«دنیای اقتصاد» بررسی میکند
چهرههای برتر بورس در سال جاری
دنیای اقتصاد- فکر میکنید چهره سال ۸۷ بورس تهران کیست؟«بحران جهانی اقتصاد» ، «طرح تحول اقتصادی»، «مدیرعامل سرمایهگذاری مهر اقتصاد ایرانیان»، «مدیرعامل سازمان خصوصیسازی» و در نهایت «مدیرعامل مخابرات ایران»، پنج گزینهای هستند که قرار است از میان آنها برترین چهره امسال تالار شیشهای معرفی شود.اینکه کدام یک از این گزینهها شانس چهره سال شدن را دارند، در صفحه ۹ بررسی شده است. برای نخستینبار از سوی «دنیای اقتصاد» معرفی شد
چهره سال بورس تهران؛ بحران جهانی اقتصاد
گروه بورس - معصومه طاهرخانی:فکر میکنید چهره سال ۸۷ بورس تهران کیست؟ چهرهای که میتواند بروز یک رویداد یا حتی یک شخص باشد؟
اما گروه بورس روزنامه دنیای اقتصاد قصد دارد برای اولین بار چهره سال بورس تهران را معرفی کند.اما چهرههایی که در این گزارش به عنوان برترینها یا حداقل اثرگذارترینها معرفی میشوند، چهرهها و رویدادهایی هستند که در بهترین و بدترین شرایط بورس، حضوری موثر داشتهاند.
چهرههای سال: ۲رویداد در کنار ۳مدیرعامل!
«بحران جهانی اقتصاد» ، «طرح تحول اقتصادی»، «مدیرعامل سرمایهگذاری اقتصاد ایرانیان»، «مدیرعامل سازمان خصوصیسازی» و در نهایت «مدیرعامل مخابرات ایران» ، ۵گزینهای هستند که قرار است از میان آنها برترین چهره امسال تالار شیشهای معرفی شود.
اینکه کدام یک از این گزینهها شانس چهره سال شدن را دارند چیزی است که در ادامه این گزارش به طور مفصل به آن پرداخته میشود.
اما چهره امسال بورس تهران چیزی جز «بحران جهانی اقتصاد» نیست!دلیل انتخاب این گزینه از میان سایر گزینهها به دامنه اثرگذاری این بحران چه در زمان وقوع آن و چه در شرایط کنونی برمیگردد، چرا که طرح تحول اقتصادی دولت هم به دنبال افزایش دامنه بحران موضوعیت پیدا کرد.همچنین مدیرعامل سرمایهگذاری مهر اقتصاد ایرانیان هم درپی بروز بحران و پذیرشهای مداوم شاخص و قیمت سهام، سیاستهای حمایتی خود را از بازار آغاز کرد. از طرفی واگذاریهای سازمان خصوصیسازی نیز در جریان رسیدن بحران به ایران روند کند خود را در عین رونق قبلی طی کرد.
مدیرعامل مخابرات هم از آنجا که بزرگترین شرکت بورس را هدایت میکند در برهههای زیاد، شاخصهای بازار را دچار نوسانهای شدید کرد. به هر روی بررسی اینکه هر کدام از گزینههای یاد شده در چه مقاطعی بورس را تحت تاثیر قرار دادهاند، در ادامه میآید.
چهره اول: آن زمان که بحران، جهانی میشود!
ظاهرا چه بخواهیم و چه نخواهیم در بازارهای مالی، همیشه پای یک «حباب» در میان بوده و هست. اما کافی است قدرت این حبابها دستکم گرفته شود تا سالها رکود نتیجه آن باشد.اما این بار حبابها، بحران را در ابعاد جهانی حرکت دادند تا به واسطه آن بزرگترین قدرت اقتصادی دنیا رونق را تا اطلاع ثانوی فراموش کند.ماجرا از وامهای رهنی در آمریکا شروع شد. شاید آن زمان که موسسات اعتبارسنجی با خوشبینی هرچه تمامتر اعتبار گیرندگان وام را بالا تعیین میکردند، نمیدانستند که قرار است با این خوشبینیها یکی از بزرگترین بحرانهای اقتصاد جهان را رقم بزنند.
