قسمت اول
چشم انداز بازار جهانی ۶ فلز
هر چند تحلیل این بازارها به دلیل تاثیرپذیری از وقایع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در سطح کشورهای تولیدکننده فلزات و بینالمللی بسیار دشوار و در برخی موارد توام با نوسانات زیاد است، اما استفاده از این گزارشها میتواند سرمایهگذاران و خریداران سهام شرکتهای تولیدکننده این فلزات را در ارزیابی وضعیت کوتاه و میان مدت این کالاها و در نتیجه تحلیل سودآوری شرکت یاری رساند.
در این میان شرکت آریا سهم، براساس گزارشهای تخصصی معتبرترین موسسات تحلیلگر بینالمللی از جمله Metal Bulletin و Credit Suisse اقدام به انتشار تحلیلهای ماهانه این فلزات میکند که در ادامه گزارش مربوط به آبانماه ارائه شده است.
مقدمه
در بیشتر روزهای ماه گذشته (اکتبر) فلزات پایه با افزایش باثبات قیمت روبهرو بودهاند. بروز اختلال در عرضه در برخی بازارها، پیشبینی برای افزایش تقاضا در سه ماه پایانی سال، رویکرد فزاینده سرمایهگذاران به سوی بازار کالاهای پایه، تضعیف ارزش برابری دلار و سرانجام پایین بودن سطح ذخایر انبارها سبب شدند تا قیمتها پس از افت دوران تابستان، روند صعودی به خود گیرند.
با وجود این، هشدارهای تازه در مورد احتمال کاهش رشد اقتصاد جهان در سال آینده میلادی در کنار افزایش نگرانیها در مورد نزول کمی روند ساختمانسازی در ایالات متحده و نیز تداوم تبعات بحران مالی اخیر، سبب شدند تا در هفته آینده، روند قیمتها مجددا نزولی شود. بازار سهام به سرعت افت کرد و سرمایهگذاران در بازار کالاهای پایه توانستند پس از افزایش قیمتها، سود ببرند. انتظار میرود که بازار فلزات پایه قادر باشد ارزش از دست رفته را بازگرداند و در سه ماه پایانی سال با افزایش قیمت روبهرو شود.
همانگونه که درنمودارهای زیر ملاحظه میشود، سرب را میتوان با فاصله زیادی، قهرمان افزایش قیمت فلزات در سالجاری دانست. محدودیتهای چشمگیر عرضه، علت این افزایش قیمت بوده است و از آنجا که این محدودیتها هنوز مرتفع نشدهاند، قیمت این فلز احتمالا همچنان بالا باقی خواهد ماند و چه بسا که قیمت این فلز هنوز به اوج خود نرسیده باشد.
در مورد مس، با وجود توصیههای زیادی که در مورد فروش سریع قراردادهای چند ماهه مطرح میشود، واقعیت آن است که قیمت هنوز در مرز ۸۰۰۰دلار سیر میکند و احتمال افزایش قیمتها کاملا وجود دارد. به عبارت دیگر باید هشدار داد که اختلال در عرضه میتواند قیمت مس را طی شش ماه آینده، به بالاترین رکوردها افزایش دهد.
روند صعودی قیمتها در مورد آلومینیوم، نیکل و قلع نیز میتواند تداوم داشته باشد. این نشانهای از قوت این بازارها است و میتوان برای باقیمانده سال، بازار این سه فلز را با افزایش قیمت تجسم کرد.
سمینار لندن
در ماه گذشته سمیناری با شرکت برخی از دستاندرکاران و تحلیلگران بورس لندن برگزار شد. با وجود تنوع آرا، میتوان نتایج این سمینار را به شرح زیر طبقهبندی کرد:
-ملاحظات مربوط به عرضه: این نکته که اغلب تحلیلگران، بازار را صعودی میدانند، مطلب تازهای نیست، اما به نظر میرسد که بازار فلزات پایه اکنون به دو دسته متمایز از هم تقسیم شده است. در مورد آلومینیوم و روی، باور عمومی بر آن است که عرضه فراوانی در بازار وجود دارد. در مورد سایر فلزات، جو حکایت از آن دارد که عرضه کافی نیست یا اینکه در زمان لازم صورت نخواهد گرفت. به نظر میرسد که وضعیت عرضه مس، سرب، نیکل و قلع در یکسال آینده بهبود خواهد یافت، اما هنوز ریسکهای زیادی در این زمینه وجود دارد. بعید به نظر میرسد که بتوان در آیندهای نزدیک، هیچ یک از این فلزات را به گروه آلومینیوم و روی منتقل کرد.
-چشمانداز اقتصادی: دورنمای جهانی همچنان پرابهام است، اما به نظر میرسد که بتوان چشماندازی مبتنی بر رشد مناسب برای آن ترسیم کرد. اکنون اغلب کارشناسان اعتقاد دارند، رشد اقتصاد آمریکا کمتر از آن چیزی خواهد بود که پیشتر انتظار میرفت؛ اما بیتردید بزرگترین اقتصاد جهان در سال آینده با نزول چشمگیر اقتصادی هم روبهرو نخواهد شد. علاوه بر آن، انتظار میرود که رشد اقتصادهای پرشتاب چین و هندوستان بتواند، کاهش تقاضای ناشی از اقتصاد آمریکا را جبران کند.
