مقاله
چرا عرضه عمومی اولیه؟
رضوانه نداف *
فروش سهام توسط شرکت برای اولین بار عرضه عمومی اولیه نامیده میشود. شرکتهای کوچک در جستجوی راههایی برای رشد بیشتر خود هستند و اغلب از IPO بهعنوان راهی برای افزایش سرمایه خود که برای توسعه بیشتر به آن نیاز دارند، استفاده میکنند.
ترجمه: سید روحالله حسینی مقدم*
رضوانه نداف *
فروش سهام توسط شرکت برای اولین بار عرضه عمومی اولیه نامیده میشود. شرکتهای کوچک در جستجوی راههایی برای رشد بیشتر خود هستند و اغلب از IPO بهعنوان راهی برای افزایش سرمایه خود که برای توسعه بیشتر به آن نیاز دارند، استفاده میکنند. اگرچه توسعه بیشتر به نفع شرکت است، اما مزایا و معایبی هم که از عمومی شدن شرکت ناشی میشود، وجود دارد.
عمومی شدن، فرآیند فروش سهام شرکتی است که در گذشته بهصورت خصوصی نگهداری میشد به سرمایهگذاران جدید و برای اولین بار.
به عبارت دیگر، عمومی شدن به عرضه عمومی اولیه شرکتهای خصوصی اشاره دارد و به این ترتیب به موسسهای مستقل و قابل معامله برای عموم تبدیل میشود. شرکتها معمولا بهمنظور افزایش سرمایه و به امید توسعه، عمومی میشوند. عمومی شدن تاثیرات مثبت و منفی دارد که موسسات باید به آنها توجه کنند. بعضی از مزایا شامل نقدشوندگی برای شرکت و سایر سهامداران، افزایش سرمایه، تسهیل فرآیند ادغام و اکتساب، متنوع کردن ترکیب سهامداری، و افزایش اعتبار و وجهه شرکت و از سوی دیگر معایب آن شامل اعمال فشار بر شرکت به منظور رشد کوتاهمدت، افزایش هزینهها، افزایش محدودیتها بر مدیریت و عملکرد، اجبار به افشای عمومی اطلاعات و کاهش کنترل مالکین سابق در اتخاذ تصمیم است. برای تعدادی از کارآفرینان، عرضه عمومی شرکت یک رویای دیرینه و علامت موفقیت آنها بهشمار میرود، اما قبل از عرضه عمومی اولیه شرکت باید الزامات تعیین شده از سوی پذیرهنویس را فراهم سازد.
عمومی شدن یک فرآیند هزینهبر است و یک شرکت سهامی عام با مسوولیتها و تعهدات زیادی روبهرو میشود که در گذشته با آنها روبهرو نبود. اگرچه عمومی شدن مزایایی دارد، صاحبان شرکت و کسبوکار باید بهطور جدی تمام انتخابها، وظایف و مسوولیتهای بالقوه جدید را بهمنظور اتخاذ تصمیم آگاهانه که بیشترین نفع را برای شرکت به همراه داشته باشد، بررسی کنند. مشاوران سرمایهگذاری میتوانند به شرکتها در تحلیل مزایا و معایب عرضه عمومی اولیه کمک کنند.
از زمانیکه شرکت، اوراق بهادار خود را بهمنظور عرضه و فروش، ثبت کرد از خصوصی به عمومی تبدیل میشود. هدف بیشتر شرکتها از عمومی شدن، افزایش منابع مالی است؛ با وجود این، یک شرکت خصوصی موفق، انتخابهای دیگری نیز برای تامین مالی دارد. برای مثال، شرکت میتواند منابع مالی مورد نیاز خود را از طریق شرکتهای مخاطرهپذیر کسب کند. گزینه دیگر برای شرکت، تامین مالی از طریق مشارکت با شرکتهای دیگر است. برای شرکت توجه به پتانسیلهای رشد، مزایا و معایب عمومی شدن قبل از تصمیم به این اقدام بسیار اهمیت دارد.
مزایای عرضه عمومی
دسترسی به منابع مالی: رشد مداوم شرکتها نیازمند دسترسی آنها به منابع مالی جدید است. عمومی شدن یکی از راههای بهدست آوردن آن سرمایه است، ولی امری زمانبر است. علاوه بر این تقریبا همه شرکتهایی که عرضه عمومی میشوند در نخستین گام به نقدینگی نیاز دارند. انتفاع مالی بزرگترین مزیت افزایش سرمایه است. منابع مالی میتواند برای تحقیق و توسعه، مخارج سرمایهای یا تسویه بدهیهای موجود شرکت بهکار گرفته شود. سایر دلایل در درجات بعدی اهمیت قرار دارند.
