیده نشده است.اما در طرف مقابل در صورت تبدیل شدن روزنامهها به سهامی عام و ورود آنها به بورس میتواند تاحدودی امنیت شغلی را برای این موسسات و کارکنان آنها فراهم سازد.
ارسال نظر