درست یا غلط، به نظر میرسد که جنبههای منفی اقتصاد جهانی در سال آینده از سوی اغلب اقتصاددانان نادیده گرفته میشود. نکته مهم در آنجا است که هر گونه کاهش در رشد اقتصادی چین، میتواند تاثیری بسیار زیاد بر اقتصاد جهانی داشته باشد.
-بازار فیزیکی ضعیف: یکی از نکات لازم به یادآوری در بازار آن است که اکنون توجه زیادی به شرایط ضعیف بازار فیزیکی در ماههای اخیر جلب شده است. این در حالی است که در حال حاضر تقاضا برای مصرف و پرکردن انبارهای فلزات معمولا بالا است. این موضوع به خصوص در مورد مس، سرب و روی به چشم میخورد. در همین حال تاخیر در احیای تولید فولاد ضد زنگ از سه ماه آخر سالجاری به سه ماه نخست سال آینده سبب میشود تا نیکل را نیز نامزد پیوستن به سه فلز فوق بدانیم.
مس؛ آماده برای سالی پرنوسان
جو عمومی در مورد مس در نشست اخیر لندن، پیشبینی کاهش نسبی قیمت در سال آینده بوده است که این احساس به افزایش فروش در هفتههای اخیر انجامید؛ هر چند پس از مدتی بازار دوباره مثبت شد. به هر حال این نگرش مبتنی بر دو پایه است: نخست آنکه بازار به دلایلی چون بروز اختلال در عرضه کوتاه مدت یا میان مدت، رشد اندک در توسعه معادن جدید، افزایش تقاضا و حجم پایین
ذخایر انبارها مستعد افزایش قیمت است.
ملاحظه دوم آنکه تقاضا در ایالات متحده کاهش و در شرق افزایش خواهد یافت و این وضع تا زمانی که تقاضای جدید از سر راه برسد، ادامه دارد. نکته مهم در این میان آن است که امکان درگیر شدن بازار در وضعیت بغرنج کاهش تقاضا و افزایش عرضه تا اواخر سال آینده وجود ندارد.
این وضعیت میتواند یادآور چند سال قبل باشد که در آن زمان کمتر بودن عرضه از پیشبینیها، سبب شد تا بازار دچار مضیقه فراوانی شود و افزایش قیمت تبدیل به امری اجتنابناپذیر شود.
این رویدادی است که به طور حتم میتواند در سالهای آینده تکرار شود. نتیجه روشن سخنان بالا آن است که از حالا تا هر زمانی که عرضه و تقاضای مس با یکدیگر برابر شوند، این امکان وجود دارد که قیمت این فلز رکوردهای خود را بشکند و از مرز 10هزار دلار در هر تن فراتر رود. چنین تحلیلی شاید از نظر بخش عرضه صحت داشته باشد، اما از نظر تقاضا دچار ایراد است. پیش از آنکه قیمت مس بتواند به مرزهای مطرح شده دست پیدا کند، تقاضای آن باید به میزان چشمگیری افزایش یابد تا این سطح قیمت با ثبات باقی بماند.
روی؛ میهمانی به پایان رسیده است
فلز روی، گل سرسبد فلزات پایه در سال گذشته بود و قیمت آن، افزایشی شدید و سریع، در ماه دسامبر به بالاترین سطوح خود؛ یعنی 4500دلار در هر تن افزایش یافت.
در سالجاری، در حالی که قیمت این فلز حدود ۳۰۰۰دلار در هر تن پیوند خورده است، روی تبدیل به فلزی شده است که اغلب مردم انتظار دارند قیمتهای آن روند نزولی داشته باشد.
به نظر میرسد که این جو منفی برای روی بیش از آنکه به دلیل تغییرات بازار باشد، به دلیل عملکرد نه چندان مناسب آن باشد. بیتردیدی در مورد روی، آینده بازار تحت تاثیر سرعت و شدت واکنش عرضه به وضعیت فعلی است.
بسیاری از شرکتکنندگان در سمینار اعتقاد داشتند که بخش عرضه برای ثبات بازار باید بتواند بدون وقفه به افزایش تولید بپردازد. یکی از سخنرانان اعتقاد داشت که عرضه کنسانتره روی، در سالهای آینده وضعیت بهتری خواهد داشت، اما در سال ۲۰۰۸ بازار ممکن است از نبود توازن در روی تصفیه شده رنج ببرد. کمبود تجهیزات، مواد اولیه، خدمات و نیروی کار متخصص، هنوز کل صنعت معدنکاری را تحت تاثیر قرار میدهد و افزایش ملی کردن معادن در مناطقی از جهان میتواند بر دامنه مشکلات بیافزاید.