کمکم که وامگیرندگان نتوانستند اقساط وام خود را بازپرداخت کنند، بانکها شروع به ثبت و ضبط وثایق آنها کردند. این داستان هم تا جایی پیش رفت که به دلیل تعداد زیاد وامگیرندگان، ضبط وثایق هم دیگر کارساز واقع نیفتاد. چراکه خریداری برای آنها وجود نداشت. در ادامه عرضههای بالا، بحران مسکن هم وارد ماجرا شد تا کوچکترین نتیجه این بحرانها، ورشکستگی بانکهای کوچک و بزرگ آمریکا باشد.اما مقصر کیست؟ واقعا نه یک عامل است و نه چند عامل،بلکه عوامل هستند که میتوانند بحرانی به این عظمت را بسازند. ولی کفه ترازو به سمت خوشبینی نه چندان با پایه و اساس دولتمردان آمریکا سنگینی میکند. به این شکل که نخواستند اقتصاد حبابی را ببینند.
چرا بحران برای بورس تهران مهم است؟
همان گونه که پیشتر ذکر آن رفت، قبل از ترکیدن حباب قیمتی (در زمان شکلگیری حباب) در آمریکا که پیامد اصلی آن بحران جهانی بود، قیمتها در بورس تهران نیز به تکاپویی افزایشی افتاده بودند.چراکه در ماههای آغازین امسال رشد قیمتهای جهانی شتاب افسار گسیختهای را به خود گرفته بود، به طوری که در ماههای آغازین فصل تابستان، نقاط طلایی خود را سپری میکرد.
از پیشبینیها برای نفت ۲۰۰دلاری گرفته تا فولاد ۱۱۰۰دلاری و مس ۸هزار دلاری. افزایش روزانه قیمتهای جهانی از یک سو و پیشبینیهای رشد قیمتی از سوی دیگر سبب شد که قیمت هر آنچه شرکت تولیدکننده مواد اولیه در بورس تهران هست با افزایش روبهرو شود.فولادیها، مسیها، پتروشیمیها، سنگآهنیها و حتی کشتیرانی، گروههایی بودند که بزرگترین کمک را به رشد شاخص و بازدهی بورس تهران کردند.به طوری که بازدهی بورس تهران به لطف تعدیلهای مثبت این شرکتها در بیشترین حد خود به ۳۶درصد و عدد شاخص بازده قیمت و نقدی نیز به نزدیکی ۵۰هزار واحد رسید.
ولی شتاب قیمتی خیلی دوام نیاورد و بعد از ترکیدن حباب قیمتی و سقوط قیمتهای جهانی، بازدهی بورس تهران به منفی ۹درصد تا همین الان رسیده است. به این آمارها اضافه کنید که امسال هفتمین سقوط عدد شاخص به زیر ۱۰هزار واحد نیز ثبت شده ،۱۰ هزار واحدی که رسیدن به آن یک بحران جهانی البته از جنسی دیگر میطلبد.بورس تهران در حالی قصد دارد با ثبت بازدهی منفی ۹درصدی سال ۸۷ را به پایان برساند که پیشبینی سقوطهای بیشتری برای عدد شاخص همچنان روی بورس تهران سنگینی میکند.
چهره دوم: اقتصادی که با طرح، متحول میشود!
اتفاقا داستان طرح تحول اقتصادی هم وقتی که بحران جهانی اوج گرفته بود، شروع شد، چرا که بزرگترین اثر بحران جهانی بر اقتصاد ایران، کاهش قیمت جهانی نفت و محصولات پتروشیمی بود. از آنجا که اقتصاد ایران هم در سایه نفت تعریف شده، در نتیجه کاهش مداوم قیمت جهانی نفت که کاهش درآمد دولت را موجب شد، سرآغازی برای مطرح شدن طرحتحول اقتصادی بود. اما هدف اصلی این طرح هم چیزی جز هدفمندسازی یارانه حاملهای انرژی نبود.وقتی هم که این طرح از سوی دولت مطرح شد، شوک دوم به بورسیها بهخصوص شرکتهای تولیدکننده مواد اولیه وارد شد، چراکه در صورت حذف یارانه، این شرکتها یا باید زیان اعلام کنند، یا اینکه سود خود را تا حد زیادی کم کنند.
«بورس» فدای طرحتحول!
در واقع اجرای این طرح که به تازگی اعلامشده برای سال آینده اجرایی نمیشود و به سال بعد موکول میشود، آثاری را که باید روی بورس تهران میگذاشت، تا حدی گذاشته است، چرا که اجرای این طرح ضمن زیانده کردن برخی صنایع، این اطمینان را به بازار میدهد که این شرکتها سودهای زیادی برای آینده خواهند داشت.
اگر بخواهیم به طور خلاصه آثار این طرح را بر روی بورس توضیح دهیم، باید به دو نکته اشاره کنیم.