چنانچه شرکت نیاز به افزایش سرمایه داشته باشد، میتواند سهام بفروشد یا اوراق قرضه (اوراق بدهی) منتشر کند. این وجوه ممکن است برای اهداف متنوعی مانند رشد و شکوفایی، تسویه بدهی موجود، بازاریابی و توسعه، خرید دارایی و غیره استفاده شود.
با عمومیسازی، روشهای تامین مالی شرکت افزایش مییابد. شرکتی که عرضه عمومی میشود میتواند به جذب منابع مالی جدید از طریق انتشار اوراق قرضه، انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل یا انتشار مجدد سهام اقدام کند. چنین شرکتی میتواند روشهای دلخواه خود را برای تامین مالی از طریق سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی انتخاب کند.
افزایش نقدشوندگی: بهمنظور فروش سهام یک شرکت خصوصی، صاحب سهام باید شخص دیگری را پیدا کند که تمایل به داشتن سهام وی داشته باشد؛ این بسیار مشکل است.
با عرضه عمومی، یک شرکت برای سهام خود بازاری ایجاد میکند که در آن خریداران و فروشندگان سهیم میشوند. بهطور کلی سهام یک شرکت عمومی نقدشوندهتر از سهام یک شرکت خصوصی است. سرمایهگذاران شرکت ممکن است قادر باشند تا سهام شرکت را آسانتر از گذشته خرید و فروش کنند.
نقدشوندگی میتواند ارزش شرکت را ارتقا دهد. قابلیت نقدشوندگی سهام به عوامل مختلفی نظیر محدود کردن فروش توسط سهامداران عمده و دوره نگهداری سهام بستگی دارد.
همچنین نقدشوندگی میتواند برای سرمایهگذار یا مالک شرکت امکان خروج، تشکیل سبد سهام متنوع و انعطاف پذیری در تخصیص دارایی ایجاد کند.
انگیزهدهی به کارکنان: بسیاری از شرکتها از سهام و طرحهای اختیار معامله سهام برای جذب و نگهداری کارکنان مستعد استفاده میکنند. استخدام و پاداش به مدیران با مجموعهای از حقوق و سهام بهطور فزایندهای معمول شده است. در شرکتهای سهامی عام، سهام میتواند بهعنوان مبنای پاداش عملکرد یا عامل انگیزاننده رواج یابد.
زمانیکه سهام قابل دادوستد باشد، این پاداش مطلوبتر خواهد بود. سهام میتواند نقش کلیدی در جذب و نگهداری کارکنان داشته باشد. همچنین، مزیت مالیاتی در این روش هم قابل توجه است؛ زیرا بهطور کلی مالیات بر سود سرمایهای کمتر از مالیات بر درآمد است. یادآور میشود ممکن است مالکان و کارکنان محدودیتهای خاصی در ارتباط با فروش سهام داشته باشند.
آنچنانکه اشاره شد عرضه عمومی سهام میتواند برای سهام شرکت، بازار ایجاد کند. این بازار میتواند در نقدشوندگی و پاداش برای کارکنان نقش داشته باشد. چنین برنامههایی برای کارکنان، نمایش جالبی از همکاری بهوجود میآورد و به کارکنان اجازه خواهد داد تا مالک بخشی از سهام شرکتی باشند که در آن کار میکنند.
تخصیص مالکیت یا تقسیم سهام میتواند به افزایش بهرهوری، انگیزه و وفاداری منجر شود. این نوع از پاداش راهی برای مرتبط کردن آینده مالی یک کارمند به موفقیت شرکت نیز است.
وجهه و اعتبار: عرضه عمومی سهام میتواند به شرکت در بهدست آوردن اعتبار و وجهه از طریق ایجاد آگاهی از ثبات کمک کند. موسسان شرکت و مدیران اعتبار شخصی زیادی در جریان عمومی شدن بهدست میآورند. این اعتبار میتواند در استخدام نیروی کار متخصص، بازاریابی محصولات و خدمات کمک زیادی باشد. زمانیکه مالکیت شرکت با مردم به اشتراک گذاشته میشود، میتوان موفقیت شرکت را گسترش و فرصتهای تجاری آن را افزایش داد. با فروش سهام در بازار، شرکت میتواند بهتر و بیشتر شناخته شود؛ و این مساله ممکن است به افزایش شناخت و گسترش کسبوکار منجر شود.