علاوه بر همه اینها، ملاحظات زیستمحیطی (خصوصا در مناطقی که تولید آنها با سرب همراه است) و برخی تنشهای سیاسی به ما هشدار میدهد که در مورد میزان و سرعت عرضه کنسانتره به بازار، زیاد خوشبینانه قضاوت نکنیم. افزایش هزینهها، کاهش قیمت روی، افت معاملات روی و انقباض بازار اعتبارات، تامین مالی برای پروژههای آینده را با دشواریهای زیادی روبهرو میکند و این امر خصوصا در مورد شرکتهای معدنی کوچک و متوسط بیشتر صدق میکند.
در نهایت باید اضافه کرد که اگر اختلاف قیمت و شرایط معامله روی و سرب همچنان واگرا باشد، این امکان وجود دارد که معادن تولید خود را از استخراج سنگ غنی از روی به سوی استخراج سنگ غنی از سرب سوق دهند. این حالت میتواند به کاهش تولید از معادن موجود روی بیانجامد که در این صورت مقدار عرضه پیشبینی شده را کاهش خواهد داد.
همچنین باید خاطرنشان کرد که نباید توانایی بالقوه چین و هندوستان را در افزایش غیرمنتظره تقاضای روی در سال آینده دست کم گرفت.
سرب؛ چقدر بالاتر؟
برای سرب انتظار بیشتری جهت افزایش قیمت وجود دارد. در حالی که قیمت این فلز با گامهای بلندی به سوی 4000دلار در هر تن پیش میرود، در سمینار اخیر بحثهای معطوف به آن بود که سرب تا چه حد دیگر به پیش میرود؛ آیا به مرز 4هزار، 5هزار یا 6هزار دلار خواهد رسید؟ اعتقاد عمومی بر آن بود که اگر چه قیمت سرب، قیمتهای آلومینیوم و روی را پشت سر گذاشته است، اما بعید است که از قیمت مس هم بالاتر رود.
همچون فلزات دیگر، کمبود عرضه دلیل اصلی وجود چنین دیدگاه صعودی در مورد سرب است. با تهی شدن منابع کنسانتره و کاهش عرضه قراضه این فلز، اعتقاد اغلب کارشناسان حاضر در این سمینار برآن بود که کمبود در بازار سرب پیش از آنکه بهبود یابد، بدتر خواهد شد.
نیکل و قلع؛ اتفاق غیرمنتظرهای روی نخواهد داد
تجار نیکل و همچنین تولیدکنندگان فولاد ضدزنگ عقیده داشتند که فولادسازان سال آینده برای پرکردن مجدد انبارهای نیکل خود شانس کمی دارند و البته شانس فولادسازان اروپایی در این مورد کمی بیشتر است.
فولاسازان تلاش دارند که دریافت مواد اولیه خود را تا 3ماه نخست سال 2008به تعویق اندازند.
به همین خاطر باید مصرف پیشبینی شده برای نیکل را با این تغییر جهت بازار، هماهنگ کرد. از دیدگاه عرضه باید انتظار پروژههای بزرگی را کشید که به زودی از راه میرسند.
در مورد نیکل چدن، همه اتفاقنظر دارند که این ماده معدنی همچنان به عنوان بخشی از زنجیره عرضه فولاد ضدزنگ برای مدتی طولانی باقی خواهد ماند؛ اما صنعت ناچار خواهد بودکه مقدار مشخصی از این نیکل را استخراج کند و این به افت رده نیکل استخراجشده خواهد انجامید.
نقطه تعادلی هزینههای نیکل چدن در محدوده ۲۵هزار تا ۳۵هزار دلار در تن خواهد بود و این فاصله؛ محدوده حمایتی بازار برای نیکل در سال آینده خواهد بود. در مورد قلع، مساله مورد بحث آن بود که آیا وضعیت تولید و صادرات اندونزی در سال آینده بهبود خواهد یا نخواهد یافت. واقعیت آن است که امکان پیشبینی در این زمینه تا وقتی که دولت اندونزی موضع خود را در مورد نظام پیشنهاد شده سهمیههای صادرات اعلام نکرده باشد، امکان پذیر نیست.
آلومینیوم؛ بازار تحت تاثیر جو نزولی
دیدگاه عمومی در این سمینار برای آلومینیوم بسیار کمتر از سایر فلزات پایه، صعودی بود. علت این امر را میتوان در رشد کمتر قیمت فلزات سبک در سال جاری و ناتوانی آنها در افزایش همپای سایر فلزات دانست.
علت این بداقبالی آلومینیوم را میتوان در افزایش موجودی انبارها، بالا گرفتن نگرانیها در مورد وضعیت اقتصاد آمریکا، افزایش شدید ظرفیت تولید در چین و بهکارگیری مجدد ظرفیت تولید بیاستفاده در کشورهای غربی خلاصه کرد. اما باز هم نکاتی برای نگرش صعودی به بازار وجود دارد. همچون افزایش قیمت انرژی و نگرانی از کمبود بوکسیت در کارخانجات فرآوری آلومینا در چین. جمعبندی نکات بالا ما را به این نتیجه میرساند که بنیانهای بازار جهانی آلومینیوم به دلیل مخاطرات موجود برای عرضه، افزایش مدام تقاضای چین و افت خالص صادرات این کشور، همچنان صعودی باقی خواهد ماند.