اول اینکه چون این طرح آثار تورمی به دنبال دارد، باعث کاهش P/E شرکتها در بورس و در نهایت کاهش قیمتها و افت شاخصها میشود.
اثر دوم اجرای هدفمندسازی یارانهها، افزایش هزینه واحدهای تولیدی در بورس است و این افزایش بستگی مستقیم با میزان اثرگذاری استفاده شرکتها از این یارانهها دارد.به هر حال اگر سال آینده نشد، سالهای آیندهتری هستند که اگر بورسیها هم نخواهند ولی قرار است تحول با یک طرح شروع شود و کمی شاخصها را از تبوتاب بیندازد.گویا هر آنچه شاخص با اهمیت در این بازار هست، از هماکنون به استقبال سقوط رفته است.
چهره سوم: مدیرعاملی که میلیاردها میارزد!
نوبتی هم که باشد، نوبت به افراد اثرگذار بورس تهران میرسد. چهرهای که در عین ناشناخته بودن در برهههای زیاد زمانی ریزش شاخص را به تعویق میانداخت و با حمایت از قیمت سهام برخی شرکتهای اثرگذار نام خود را با عنوان حامی بورس ثبت کرده است.
این فرد هم کسی نیست جز «عیسی رضایی»، مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری مهر اقتصاد ایرانیان!
این شرکت که عنوان سهامداری یک درصدی «مخابرات» را نیز یدک میکشد، امسال یک پای ثابت معاملات بلوکی بازار بود.به طوری که سرمایهگذاریهای بورسی این شرکت تاکنون به بیش از ۵۰۰میلیارد تومان میرسد که تنها ۱۰۰میلیارد آن پولی است که برای صاحب شدن یک درصدی مخابرات خرج کرده است.
گذر «مهر» کی به «حافظ» افتاد؟
اما این شرکت تا پیش از سال ۸۶ در بورس تهران فعالیت چندانی نداشته است. فعالیت «مهر» در بازار سرمایه از سال ۸۶ به بعد به طرز چشمگیری افزایش یافت، به طوری که تاکنون مدیریت چند شرکت بزرگ بورسی از جمله سرمایهگذاری توسعه صنعتی، ایرالکو، تایدواتر خاورمیانه، توسعه معادن روی، تراکتورسازی ایران و تکنوتار را از آن خود کرده است، ضمن اینکه «مهر» در بسیاری از شرکتهای دیگر از جمله فولاد مبارکه نیز سهام قابلتوجهی دارد.
حمایتهای قابلتوجه «مهر» از صفهای فروش فولاد مبارکه، فولاد خوزستان، دوقلوهای سنگآهنی، سرمایهگذاری معادنوفلزات، سرمایهگذاری امید، سرمایهگذاری بانک ملی، صدرا و پتروشیمی خارک بخش عمدهای از کمک ۳۰۰میلیارد تومانی دولت به بورس را محقق کرد و همزمان با منتفی شدن تزریق نقدینگی دولتی به بورس، برخی از فعالان بازار سرمایه حمایت «مهر» از بازار را یکی از اقدامات اساسی دانستند که به توصیه دولت انجام گرفته است.
نقشآفرینی «مهر» در بازار سرمایه طی ۳ ماه اخیر تنها به نمادهای ذکر شده، منتهی نمیشود، بلکه این شرکت سرمایهگذاری از بسیاری از شرکتهای زیرمجموعه خود نیز حمایت قیمتی کرده است، به طوری که این شرکت سرمایهگذرای اجازه نداد که قیمت سهام ایرالکو بهرغم تعدیل منفی EPS در اوایل زمستان از هزار و۵۰۰تومان پایینتر بیاید. در سایه حمایتهای «مهر» تراکتورسازی ایران قیمت زیر ۱۸۰تومان را نیز تجربه نکرد و قیمت هر سهم فولاد مبارکه هم در محدوده ۱۹۰تومانی باقی ماند.برخی اخبار دیگر هم از ادامه حمایتهای مهر اقتصاد ایرانیان از بازار حکایت دارد و گفته میشود در روز بازگشایی نماد مخابرات، «مهر» مهمترین حامی آن خواهد بود.
در مجموع میتوان گفت، آن زمان که خبری از سرمایهگذاران عمده بازار نبود تنها «مهر» بود که صفهای فروش برخی شرکتهای بزرگ را جمع میکرد و ریزش هرچه بیشتر قیمت آنها را به تعویق میانداخت.
چهره چهارم: وقتی که «رییس» قدرت دارد!
