احمد عیسایی‌خوش*

این روزها تنور انتخابات چهارمین شورای عالی جامعه‌ حسابداران رسمی ایران با تبلیغات و فهرست‌نگاری‌های بی‌سابقه‌ کاندیداها و دیگران بسیار داغ و پرحرارت است. در این میان فهرست نوشته‌های ارگان‌های حسابداران و حسابداری دیگر و نیز ائتلاف‌ها و محافل موسسات حسابرسی نیز بیش از هر چیزی هیزم به تنور انتخابات می‌ریزند. برخی اشکلات در ساختار انتخاباتی جامعه وجود دارد که در این‌جا به خاطر مجال اندک از بعضی از آنها نام برده می‌شود. ۱) با این که کاندیداها از در ائتلاف‌ها شرکت می‌کنند اما می‌بینیم برنامه‌های یکایک اعضای هر ائتلاف با دیگری متفاوت است. هیچ برنامه‌ واحدی دیده نمی‌شود. ۲) فهرست ۹۲ کاندیدا حاکی از آن است که به ازای هر ۱۸ عضو جامعه‌ حسابداران رسمی ایران یک کاندیدا برای عضویت در چهارمین شورای عالی جامعه‌ حسابداران رسمی ایران ثبت‌نام کرده است. ۳) بعضی از کاندیداها در دو یا سه دوره‌ متوالی قبلی به عضویت شورا در‌آمده‌اند و هنوز هم با دادن برنامه‌های تغییر و حضور در فهرست‌های ارگان‌های دیگر و لابی‌گری‌های گسترده، خود را برای حضور سوم یا چهارم در شورای عالی جامعه‌ حسابداران رسمی ایران آماده می‌کنند. این یکی با بقیه‌ اشکالات یک فرق اساسی دارد، زیرا فقط در کشور ما شاهد آن هستیم. چطور امکان دارد یک نفر بتواند ۳ یا ۴ دوره‌ متوالی در شورای عالی یک جامعه‌ حرفه‌ای حضور یابد و با استفاده از قدرت لابی‌گری که اکنون در مسند آن است بتواند پیش از انتخابات جشن پیروزی برگزار کند؟ و در آخر برنامه‌‌هایی اعلام می شود که با اهداف و رسالت جامعه در تباین است. بحث درباره‌ این اشکالات در حقیقت بحث از رای ندادن به اشکالات است و می‌گوید به چه چیزها و چه کسانی رای ندهیم.

به راستی این همه هیاهو بر سر چیست؟

به فهرست ارگان‌ها و سازمان‌های دیگر رای بدهیم یا ندهیم؟پرسش‌هایی از این دست همواره ذهن نگارنده را به خود مشغول می‌کند. چرا انجمن حسابداران خبره‌ ایران، انجمن حسابداری و سازمان حسابرسی و دیگر ارگان‌های حسابداری برای انتخابات شورای عالی جامعه‌ حسابداران رسمی ایران فهرست تهیه می‌کنند؟ چرا در زمان انتخابات انجمن حسابداران خبره‌ ایران و انجمن حسابداری ایران ارگان‌های دیگر فهرست صادر نمی‌کنند؟ چرا سازمان حسابرسی که اعضای زیادی در انجمن‌های حسابداری ایران و حسابداران خبره‌ ایران دارد در انتخابات آنها فهرست ارائه نمی‌کند؟ چرا برخی از اعضای این انجمن‌ها در زمان انتخابات جامعه‌ حسابداران رسمی ایران از تمام امکانات این انجمن‌ها برای بالا بردن شانس حضور خود در شورای عالی جامعه‌ حسابداران رسمی ایران استفاده می‌کنند اما برای عضویت در شورا یا هیات‌مدیره‌ این ارگان‌ها داوطلب نمی‌شوند؟ چرا این ارگان‌ها به جای این که وضعیت انتخابات خود را که عاری از فرآیند دموکراتیک انتخاباتی است سر و سامان دهد به انتخابات جامعه‌ حسابداران رسمی ایران علاقه‌مندند؟ و چرا به این انتخابات که با کیفیت و کارآیی بسیار بیشتری نسبت به انتخابات آنها برگزار می‌شود ایراد وارد می‌کنند؟ آیا این ارگان‌ها می‌خواهند جامعه را کنترل کنند یا داوطلبان این ارگان‌ها می‌خواهند از ارگان‌های خود خرج حضور در شورای جامعه کنند؟ این فهرست پرسش‌ها را می‌توان ادامه داد. یک پرسش دیگر، آیا این اتفاقات در جاهای دیگر دنیا اتفاق می‌افتد؟ مثلا آیا انجمن حسابرسان داخلی آمریکا برای جامعه‌ حسابداران رسمی آمریکا فهرست صادر می‌کند؟ از سوی دیگر چرا جامعه‌ حسابداران رسمی ایران هیچ علاقه‌ای به مداخله در انتخابات انجمن حسابداران خبره‌ ایران، انجمن حسابداری ایران و انجمن مدیران مالی و حتی انتصاب اعضای هیات امنا و هیات عامل سازمان حسابرسی ندارد؟