حال به بررسی عرضه و تقاضای جهانی و تحلیل عوامل موثر بر قیمت تکتک فلزات به صورت مشروح میپردازیم:
آلومینیوم
مروری بر بازار آلومینیوم به ما نشان میدهد که قیمت این فلز از ۲۸۵۰دلار در اواسط ماه جولای به ۲۳۷۵دلار کاهش یافته است. از زمان نزول قیمتها، حداقل ۲بار حرکتهایی برای افزایش شروع شده است، اما هر دوبار قیمت از رشد قابل ملاحظه ناتوان ماند. نوسان قیمتها پیرامون ۲۵۰۰دلار برای مدتی نسبتا طولانی، بسیاری از کسانی که در بازار فلزات به دنبال شکار فرصتها بودند از کسب سود از این طریق ناامید کرد، زیرا افزایش قابل توجهی در قیمت اتفاق نیافتاد. در واقع افزایش ذخایر موجود در بورس لندن و سایر بورسهای مهم، قیمت این فلز را از افزایش بازداشت. در هر حال، ترکیب انتظارات صعودی در بازار و نرخهای پایین بهره سبب شد تا معاملهگران بینالمللی تشویق به حضور در بازار شوند؛ حال آنکه بخشی از ذخیره انبارها قابل مشاهده در بورسها در حقیقت قابل معامله نبودند.
بروز ریسک عرضه در بازار آلومینیوم
جو برآمده از بازار در هفتههای اخیر نیز بهگونهای است که کمتر کسی از دستاندرکاران بازار انتظار دارد که قیمتها روند صعودی داشته باشد. علت این امر همانگونه که پیش از این اشاره شد، افزایش شدید ظرفیت تولید در چین، بهکارگیری مجدد ظرفیتهای تولید بلااستفاده در کشورهای صنعتی بوده است. هر دو این مسائل به افزایش موجودی انبار بورسهای فلزات انجامیده است. با وجود این باید خاطرنشان کرد که هنوز هم چند عامل وجود دارد که میتواند جو بازار آلومینیوم را صعودی کند. برخی از آنها در کوتاهمدت تاثیرگذار خواهند بود و برخی دیگر در میانمدت.
محتملترین رویدادی که میتواند قیمتها را افزایش دهد، تصمیم آن دسته از سرمایهگذارانی که قراردادهایی را پیشفروش کردهاند، اما به اندازه کافی موجودی ندارند، برای تامین کسری موجودیشان میتواند باشد. این کسری میتواند عامل مناسبی برای به حرکت درآوردن بازار باشد و روند قیمتها را صعودی کند. نتیجه آن خواهد بود که انتظارات در مورد آینده بازار تحت فشار خواهد بود.
صندوقهای سرمایهگذاری نیز به واسطه افت قیمت در هفتههای اخیر تصمیم به خرید قراردادهای آلومینیوم گرفتهاند که این موضوع افزایش نسبی قیمت را توجیه میکند. برآوردها نشان میدهد که علاوه بر فلزات گرانبها مس، سرب، روی و قلع نیز همگی توانایی بالقوه برای افزایش قیمت را دارند و صعود قیمت آلومینیوم به بالای ۲۵۸۰دلار نیز میتواند زمینهساز آغاز افزایش قیمت برای این فلز باشد.
قیمتهای بالای انرژی و نگرانی در مورد عرضه بوکسیت
عامل دیگری که میتواند بر روی بازار آلومینیوم اثر بگذارد، تاثیر افزایش قیمت نفت خام و انرژی بر تولید این فلز است و این موضوع خصوصا در مورد چین بیشتر صادق است.
کمیسیون اصلاحات و توسعه ملی این کشور اعلام کرده است که از سال آینده تخفیف در بهای الکتریسته عرضه شده به کارخانجات آلومینیوم را لغو خواهد کرد که این اقدام در راستای کاستن از صادرات آلومینیوم به عنوان فلزی با شدت انرژی الکتریکی مصرفی بالا است.
در شرایطی که قیمت آلومینیوم در پایینترین سطوح سال جاری به سر میبرد، حذف یارانه انرژی سبب خواهد شد تا تولید در کشور چین تنزل کند. علاوه بر این، اعمال مالیات صادراتی روی آلومینیوم، این فلز را کمتر از گذشته برای صادرات جذاب میکند. در کنار این ملاحظات باید این را نیز اضافه کرد که تولید برق در آفریقای جنوبی نیز با کاهش روبهرو است و به همین خاطر احتمال میرود، انتقال الکتریسیته به منطقهای که سه کارخانه بزرگ آلومینیوم در آن وجود دارد، با مضیقه روبهرو شود. چنین مشکلی برای تولیدکنندگان منطقه ریو دو ژانیرو در برزیل نیز قابل پیشبینی است.