فعالان تالار شیشهای امسال شاهد بودند که در بسیاری از مواقع که قرار بود شرکتی اصل چهلوچهاری برای اولین بار وارد بورس شود، اتفاقات تازهای میافتد. به این شکل که با وجود کامل نبودن گزارشهای حسابرسی و اطلاعات در مورد سهام شرکتها، واگذاری آنها در بورس انجام میشود.این حالت هم همان مثال معروف را به ذهن بازار متبادر میکرد که «مرغ خصوصیسازی یک پا دارد!»
شکی نیست که شتاب خصوصیسازی از طریق بورس طی امسال با روند روبه رشدی همراه بود، ولی ابهامات عدیده در مورد نحوه قیمتگذاری، اطلاعرسانی، سرنوشت آینده سهم بعد از واگذاری و پارهای مسائل باعث شد که حجم بالای خصوصیسازیها به خوبی دیده نشود.
«غلامرضا حیدری کردزنگنه»، رییس سازمان خصوصیسازی کسی است که چهارمین چهره اثرگذار بورس تهران را امسال به نام او ثبت شده است؛ چراکه با واگذاریهای پیدرپی شرکتها در بورس چه در قالب عرضه اولیه و چه در قالب عرضههای بلوکی، چهره تازهتری را از اقتدار سازمان خصوصیسازی به نمایش گذاشت.به طوری که مسوولان سازمان بورس در بیشتر عرضهها بهرغم اینکه باید سختگیریهایی را نشان میدادند، ولی این کار را خواسته یا ناخواسته نکردند.
اثرگذاری این شخص بر بازار سرمایه از آنجا که سهام شرکتهای بزرگ دولتی چون مخابرات، کشتیرانی، پالایشگاه اصفهان، بانک ملت را وارد بازار کرد، قابلاغماض نیست. عرضههایی که در مجموع ارزش روز بورس تهران را تا ۱۵میلیارد دلار بالا بردند. قرار گرفتن در صدر کشورهایی که خصوصیسازی انجام میدهند نیز در برخی ماههای امسال، دستاورد بعدی «کردزنگنه» برای سازمان خصوصی و بورس تهران است. چراکه به دنبال خصوصیسازیهای گسترده شرکتهای دولتی سودده، بازدهی بورس تهران هم در ماههایی چند، در ردیف برترین ها بود.
اما راه این سازمان برای سال آینده دشوارتر از امسال است. از یک سو دولت درآمد حاصل از فروش شرکتهای دولتی را ۵هزار میلیارد تومان، در نظر گرفته و از سوی دیگر سازمان بورس تصمیم گرفته با توجه به موج انتقادات، سختگیریهای خود را برای عرضههای این سازمان بیشتر کند. شاید بحران جهانی تنها عامل اثرگذاری بود که توانست برای بازهای هرچه کوتاهمدت هم که شد، عرضههای این سازمان را با کندی مواجه کند.
آنچه که تاکنون از نتایج واگذاریهای این سازمان مشخص است، تحقق ۷۰درصدی برنامههای ۸۷ است.
چهره پنجم: مدیرعاملی که در دسترس نمیباشد!
آخرین چهره مهم امسال بازار چیزی جز غول بازار یعنی «مخابرات» نیست.۱۹ مردادماه ۸۷، روزی است که پلاک ۴۳۷ تابلوی بورس با نام «اخابر» ثبت شد، شاید مدیران مخابرات و سازمان خصوصیسازی فکر این را هم نمیکردند که این شرکت قرار است یکی از بزرگترین علامتهای سوال بورس باشد.
اما کسی که توانست تمام علامتهای سوال را نه تنها جواب ندهد، بلکه طوری ماجرا را هدایت کند که کسی به دنبال جواب هم نباشد، کسی جز «صابر فیضی»، مدیرعامل «اخابر» نیست. علامتهای سوالی چون تعیینتکلیف ودایع، پروانه فعالیت، رقم پرداختهای تکلیفی، سرمایه قطعی و ... همانهایی بودند که هنوز جواب روشنی برای بسیاری از آنها وجود ندارد. اما این شرکت در حال حاضر، ۱۷درصد ارزش روز بورس را در اختیار دارد و هر یک ریال تغییر قیمت آن، یک واحد شاخص بورس را متاثر میکند. درست است که این شرکت با قیمت ۱۵۰تومانی در بورس عرضه شد و قیمت آن تا بالای ۲۰۰تومان هم افزایش یافت، ولی علامت سوالها نگذاشتند این شرکت چندان در اوج قیمتی خود بماند.
ارسال نظر