در بازاریابی کالاها و خدمات شرکت، سهامی بودن میتواند مفید باشد؛ زیرا در چنین شرایطی اغلب فروشندگان و مصرفکنندگان شرکت، سهامدار آن میشوند که این امر میتواند کسبوکار رو به رشد و در حال توسعه را بهدنبال داشته باشد. در این مثال، شرکت سهامی عام یک مزیت رقابتی ورای یک شرکت خصوصی را داراست؛ بهطوریکه اقبال به عرضه عمومی اولیه سهام شرکت، میتواند اقبال مشتریان به یک شرکت را نیز نشان دهد که به همین ترتیب میتواند به افزایش فروش و شکل گستردهتری از همکاری منجر شود.
با عرضه عمومی شرکت، قرضدهندگان، فروشندگان و وامدهندگان، ریسک اعتباری شرکت را مناسب ارزیابی میکنند و این مساله فرصتهای تامین مالی مناسب را برای شرکت افزایش میدهد. همچنین عرضه عمومی میتواند برای شرکت ایجاد شهرت کند که برای بازاریابی شرکت موثر خواهد بود.
تصویر مناسب: شرکتهای عمومی تمایل دارند که نسبت به شرکتهای خصوصی شناسنامه و نمای بهتری داشته باشند. این مساله در صنایعی که عامل موفقیت آن فروشندگان و مشتریان است که آن را به داشتن تعهدات بلندمدت ملزم میکند، اهمیت بیشتری دارد.برای مثال، خرید نرمافزار نیاز به آموزش و پشتیبانی مداوم دارد و هیچ مدیری مایل نیست نرمافزار را از شرکتی بخرد که هیچ برنامهای برای ارتقا، پیشرفت، پشتیبانی مشکلات و غیره ندارد. هرچند استنباط فروشندگان و مشتریان از موفقیت شرکت اغلب یک پیشگویی کاملا شخصی است.
شهرت: عرضه عمومی سهام میتواند اعتبار، شهرت و دیده شدن را به همراه داشته باشد که در زمان بازاریابی برای شرکت موثر است. شرکتهای عمومی تمایل بیشتری در جلب توجه روزنامههای بزرگ، مجلهها و نشریات دورهای، نسبت به شرکتهای خصوصی دارند. ارتباط مستمر و قوی با رسانهها میتواند فروش و درآمد شرکت را بهطور بالقوهای افزایش دهد. شهرت بهوجود آمده از عرضه عمومی، توسعه کسبوکارهای جدید و جذب شرکای استراتژیک را بهدنبال خواهد داشت. همچنین گزارشهای تحلیلی تحلیلگران و جدول قیمتهای روزانه سهام برای آگاهی همه و از جمله محافل مالی منتشر میشود.
عرضه عمومی موفق میتواند وضعیت شرکت را تغییر دهد و فرصتی را برای سرمایهگذارانی که تمایل به سرمایهگذاری در شرکتهای خصوصی ندارند، بهوجود آورد. شهرتی که عرضه عمومی ایجاد میکند میتواند توجه شرکای بالقوه یا علاقهمندان به ادغام را نیز جلب نماید.
همچنین از آنجاکه وضعیت مالی یک شرکت عمومی مشروط به بررسی الزامات گزارشگری از سوی مقامناظر است، صحت وضع موجود از سوی سایرین مورد تایید است.
ادغام و اکتساب: زمانیکه یک شرکت سهامی عام است و بازاری برای سهام آن وجود دارد، این شرکت به مثابه پول نقد است. عرضه عمومی اولیه موفق میتواند تاثیر خاصی روی شناسنامه یک شرکت داشته باشد.
همه این عوامل میتواند به عوامل توسعهای کسبوکار منجر شود و اعتماد فزایندهای را از سوی مشتریان بههمراه داشته باشد.
ارزشگذاری شرکت خصوصی اغلب از نبود نقدشوندگی متاثر است. یک عرضه عمومی موفق ارزشگذاری شرکت را افزایش خواهد داد و به فرصتهای مختلفی برای ادغام و اکتساب منجر خواهد شد. با امکان افزایش سرمایه اضافی از طریق مراجعه مجدد به بازار و انجام عرضه مجدد، شرکت سهامی عام توانایی بیشتری برای تامین مالی و در اختیار گرفتن منابع نقدینگی دارد.