سومین نکتهای که میتواند سبب صعودی شدن بازارهای آلومینیوم شود، بالا گرفتن مباحثات پیرامون مشکلات چین در تامین بوکسیت مورد نیاز برای کارخانههای در حال گسترش آلومینا این کشور است.
در حال حاضر بیشتر بوکسیت مورد نیاز از اندونزی وارد میشود، اما مقامات دولت اندونزی اخیرا موانع صادراتی را برای این کالا افزایش دادهاند. همانگونه که در سال گذشته در مورد قلع شاهد بودیم، مقامات اندونزی میتوانند به سرعت قوانینی را به تصویب برسانند که عرضه را به یکباره متوقف کند. اگر یکی از این قوانین در مورد بوکسیت وضع شود، وقفه ایجاد شده در زمینه تامین آلومینا چین میتواند تا زمان پیدا شدن جایگزین برای اندونزی، بازار را شدیدا تحتتاثیر قرار دهد.
بنیانهای بازار آلومینیوم به نظر متوازن میآیند
دادههای بازار آلومینیوم نشان میدهد که بازار بیش از پیش متوازن شده است. از اواخر سپتامبر، میزان ذخایر موجود در بورس لندن روند منفی داشته است.
البته میانگین این کاهش ذخایر در حد 256تن در روز بوده است که این رقم در مقایسه با افزایش میانگین روزانه 1257تن در نه ماه ابتدایی سالجاری چندان با اهمیت نیست. شاخص دیگری که میتواند آینده بازار را برای ما روشن کند، تعداد حوالههای لغو شده است.
این شاخص اکنون حدود ۴۸هزار و ۷۵۰تن است که نسبت به ۳۶هزار تن اواسط سپتامبر، افزایش یافته است. میانگین سالجاری ۲۷هزار و ۳۰۰تن بوده است. این بدان معنا است که موجودی انبارهای بورس لندن در حال ترک انبارها در حجمهای بالاتر هستند. علاوه بر این فاصله خرید نقدی سه ماهه شروع به کاهش کرده است.
در ماه آگوست این فاصله به 60دلار در تن بالغ میشد که در ماه اکتبر به 53دلار کاهش یافت. این موضوع نشاندهنده افزایش در هزینه وامگیری است. به نظر میرسد که این وضعیت بیانگر آغاز افت منافع پیشخرید است. آنچه واضح است، توقف روند نزول قیمتها است و به نظر میرسد که قیمتها یکبار دیگر تلاش میکنند مسیر صعود را در پیش بگیرند. درواقع قیمتها پیش از این در ماه سپتامبر و اوایل اکتبر به اوج رسیدند که نشانه خوبی برای بازار است. از سوی دیگر با ملاحظه قرار دادن شاخصهای تکنیکال میتوان به این نتیجه رسید که قیمتها تلاش دارند از محدوده تعریف شده در بازه 2375دلار و 2527دلار در هر تن عبور کنند.
رسیدن به قیمت ۲۵۸۰دلار در هر تن به نظر سازنده میرسد و میتواند توقفگاهی برای رسیدن به مرز ۲۷۰۰دلار در هر تن باشد. اکنون به نظر میرسد در صورت رسیدن قیمت به ۲۴۰۰دلار در هر تن، زمینه مناسبی برای خرید فراهم شود.
چشمانداز
با توجه به روند قوی اصلاح قیمت آلومینیوم در بازار از آغاز تابستان و آگاهی از این نکته که قیمت این فلز اکنون تا چه اندازه مورد نارضایتی سرمایهگذاران است، به نظر میرسد که قیمت این فلز در آستانه آغاز روند صعود به همراه دیگر فلزات پایه است.
کمبود الکتریسیته و افزایش هزینههای انرژی میتواند به کاهش تولید در آینده نزدیک منجر شود. با لحاظ کردن کل عرضه و تقاضای بازار که اکنون بیش از همیشه متوازن هستند، به نظر میرسد که آونگ بازار موقتا به سوی افزایش قیمتها سوق پیدا کرده است.
از آنجا که میزان ذخایر بورس لندن در مقایسه با سایر فلزات در سطحی بالا قرار گرفته است، انتظار نمیرود که افزایش قیمتها راه دوری را بپیماید. تغییر در تمایلات صندوقهای سرمایهگذاری عامل مهمی در تغییر قیمت قراردادهای پیشخرید است، اما تغییر ذخایر بورس لندن نیز در این میان بسیار مهم است.
در مجموع، با توجه به مسائل مطرح شده، انتظار میرود که قیمت آلومینیوم به پشتوانه روند صعودی قوی در بازار سایر فلزات، به محدوده 2540دلار در هر تن افزایش یابد.
همچنین قیمت قراردادهای پیشخرید (چند ماهه) میتواند به حدود ۲۷۰۰دلار در هر تن افزایش یابد و پس از آن در محدوده ۲۵۰۰ تا ۲۷۰۰دلار نوسان کند. اگر در روند ارسال بوکسیت اندونزی اختلالاتی ایجاد شود، افزایش قیمتها شدیدتر خواهد بود.
