امید مهرابی*، محمد شورشی **
بخش آخر
تعدادی از مهارت‌های مدنظر یونسکو عبارتند از8 : 1 - توان جمع‌آوری، پالایش و انتخاب،2 - توانایی کاربرد علوم در جهت رشد اقتصادی بلندمدت، 3 - توان ایجاد فرصت‌های یادگیری مداوم برای خود، 4 - دارا بودن اطلاعات گسترده در زمینه‌های گوناگون و ....

تعمق در تعداد محدودی از آن‌ها، ۵ - درک تغییرات صورت گرفته و قابل پیش‌بینی در بازار کسب و کار، ۶ - باور و اهتمام به مشارکت پژوهش در‌آموزش، ۷ - مهارت حل مساله، ۸ - مهارت به کار گیری فن‌آوری و فرا فن‌آوری، ۹ - شیوه به کارگیری دانش در بازار، ۱۰ - توان رشد و پرورش ابعاد و شخصیت انسانی تا بالاترین حد، ۱۱ - مهارت‌های مربوط به اخلاق حرفه‌ای و شغلی، ۱۲ - افزایش مستمر سطح استاندارد و صلاحیت‌های شغلی، ۱۳ - مهارت عضویت مسوول و مشارکت جو در جامعه، ۱۴ - توانایی تفاهم و زندگی مسالمت آمیز به دور از هر گونه تعصب و ناشکیبایی، ۱۵ - اعمال و احقاق مسوولیت‌ها و حقوق فردی و اجتماعی
تحقیقاتی هم که در صنعت و به طور خاص در حوزه‌های مدیریت منابع یا سرمایه‌های انسانی صورت گرفته، موارد زیر را به عنوان شایستگی‌های کانونی برشمرده اند9: 1 - جمع‌آوری، سازماندهی و تجزیه و تحلیل اطلاعات، 2 - آشنایی با ابزارهای تولید و اشاعه دانش، 3 - برنامه ریزی و سازماندهی فعالیتهای شخصی، 4 - فهم فرهنگی، 5 - قابلیت استفاده از تکنولوژی، 6 - بهره‌گیری از زبان خارجی، 7 - محلی اندیشی، 8 - توانایی برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات، 9 - داشتن انتظارات شغلی معقول، 10 - توانایی حل مساله، 11 - قابلیت بررسی و پذیرش عقاید مختلف، 12 - داشتن تعهد و اخلاق کار، 13 - درک جهت گیری مثبت نسبت به رشته تحصیلی، 14 - شناخت و عمل به عناصر رفتار سازمانی (استنباط صحیح از روابط انسانی و توسعه آن )، 15 - کار گروهی، 16 - قابلیت‌آموزش دیدن حین کار،
۱۷ - خود ادراکی، ۱۸ - خلاقیت
در این جا ذکر سه نکته ضروری است: نخست آن که اشتراک معنادار انتظارات خانواده، جامعه، محل کار و مدرسه به طرز معناداری کاملا مشهود است. دیگر آن که تقریبا ‌آموزش شایستگی‌ها اشاره شده در اغلب نظام‌های‌آموزش رسمی، مغفول مانده و به همین دلیل انحراف سطح کیفیت این شایستگی‌ها در افراد جامعه بسیار زیاد است. نکته آخر آن که موارد یادشده تمام شایستگی‌های کانونی و بر اساس یک تحقیق خاص نیست. بلکه فقط با هدف ایجاد ارتباط عمیق‌تر خواننده با موضوع ذکر شده است. شرح جزئیات شایستگی‌های کانونی و تعاریف و مصادیق مربوطه در منابع علمی‌دیگر قابل دسترسی است.
ضرورت‌آموزش مهارت کار با پول
یکی از شایستگی‌های کانونی که مورد توجه تحقیقات قرار گرقته، مهارت کار با پول است. این مهارت با عناوین دیگری مانند هوش مالی یا سواد مالی هم معرفی شده و مراد از آن، درک عمیق ماهیت و کارکرد پول و تعامل مثبت، سازنده و اثربخش با آن در قبال خود، خانواده، جامعه و محل کار است10. مهارت کار با پول به‌رغم غفلتی که از آن شده است، از جمله بنیادی‌ترین مهارت‌های زندگی محسوب می‌شود. زیرا این مهارت از جنبه‌های مختلف فردی و اجتماعی نقشی زیربنایی نسبت به فعالیت‌ها و امور روزانه و جاری دیگر زندگی ایفا می‌کند:
۱ - جنبه فردی و خانوادگی: تقریبا همه افراد در دوران نونهالی با دنیای پول آشنا می‌شوند. آشنایی با این دنیا در ابتدا با خرید چیزهای کوچکی مانند آدامس و بادکنک آغاز می‌شود و در سنین بالاتر تا خریدهای چند میلیارد دلاری توسعه می‌یابد. همچنین کار با پول از یک حوزه آن یعنی خرید آغاز شده و در ادامه با حوزه‌های دیگر یعنی اشتغال، پس انداز، فروش، واسطه‌گری، تولید، کارآفرینی و غیره ادغام می‌شود. در عین حال تاثیرات متقابل مهمی‌با دیگر فعالیت‌ها حتی فعالیت‌های شخصی و خانوادگی دارد.