همچنین شرکت عمومی مزیت استفاده از ارزشگذاری بازار را دارد؛ بهویژه زمانی که سهام در بورس دادوستد میشود. الزامات افشای اطلاعات از سوی مقامناظر به متقاضیان ادغام، اطمینان از بررسیهای سهامداران، گزارشگری بدون نقص و توانایی پرداخت بدهیهای شرکت را میدهد. استفاده از سهام برای بهدست گرفتن شرکتهای دیگر آسانتر و ارزانتر از روشهای دیگر است. علاوه بر این، بسیاری از شرکتهای خصوصی در معرض دید سرمایهگذاران بالقوه نیستند. در حالی که عمومی شدن این مسائل را برای شرکتهای دیگر آسانتر میکند.
استراتژی خروج: یکی از مهمترین منافع عرضه عمومی این حقیقت است که سهام شرکتها سرانجام نقد میشوند و امکان ارائه پاداش و آزادی مالی برای موسسان و کارکنان فراهم میشود.
همچنین یک بازار عمومی برای سهام، یک استراتژی خروج بالقوه و نقدشوندگی برای سرمایهگذاران فراهم میکند. حس روانی ناشی از موفقیت مالی نیز میتواند یکی دیگر از مزایای عمومی شدن باشد. عرضه عمومی میتواند ثروت خالص سهامداران شرکت را افزایش دهد.
علاوه بر موارد یادشده حتی اگر سهامداران یک شرکت عمومی شده فورا سود را شناسایی نکنند، سهام شرکت میتواند به عنوان تضمین برای دریافت وام استفاده شود.
معایب عمومی شدن
حتی با وجود منافع عرضه عمومی اولیه، شرکتهای عمومی اغلب با بسیاری چالشهای جدید روبهرو میشوند. یکی از مهمترین این چالشها، الزام به تقسیم سود است.
تقسیم سود به این معنی است که اگر شرکت در یک فعالیت اقتصادی در جایگاه بسیار موفقی قرار دارد، سودهای آتی باید با سهامداران تسهیم شود. از دیگر معایب از دست دادن اسرار شرکت است؛ به این معنا که بزرگترین دلیل برای شرکتها که در برابر عمومی شدن مقاومت میکنند، بر ملا شدن اسرار عملیات شرکت و سیاستهای آن است. برای مثال، یک شرکت میتواند در معرض خطر قرار گیرد اگر تکنولوژی یا سوددهی آن برای رقبا آشکار شود.
الزامات گزارشگری یکی دیگر از معایب است که بر اساس آن شرکتهای عمومی بهطور مستمر باید گزارشهای درخواستی مقام ناظر و بورس را تهیه و ارائه کنند. این الزام هزینه مالی به همراه دارد و اطلاعات را برای رقبا فراهم میکند.
یکی دیگر از معایب عمومی شدن از دست دادن کنترل است که بر اساس آن سهامداران جدید اغلب امکان مدیریت شرکت را بهدست میآورند و کنترل را از مدیران میگیرند و حتی ممکن است موسسان شرکت را کنار بگذارند. از آنجاکه معیارهای ضد اکتساب موثری وجود دارد، سرمایهگذاران تمایل ندارند مبلغ زیادی را برای شرکتی که مدیریت ضعیف آن قابل تعویض نیست، بپردازند. به عبارت دیگر، با عرضه اوراق بهادار بهطور عمومی، شرکت و مدیریت آن میتوانند قادر باشند تا درجهای از کنترل را حفظ کنند. اگر شرکتی که بهطور خصوصی اداره میشود، تصمیم به فروش سهام عادی به موسسات مخاطرهپذیر برای افزایش منابع مالی نسبت به روش عرضه عمومی بگیرد، خریداران عموما احتیاج به مقداری اختیار تصمیمگیری خواهند داشت. برای مثال، موسسه مخاطرهپذیر ممکن است تمایل داشته باشد که یک شخص با صلاحدید خود به عنوان عضو هیات مدیره معرفی کند.
هزینههای عرضه عمومی اولیه: یک عرضه اولیه عمومی یک تعهد پرخرج است؛ شرکت باید حدود ۱۵ درصد تا ۲۵ درصد وجوه ناشی از عرضه را بهصورت مستقیم هزینه کند. در حالیکه سایر منابع هم بهطور غیرمستقیم صرف میشوند (زمان مدیریت، اخلال در کسبوکار). خروج ناگهانی نقدینگی معمولا مجاز نیست. عموما، عرضهکنندگان با محدودیتهای مختلفی روبهرو میشوند که به آنها اجازه خروج نقدینگی را برای چند ماه بعد از انجام عرضه اولیه نمیدهند.