مس
در نیمه اول ماه اکتبر، مس برای تحویل سه ماهه در بورس لندن بار دیگر به محدوده قیمتی ۸۲۰۰-۸۰۰۰دلار بازگشت، این وضعیتی بود که در ماههای اوریل و مه و جولای تکرار شده بود.
این بار قیمت این فلز تا مرز 8230دلار در هر تن نیز پیش رفت که این موضوع بیشتر به دلیل پیشبینیهایی در مورد افزایش تقاضای چین، اعتصاب در معادن پرو و مکزیک، تضعیف ارزش برابری دلار و مثبت بودن جو حاکم بر بازار بوده است. در هر صورت روند مثبت بازار پس از پایان تعطیلات هفته طلایی در چین دچار خدشه شد؛ زیرا در بورسهای چین، بیشتر کارگزاران فروشنده بودند.
علاوه بر این بازار شاهد آن بود که میزان موجود انبار در بورس لندن و شانگهای افزایش یافتند، تعداد حوالههای لغو شده به حداقل رسیدند، اعتصاب در معادن مس پرو پس از هشت روز خاتمه یافت و نگرانیها از تاثیر منفی روند ساختمانسازی و بازار اعتبارات روی اقتصاد آمریکا در سال آینده، بار دیگر شدت گرفت.
با وجود همه مسائل مطرح شده، باز هم مس موفق شد قیمت را در محدوده 8000دلار نگاه دارد.
در حقیقت برخلاف توجیهاتی که برای فروش وجود دارد، روند صعودی قیمتها همچنان دستنخورده باقی مانده و در ماههای آینده به اوج بیشتری خواهد رسید؛ زیرا تحت تاثیر عواملی بنیادی نظیر افزایش تقاضای چین، کمبود و بازار کنسانتره و کاهش موجودی بورسهای معتبر، روند صعودی پیدا خواهد کرد.
مطابق انتظار، واردات چین افزایش یافت
افزایش واردات مس چین بعد از سپری شدن دوران نزول در تابستان امری قابل پیشبینی بود و اگرچه فعالیتهای مربوط به خرید در بورس شانگهای هنوز به اندازهای که انتظار میرفت، شدت نگرفته است، اطلاعات مقدماتی منتشر شده در مورد ماه سپتامبر نشان میدهد که تقاضا تقویت شده است.
بعد از سقوط ماهانه از آوریل تا آگوست، واردات مس ساخته نشده و محصولات مسی تمام شده چین در ماه سپتامبر با 13درصد افزایش به 217هزار تن بالغ شد که این رشد در مقیاس سالانه 24درصد بوده است.
کل واردات چین در نه ماه نخست سال، ۴۱درصد افزایش داشته است و به بیش از ۱/۲میلیون تن بالغ شد.
اگر واردات مس چین در سه ماه پایانی سال همچنان افزایش یابد، آنگاه شاهد آن خواهیم بود که موجودی انبارهای بورس لندن بار دیگر تحت فشار قرار خواهد گرفت و روند فعلی معکوس شود و در نتیجه روند صعودی بر قیمتها حاکم میشود.
واردات قراضه افزایش خواهد یافت
دلیل اصلی که سبب میشود انتظار داشته باشیم واردات چین افزایش یابد، آن است که تولید داخلی این کشور باید به مبارزه با کمبود کنسانتره و حجم پایین معاملات ادامه دهد.
به هر حال کارخانجات فرآوری مس چین به صورت روزافزونی در حال افزایش واردات قراضه هستند و از این ماده به عنوان جایگزین کنسانتره استفاده میکنند.
واردات قراضه از ماه آگوست تا سپتامبر با رشدی 5/12درصدی به 561هزار تن بالغ شد.
در کل نه ماهه نخست سال ۲۰۰۷ واردات قراضه به چین ۶/۱۶درصد افزایش یافته به رقمی در حدود ۱/۴میلیون تن رسیده است.
میتوان انتظار داشت که واردات قراضه در ماههای آینده نیز افزایش داشته باشد.
کمبود کنسانتره و سطح نازل هزینههای فرآوری
گزارشهایی در مورد قراردادهای سالانه فرآوری میان شرکتهای معدنی و کارخانجات چینی منتشر شده است.
بنابراین اخبار، شرکت معدنی «فریپورت» و شرکت مس
«یون نان» بر سر قیمت 35دلار برای هر تن یا 3 سنت در هر پاوند و بدون مشارکت در قیمت به توافق رسیدهاند، هرچند شرکت تولیدکننده مس این گزارشها را تکذیب کرده است.
قرارداد سال ۲۰۰۷، سال گذشته در همین ایام بر مبنای هر تن ۶۰دلار یا هر پاوند ۶سنت منعقد شده بودند و شامل مشارکت در قیمت و سایر ملاحظات بودند.
با این حال قراردادها در میانه سال برمبنای 47دلار در هر تن یا 7/4سنت در هر پاوند بدون مشارکت قیمتی صورت پذیرفتند.