در اینجا نمی‌خواهم به این پرسش‌ها پاسخ بدهم. اما چیزهایی یا یک منافعی یا یک جاذبه‌های دیگر هستند که جامعه‌ حسابداران را متفاوت از ارگان‌های حسابداری و حسابداران دیگر می‌کند. اولین و مهم‌ترین تفاوت در صدور جواز کار حرفه‌ای بازار خدمات شبه انحصاری است. حالا پرسش این است که آیا به فهرست‌های این ارگان‌ها رای بدهیم یا ندهیم؟ به چه پاسخی می‌اندیشید؟ قبل از پاسخ دادن دوباره به پرسش‌های بالا مراجعه کنید خودتان به پاسخ می‌رسید. من چیزی نمی‌گویم. نه می‌گویم رای بدهید نه می‌گویم رای ندهید.

چرا ۹۲ کاندیدا؟

اولین فهرست منتشر شده از داوطلبان عضویت چهارمین شورای عالی جامعه‌ حسابداران رسمی ایران نام ۱۲۰ کاندیدا را در خود داشت ؟ اما اکنون این فهرست به ۹۲ کاندیدا کاهش یافته است. باید شاد باشیم؟ نسبت داوطلبان به اعضا از نسبت داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی به جمعیت ایران بسیار بیشتر است. و جالب است بدانید در هیچ کجای دنیا چنین فهرست‌های عریض و طویلی عرضه نمی‌شود. براستی چرا چنین است؟ پاسخ کاملا روشن است: نبود ساختار راهبری سازمانی مناسب در جامعه‌ حسابداران رسمی ایران. این ضایعه باعث می‌شود که شمار کاندیداها از دوره‌ای به دوره‌ بعدی افزوده شود. زیرا با افزایش اعضای جامعه طبیعی است با این روند به شمار کاندیداها اضافه شود. این ضایعه فقط به ساختار مربوط به انتخابات محدود نمی‌شود، بلکه در بعضی از ساختارهای دیگر جامعه نیز دیده می‌شود. در برخی از کمیته‌ها و ارکان‌های جامعه تضاد منافع آشکار دیده می‌شود. فردی که خود موسسه‌دار است باید در مورد فردی از موسسه‌ رقیب قضاوت کند. همین ‌چیزها است که نیاز به اصلاحات دارد. امروزه در سامانه‌ راهبری سازمانی ارگان‌های حسابداران رسمی سایر کشورها یک کارگروه تعیین داوطلبان شورای عالی و دیگر ارکان آن ارگان وجود دارد. در کنار این کارگروه ضوابط دیگری وجود دارد که اجازه نمی‌دهد فهرست‌های طوماری از کاندیداها شکل بگیرد و به کیفیت انتخابات و پراکندگی آرا و رای شکنی دامن بزند. مانند این ساختارها در فرآیندهای انتخاباتی کشورها مثل مجلس نمایندگان و رییس جمهوری هم وجود دارند. پرسش این است که چگونه از طومار به یک فهرست کاندیداهای مربوط و در نهایت فهرست ۱۱ نفری برسیم؟ شاید اختاپوس آلمانی بتواند به ما کمک کند و در غیر این‌صورت در نبود ساختار راهبری سازمانی مناسب هیچ‌کس نمی‌تواند ما را به فهرست بهینه برساند. با این وجود قرائن و نظایری وجود دارد؟! دارت را بردارید و به طور تصادفی به طومار بزنید. این فهرست انتخابی شماست. به طومار رای ندهید و به شناخت خود از افراد رای بدهید.