مسوولیت بهعنوان یکی دیگر از معایب بدان معنی است که شرکت، مدیریت آن و سایر شرکای متعهد و مسوول نقایص یا گزارشهای اشتباه و گزارشهایی که توسط شرکت بعد از عمومی شدن تهیه میشود، هستند. همچنین همواره فشار جدیدی از سوی سهامداران بر روی شرکتهای سهامی عام برای افزایش عایدی وجود دارد. حتی کسبوکارهای موفق هم با این فشار مواجه خواهند شد؛ زیرا سهامداران بهشدت بر روی درآمدهای جاری شرکت تمرکز دارند. اغلب سهامداران، سرمایهگذاری کوتاهمدت انجام میدهند، از این رو افزایش سریع قیمت سهام را دارند انتظار بنابراین فشار چشمگیری برای افزایش درآمدهای جاری وجود دارد.
شرکتهای عمومی همچنین در معرض تلاشهایی به منظور اکتساب شرکت قرار دارند. عموما در چنین مواردی برای شرکتها اجرا کردن معیارهای ضداکتساب مانند مقرراتی که توسط هیاتمدیره وضع میشود، قابل توصیه است.
علاوه بر این، مدیریت میتواند حتی با اقامه دعوی از سوی سهامداران برای نقض وظایف، اقدامات شخصی و ادعاهای دیگر که آیا درست هستند یا نه، مواجه باشد. همچنین فرآیند تصمیمگیری در زمان وجود سهامداران باید رسمیتر و با انعطافپذیری کمتری همراه است. این میتواند برای شرکتهایی که قبلا توسط تعداد کمی از اشخاص اداره میشدند و تصمیماتی را که دوست داشتند میگرفتند، مشکلتر میکند.
تمام کسبوکارهایی که بدنبال عمومی شدن هستند، باید مزایا و معایب این تصمیمگیری را بشناسند. فهرست یادشده فقط به تعدادی ملاحظات اشاره دارد.
یک کارگزار یا مشاور باتجربه در حوزه اوراق بهادار میتواند با تحلیل این موارد به شرکت کمک کند.
قبل از تصمیمگیری برای عمومی شدن یا نشدن، شرکتها باید تمام مزایا و معایب بالقوه را بررسی کنند. این اتفاق معمولا در طول فرآیند پذیرهنویسی و زمان ارتباط شرکت با بانک سرمایهگذاری برای گرفتن نظرات مخالفان و موافقان عرضه عمومی و تعیین اینکه آیا این کار برای شرکت مطلوب است یا خیر، صورت میگیرد.
بانک سرمایهگذاری کار پذیرهنویسی را به عهده میگیرد، یا مالک سهام میشود و مسوولیت قانونی در برابر آنها را به عهده میگیرد. هدف پذیرهنویس، فروختن سهام به عموم مردم بیش از آنچه که به صاحبان شرکت پرداخت شد، است.
شرکت و موسسه تامین سرمایه مذاکرات اولیه را انجام میدهند و معمولا مواردی که بحث میشود، شامل مقدار پولی که شرکت از عرضه کسب خواهد کرد، نوع اوراق بهاداری که منتشر خواهد شد و همه جزئیات موجود در توافقنامه پذیرهنویسی است. در شیوه تعهد فروش، پذیرهنویس تعهد و تضمین میکند که مقدار مشخصی از سهام را به مردم بفروشد. در حالیکه در شرایط حداکثر مساعی، پذیرهنویس تعهد میکند اوراق بهادار را برای شرکت بفروشد؛ اما این مساله را تضمین نمیکند. اگرچه بانکهای سرمایهگذاری در متحمل شدن همه ریسک عرضه مردد هستند. در عوض، آنها سندیکایی از پذیرهنویسان را تشکیل میدهند. چنانچه همه مشارکتکنندگان با معامله موافق باشند، بانک سرمایهگذاری بیانیه ثبت را مطابق استانداردهای مقامناظر تکمیل میکند. این مدارک شامل اطلاعاتی راجع به عرضه، همچنین اطلاعات شرکت از قبیل گزارشهای مالی، سوابق مدیریت، مشکلات حقوقی، جاییکه پول در آن استفاده خواهد شد و دارندگان اطلاعات نهانی است.
این مجموعه تنها با هدف بررسی مزایا و معایب عرضه سهام در بورس تدوین شده است. تمام کسبوکارهایی که بدنبال عمومی شدن هستند، باید مزایا و معایب این تصمیمگیری را بشناسند. فهرست یادشده فقط به تعدادی ملاحظات اشاره دارد.
* کارشناس بازار سرمایه
ارسال نظر