مسلما شایعاتی که در مورد توافق دو شرکت «فریپورت» و «یون نان» انتشار یافته است، نمیتواند به عنوان مبنای قراردادهای آینده در نظر گرفته شود.
انتظار میرود نرخ قراردادهای آینده در محدوده 45-40دلار برای هر تن یا 5/4-4 سنت برای هر پاوند تعیین شود.
در هر صورت، حتی اگر قیمتها در محدوده پایین این بازه؛ یعنی ۴۰دلار هم قرار بگیرند، تولید برای کارخانجات چینی مقرون به زیان خواهد بود و به همین علت هم کاهش تولید در ماههای آینده کاملا محتمل خواهد بود.
این وضعیت نتیجه آن خواهد بود که رشد افزایش تولید کنسانتره از افزایش ظرفیت کارخانجات فرآوری مس خصوصا در چین، عقبمانده است.
تغییر موقعیت بورس نیویورک به انتظار صعودی
یکی از تحولات مهمی که لازم است توجه زیادی به آن صورت بگیرد، تغییر وضعیت انتظارات صندوقهای سرمایهگذاری در بورس نیویورک از نزولی به صعودی است.
برای ۱۸ ماه اخیر این انتظار در وضعیت نزولی قرار داشته است و در ژانویه به بالاترین سطوح خود؛ یعنی ۲۱هزار و ۵۸۴ قرارداد رسید.
چنین وضعیت کمبودی در بازار سبب شد تا قیمت مس به حدود 5000دلار در هر تن کاهش یابد.
از آن زمان به بعد، نگرش نزولی سوداگران به بازار دائما کاهش یافت تا اینکه برای نخستین بار بعد از ژوئن ۲۰۰۶، در اواخر سپتامبر تعداد قراردادهای انتظارات صعودی از تعداد قراردادهای انتظارات نزولی بیشتر شد.
اکنون 23هزار صعودی در برابر 20هزار نزولی در بازار وجود دارد که با مقایسه آن با آمار ژانویه؛ یعنی 5500صعودی در برابر 27هزار نزولی میتوان تغییر شرایط را بهتر درک کرد.
در زمان وقوع بحران مالی اعتباری در ماه آگوست که فروش زیادی را به دنبال داشت، ۱۲هزار صعودی در مقابل ۱۹هزار نزولی قرار گرفتند.
این نشان از آن دارد که نزولیها در ابتدای سال موضع برتر را از آن خود کرده بودند و در میانه سال نیز دست بالا را داشتند، اما آن گروهی که به صعودی بودن بازار اعتقاد داشتند، اعتماد خود را به برآوردهایشان از دست ندادند و خصوصا بعد از بحران اعتبارات در تابستان، موضع افزایشی خود را دو برابر کردند.
از این گذشته، اگر قیمتها مجددا روند صعودی به خود بگیرند، اطلاعات فوق نشان میدهند که هنوز مقادیر زیادی موقعیت نزولی برای پوشش دادن وجود دارد و این موضوع میتواند روند افزایشی را شتاب دهد.
چشمانداز
درهر صورت اگر انتظارات صعودی جدید هم به وجود آید یا نزولیها پوشش داده شوند، اطلاعات به دست آمده نشان میدهد که صندوقهای سرمایهگذاری و تجار با دیدگاهی صعودی به بازار مس نگاه میکنند. اکنون بازار با تعداد زیادی از افرادی روبهرو است که یا بر روی افزایش قیمتهای مس شرط میبندند یا شرطبندیهای قبلی خود در مورد افت قیمتها را باطل میکنند.
این انتظارات افزایشی در بازار با پیشبینیها در مورد سختتر شدن بنیانهای بازار مس تطابق دارد. به هر حال همچنان انتظار میرود که بازار در 3ماه پایانی امسال و 3ماه نخست سال آینده با تنگناهایی روبهرو باشد.
اگر مجموعه صندوقهای سرمایهگذاری به این وضعیت همان گونه پاسخ دهند که در این چند ماهه رفتار کردهاند؛ یعنی بر تعداد صعودیهای خود بیفزایند و از نزولیها بکاهند، آنگاه این امکان وجود دارد که روند افزایش قیمتی که در این چندماه به راه افتاده است، برای چند ماه دیگر هم ادامه یابد. اگر چنین شود، رسیدن به رکوردهای تازه در قیمتها، چندان دشوار نخواهد بود.
این پیشبینی با فرض این نکته صورت گرفته است که افزایش موجودی انبارها و افت قیمت هفته گذشته نشانهای از آغاز دوره پرکردن مجدد انبارها نباشد.
مشابهتهایی میان وضعیت فعلی و سال گذشته وجود دارد، اما به نظر میرسد تنها در سطح قیمتی کمتر از سال گذشته و زمانی که چشمانداز بازار در میانمدت تیره به نظر برسد، ممکن است روند پر کردن مجدد انبارها به صورت گستردهای آغاز شود.
به همین خاطر انتظار میرود این دوره ضعف سپری و راه برای روند افزایش قیمتها مهیا شود.