به چه کسی رای ندهیم؟

از این عنوان تعجب نکنید. اصلا غیر متعارف نیست. مساله این است که فهرست بلند بالایی از داوطلبان وجود دارد اما همان طور که گفتم چون هیچ ساختار راهبری سازمانی مناسب نوینی ناظر بر انتخابات نیست، بنابراین ممکن است به آنانی رای بدهیم که طبق اصول و فلسفه‌ انتخاباتی نباید رای بدهیم. در اینجا فقط به یک نکته‌ مهم اشاره می‌شود. حد توقف دوره‌های متوالی حضور یک عضو در شورای عالی جامعه‌ حسابداران رسمی چیست؟ متاسفانه اساسنامه و آیین‌نامه‌ انتخابات جامعه در این خصوص مسکوت هستند. آیا باید هر داوطلب بتواند در هر تعداد دوره‌ متوالی انتخابات خود را کاندیدای عضویت کند و اگر برنده شد به شورای عالی راه یابد؟ پاسخ قاطعانه منفی است. این ربطی به قضاوت ارزشی درباره‌ کاندیدای خوب و کاندیدای بد ندارد. حتی به قضاوت درباره‌ عملکرد آنها ربط ندارد. مربوط به تغییر و پویایی و جلوگیری از روزمرگی و تثبیت است. بلکه یک فلسفه‌ انتخاباتی است. به همین دلیل است که یک رییس جمهور نمی‌تواند بیش از دو دوره‌ متوالی برگزیده شود. بر اساس بهینه سنجی و مطالعه‌ به روش‌های ارگان‌های حسابداری دیگر می‌بینیم که هر عضو فقط می‌تواند در دو تا سه دوره‌ متوالی سه ساله در شورای عالی حضور داشته باشد. در اینجا نمی خواهم در خصوص فلسفه‌ انتخاباتی بحث کنم. چون آزموده را آزمودن خطاست. البته در بعضی ارگان‌های حسابداری حدقف تعلیقی وجود دارد و کاندیدا می‌تواند پس از یک دوره‌ تعلیق ۵ یا ۶ ساله کاندیدا شود. متاسفانه در حال حاضر ضعف اساسنامه و آیین‌نامه‌ انتخابات این اجازه را می‌دهد که یک فرد بتواند بعداز دو یا سه دوره‌ متوالی در شورا عضویت داشته باشد. آیا شخصی که در هر سه دوره‌ گذشته از تغییر دم زده است توانسته است مصوبات قبلی خود را تغییر دهد یا اجازه داده است تغییر بدهند یا کاملا به راست پیچیده است و راست مانده است؟ در حال حاضر برخی از اعضای شورای عالی آماده‌ حضور در سومین یا چهارمین دوره‌ عضویت خود می‌شوند. مساله این نیست که اینها را دوست دارم، با کفایت هستند یا کاریزما هستند یا... . مساله این است که نظام حرفه‌ای‌گری، نظام دموکراتیک و نظام انتخاباتی در ذات خود به حد توقف انتخاباتی نیاز دارد تا جامعه بتواند پویا، بالنده و در مسیر تغییر بماند. بنابراین اعضای محترم جامعه‌ حسابداران رسمی ایران تثبیت شورای عالی دوره‌های قبلی رای به تثبیت نه تغییر، رای به ایستایی نه پویایی، رای به ماندن در تاریخ نه سفر به امروز و فردا، رای به جاماندگی نه حرکت، رای به گذشته نه به آینده و رای... است.

به برنامه‌ها رای بدهم یا ندهم؟

و آخرین بحث این است که به برنامه‌های کاندیداها رای بدهم یا ندهم؟ کدام برنامه بهتر است؟ در اینجا مجالی نمانده است که در این خصوص بیش از این بحث شود. ولی برخی از کاندیداها چنان از تغییر راهبردها و برنامه‌ها سخن می‌گویند که انگار جامعه در دوره‌ پیش از تاسیس است و هیچ ضوابط و مقررات و ساختار و در و پیکری ندارد. افزون بر این، هیچ برنامه‌ موتلفه‌ای دیده نمی‌شود که حاکی از خردورزی جمعی گروهی هم‌اندیش باشد. پراکندگی آرا و برنامه‌ها و فاصله‌ بعضی از این برنامه‌ها با راهبردها و رسالت جامعه و اساسا روح حرفه‌گرایی در نوع خود بی‌نظیر است. یکی می‌گوید بیایید کار توزیع کنیم. دیگری می‌گوید وارد عرصه‌های خدماتی شویم که پر از تضاد منافع است. یکی می‌خواهد طرحی نو از طرحی کهنه در اندازد و... در این میان یکی از کاندیداها به درستی اشاره کرده است که در کنار خدمت در جهت رسالت و اهداف جامعه می‌خواهد در راستای آنها برنامه‌هایی را اجرا کند. آیا به این برنامه‌ها رای بدهم یا ندهم؟ اگر همسو با رسالت و اهداف جامعه مانند آن داوطلب باشد رای می‌دهم اگر نباشد رای نمی‌دهم.

*حسابدار رسمی