آموزش علمیو عملی سرمایهگذاری
آثار سیاست پولی بر قیمت سهام
بتبیین نرخ بهره ساز وکار پیچیدهای دارد. بانک مرکزی با دو ابزار مهم سیاست پولی؛ یعنی عرضه پول و نرخهای بهره سطح فعالیتهای اقتصادی را هدایت میکند. بانک مرکزی با اثرگذاری بر هزینه اعتبارات اهداف سه گانه فوق را تعقیب مینماید و با استفاده از قدرت خود در تغییر عرضه پول نرخ بهره را تحت تاثیر قرار میدهد، چگونه؟ با بهکارگیری ابزارها و سیاستهایی چون نسبت ذخیره قانونی، نرخ تنزیل مجدد و عملیات بازار باز. با این مقدمه باید گفت که سیاستهای پولی بر قیمت سهام در بازار سرمایه یکی به صورت نتایج مستقیم تغییرات نرخ بهره و دیگری از طریق نتایج غیر مستقیم آثار سیاستهای پولی که بر ظرفیت عایدات بنگاه تاثیر دارند.
برای اینکه بحث در یک مدل منسجم ادامه یابد لازم است از مدل رشد سود تقسیمی استفاده کنیم. میدانیم در آن مدل ارزشیابی سهام به صورت زیر مطرح است:
که در آن ارزش سهم سود تقسیمی جاری پرداختی، نرخ بازده مورد نظر یا درخواستی سرمایهگذار و g نرخ رشد سود تقسیمیبنگاه است. هر عاملی که بر متغیرهای مدل مزبور اثر داشته باشد بر ارزش یا قیمت سهام تاثیر میگذارند.
وقتی بانک مرکزی اعتبارات را سخت میگیرد و قصد دارد پولها را از سیستم خارج کند نرخ بهره بالا میرود. بالا رفتن نرخ بهره موجب افزایش نرخ بازده مورد نظر سرمایهگذاران k شده و این امر باعث کاهش ارزش سهام میشود. به علاوه نرخهای بهره ممکن است به کاهش عایدات بنگاه منجر شود و این امر قدرت رشد و پرداخت سود تقسیمیبنگاه را پایین بیاورد. اگر g یا هر دوی آنها کاهش یابند ارزش سهم پائین میآید. اگر مدل مزبور را برای حالت ثابت در نظر بگیریم سیاست پولی، سخت صورت آن کسر را کاهش و مخرج آن کسر را افزایش میدهد. این امر باعث فشار به ارزش سهام در جهت کاهش میشود.
اگر بانک مرکزی سیاست آسان برای اعتبارات در نظر بگیرد عکس حالات فوق رخ میدهد. کاهش نرخهای بهره امکان دارد از طریق افزایش عایدات سهم قیمت آن سهم را بالا برد و این خود منجر به بالارفتن سود تقسیمی افزایش رشد میشود، چگونه؟ از طریق کاهش نرخ بازده درخواستی سرمایهگذاران در بورس. رهنمود سیاستی این بحث تا اینجا برای سرمایهگذاران آن است که اگر سرمایهگذاری کاهش نرخ بهره را برای آینده پیش بینی میکند. او باید میزان خرید سهام خود را بالابرد و داراییهای کوتاه مدت خود را ( مثل صندوقهای سرمایهگذاری در بازار پول و یا گواهی سپرده (CD) ) کاهش دهد.
تبیین جهتگیریهای سیاست پولی
برای بهره مندی از تغییرات نرخ بهره، سرمایهگذاران نیازمند آن هستند که جهت گیری سیاستهای بانک مرکزی را به خوبی بدانند به همین دلیل است که تحلیل گران بازار سرمایه و کارگزاران بورسها و واحدهای تحقیق و مشاوره آنها و مدیران پرتفو با دقت و با نگرش علمیجهت گیری بانکهای مرکزی را ردیابی و رصد میکنند. شناخت درست از تعریف عرضه پول (M۲ )، ( M۱) یا پایه پولی نقدینگی برای مثال در این امر نقش مهمیدارد. عرضه پول در اقتصاد پولی وقتی از M۱ بحث میشود به معنی مجموع مسکوکات و اسکناس به علاوه سپردههای دیداری است و منظور از M۲ مجموع M۱با حسابهای سپردهگذاری بانکها.
جدا از پیچیدگیهای متنی بحث درباره اقتصاد پولی باید اشاره کرد که از دیدگاه سرمایهگذاران در بورسها چشم انداز آنها نسبت به آینده اقتصاد رشد عرضه پول با رشد اقتصاد رابطه داشته و رشد اقتصادی به قیمت سهام مرتبط است. اگر عرضه پول با آهنگی نامتناسب با تولیدات افزایش یابد، این امر بر سر راه رشد مانع تراشی میکند و رشد اقتصادی کشور را کند مینماید که این امر موجب کاهش قیمت سهام در بورسها و از تب و تاب انداختن بورسها میشود.
از طرف دیگر، رشد سریع و بالای عرضه پول به تورم بالا منجر میگردد و این باعث میشود که نرخهای بهره بالا روند و این امر قیمت سهام را پایین میآورد.
بحث فوق قصد دارد به اختصار و به صورت غیر فنی به ساز وکار اثر سیاستهای پولی بر بازار سهام بپردازد ولی باید این نکته مهم را یادآور شد که با توجه به آثار گفته شده، تدوین یک استراتژی سرمایهگذاری موفق بر پایه سیاستهای پولی اگر نگوییم محال، لااقل مشکل است.
به علاوه بازار سهام نماگر پیشرو برای کم و کیف فعالیتهای اقتصادی است.
نکته مهم آنکه بازار تغییرات سیاستهای پولی بانک مرکزی را پیش بینی میکند ولی اغلب به آنها عکس العمل نشان نمیدهد، مگر آنکه آن تغییرات پیش بینی نشده باشند.
از این رو اگر تحلیل گران بازار سرمایه و سهام میخواهند تغییرات سیاستهای پولی را به عنوان یک راهنما در استراتژی سرمایهگذاری خود بکار برند، شرط لازم آن است که به درستی بین تغییرات پیش بینی شده و نشده تمایزگذارند، چرا؟ زیرا تغییرات سیاستهای پولی
پیش بینی شده از قبل در قیمت سهام خود وارد شدهاند. این به آن معنی است که سرمایهگذاران بورسها باید به درستی تغییرات سیاستهای پولی را پیش بینی و قبل از آنها عمل کنند. در اینجاست که فهم و درک درست فرضیه بازار کارا اهمیت خود را نمایان میسازد؛ چرا که در چنین بازاری سرمایهگذار برای دستیابی به بازده فوق العاده از طریق بکارگیری تغییرات سیاستهای پولی یا باید نسبت به اوضاع و احوال بازارها بصیرت و کیاست فوق العاده داشته باشد یا شانس و اقبال بلندی به او روی آورده باشد.
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا
ارسال نظر