نیکل
درحالحاضر جو عمومی و روند قیمتها در بازار نیکل بلاتکلیف است. جبران کسریها، قیمت را از کف 25هزار دلاری در ماه آگوست بالا کشید و در محدوده 30 تا 34هزار دلار قرار داد، اما باید خاطرنشان کرد که بازار هنوز در برزخ است و همه چشمها به بازار فولاد ضدزنگ (استینلس) دوخته شده است.
از یکسو برخی خریدهای سوداگرانه، هم از جانب صندوقهای سرمایهگذاری و هم از جانب تجار در جریان است که براساس پیشبینی احیای بازار فولاد ضدزنگ صورت گرفته است، اما نشانههای احیا در بازار فولاد نیز کمرنگ بودهاند و بیشتر هم در خارج از آسیا مشاهده شدهاند.
در نتیجه، قیمتهای نیکل هم از اواسط سپتامبر عمدتا در محدوده 30هزار تا 34هزار دلار نوسان دانستهاند.
ممکن است برخی از تحلیلگران این وضعیت را شرایط تثبیت پیش از رشد آتی تصور کنند (به شرطی که بازار فولاد ضدزنگ نشانههای بیشتری از حیات نشان دهد) و برخی دیگر نیز آن را سقفی موقتی برای دوره جدیدی از نزول تفسیر کنند. (در صورتی که بازار فولاد ضدزنگ شاهد افت بیشتری باشد).
آینده چه خواهد شد؟
- تفکر صعودی: تفکر صعودی حکایت از آن دارد که تجدید ذخایر بورس لندن غیرمنسجم است و در مواقعی از این دوران، عرضه کاملا ناچیز بوده است. طرفداران ایده افزایش قیمتها در آینده؛ همچنین از مسائل دیگری همچون کاهش ذخایر بورسها خصوصا در آسیا، افزایش قیمت نیکل و فولاد در چین و کمبود فولاد (که خبر از افزایش تولید برخی کارخانجات میدهد) دلگرم میشوند.
تحلیلگرانی که به آینده صعودی بازار اعتقاد دارند، از فشار دولت چین به تولیدکنندگان نیکل چدن خام (به دلیل حذف یارانه انرژی و نیز دستور تعطیلی کارگاههای کوچک تولیدی) به عنوان یکی دیگر از شاخصهای رشد بازار یاد میکنند.
این گروه برای اثبات ادعای خود، شواهد دیگری را همچون ضعف شدید دلار آمریکا و سود مناسب سرمایهگذاری در بازار فلزات پایه و روند صعودی عمومی در بازار فلزات ارائه میدهند.
- تفکر نزولی: طرفداران این ایده اعتقاد دارند که بازار فیزیکی خصوصا در اروپا همچنان آرام است و به نظر نمیرسد که کارخانجات تولیدکننده فولاد ضدزنگ تصمیم داشته باشند در سالجاری ذخیره نیکل خود را ترمیم کنند.
در حقیقت علائمی مشاهده شدهاند که نشان میدهد فولادسازان قصد دارند خرید مواد اولیه خود را تا سه ماه نخست سال ۲۰۰۸ به تعویق اندازند.
این گروه معتقدند ذخایر بورس لندن اکنون نسبت به ماه فوریه بیش از ده برابر شده است و به 30هزار تن نزدیک میشود؛ روند عرضه باثبات است و به همین خاطر نیازی به افزایش قیمتها احساس نمیشود و حتی اگر قیمتها افزایش یابد، این افزایش ثبات نخواهد داشت. علاوه بر آن، اختلاف قراردادهای نقدی و سهماهه از 545دلار در ماه اکتبر به 405دلار کاهش یافته است که نشان میدهد بازار نگرانی از بابت بروز کمبود ندارد.
به نظر میرسد که میتوان نکات بالا را اینگونه جمعبندی کرد که طرفداران نزول بازار از اینکه موضع خود را برای مدت بیشتری حفظ کنند، خشنود خواهند بود؛ در حالی که نشانههای منطقی برای خرید بیشتر صعودیها یا تجدید ذخایر مصرفکنندگان موجود نیست.
در هر حال، باید در مورد روند صعودی در بازارهای فلزات با احتیاط سخن گفت و البته این مساله در صورت وقوع میتواند با ملاحظاتی در بازار نیکل نیز اثر بگذارد. در این حالت، بازار نیکل خریداران را تشویق خواهد کرد و طرفداران نزول را دلسرد میکند.
در نهایت انتظار میرود جبران کسریها نقش مهمی در بازگشت قیمتها به محدوده ۳۸-۳۴هزار دلار برای هر تن در ماههای آینده داشته باشد. این افزایش احتمالی پیش از آغاز نزول قیمتها در سال آینده روی خواهد داد.
البته این افزایش قیمت میتواند در سهماه جاری نیز روی دهد، به آن شرط که حضور سرمایهگذاران و سوداگران آن را سبب شده باشد یا اینکه در سهماه نخست سال آینده روی دهد به آن شرط که بازار در انتظار تغییر بنیانها بماند که جدیترین محرک بازار هستند.
ادامه دارد...
ارسال نظر