2 - جنبه حکومتی: همان گونه که اشاره شد، انحراف تفکر اقتصادی نگرش نسبت به پول و کارکردهای آن در میان آحاد جامعه بسیار بالا است و متاسفانه روندی صعودی در این انحراف مشاهده می‌شود. شاهد این مدعا، افزایش روز افزون فاصله طبقات جامعه است که به طور مرتب توسط سازمان‌های رسمی‌و غیررسمی، دولتی و مردم-نهاد هشدار داده می‌شود. این شکاف طبقاتی، هزینه‌های فراوانی را به حکومت‌ها وارد می‌سازد تا بتوانند عوارض آن را پوشش دهند و البته در اغلب موارد ناکام می‌مانند. از آن جا که نظریه عمومی‌سیستم‌ها11 در این جا نیز مصداق کامل و مطلقی دارد، بروز عوارض مختلف فرهنگی، اجتماعی، امنیتی، ایمنی، بهداشتی و ...به هیچ وجه دور از انتظار نیست.
نکته دیگر آن است که کشور ثروتمند، کشوری نیست که دولت و حکومتش ثروتمند باشد، بلکه کشوری است با مردمان ثروتمند. با مطالعه احوال کشورهای فقیر، این موضوع به روشنی قابل درک می‌شود. البته این گفته نفی‌کننده تاثیر عوامل دیگر بر فقر کشورها نیست.
پیش‌نیاز بسیاری از سیاست‌های حاکمیتی یا دولتی به ویژه در زمینه‌های اقتصادی، وجود تفکر اقتصادی سالم در آحاد جامعه است و تا زمانی که این تفکر در اجزای جامعه یعنی فرد و خانواده جاری و ساری نگردد، دوام سیاست‌ها حتی اگر با پشتوانه علمی‌یا نبوغ فوق‌العاده همراه باشد، محل‌تردید خواهد بود. سهام عدالت از جمله این سیاست‌هاست. هرچند در نگاه اول ذکر این مثال ممکن است خارج از موضوع مقاله به نظر برسد، لیکن نویسنده هیچ مثالی را به شیوایی سهام عدالت جهت تبیین منظور خود نیافته است. ممکن است جو روانی مثبت ناشی از توزیع سهام عدالت هیجان انگیز باشد، اما این سکه به ظاهر طلا روی نازیبایی هم می‌تواند داشته باشد. روزی را تصور کنید که امکان خرید و فروش سهام عدالت توسط صاحبان سهام آن و دیگر اشخاص حقیقی مهیا شود.
اگر این افراد که عموماً از مردم عادی محسوب می‌شوند، درکی از ماهیت بازار سرمایه، مفهوم سهام و سرمایه، روش شناسایی سهم خوب و بد، میزان سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه، روش‌های گردآوری اطلاعات مفید و روش شناسایی اطلاعات سالم از شایعات و جو روانی بازار نداشته باشند - که در حال حاضر اکثر قریب به اتفاق صاحبان سهام عدالت در همین وضعیت به سر می‌برند - چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در واقع این افراد، دارایی ای در اختیار دارند که مشخصات و ابعاد آن برایشان مبهم و گنگ است. بنابراین، اولین اقدام عاقلانه، خلاصی از این دارایی و تبدیل آن به یک دارایی با مشخصات و ابعاد روشن و همسو با تجربه قبلی است. سکه، طلا، ارز، مسکن، زمین، خودرو و در بدترین حالت سپرده‌گذاری در موسسات مالی و پولی از جمله محتمل‌ترین گزینه‌های این اقدام است. اما تاثیر این سرمایه جدید نه چون گذشته بلکه همچون توفانی مهیب، ستون‌های اقتصاد کشور را به طور جدی تهدید خواهد کرد. زیرا حجم سرمایه سرگردان حاصل از تبدیل سهام عدالت به پول نقد بسیار بیش از موارد مشابه قبلی است.
برای تحقق چنین پدیده‌ای کافی است تا شایعاتی به نسبت مستدل و مبتنی بر برخی واقعیات در کشور رواج یابد. در آن صورت موج عرضه سهام باعث کاهش شدید قیمت و خسران سهامداران خواهد شد. به طور طبیعی صف‌های فروش چند میلیونی سهام از سوی سرمایه داران فرصت‌طلب به بهای ناچیز جمع‌آوری خواهد شد و به این ترتیب سیاست اصل 44 قانون اساسی که به دنبال کاهش فاصله طبقات بود نه تنها محقق نخواهد شد بلکه نتیجه ای معکوس خواهد داشت یا این که صف‌های مزبور توسط دولت جمع‌آوری شود، یعنی مالکیت دولتی تقویت شود که این هم تاییدی است بر شکست جریان خصوصی سازی.
به همین سادگی عدم توجه به‌آموزش‌های مورد نیاز می‌تواند ویرانگر باشد و متاسفانه در برنامه‌های دولت و روندهای آن‌ها، نشانه‌هایی مبنی بر توجه به فرهنگ سازی مشاهده نمی‌شود.
البته تبعات این پدیده به همین جا ختم نمی‌شود. تقویت فضای‌تردید و بدگمانی نسبت به سیاست‌های حاکمیتی به ویژه سیاست‌های اصل 44 قانون اساسی و سایر سیاست‌ها بر اساس منطق استقرایی و نیز خودایجادی روزنه‌های نفوذ دشمنان داخلی و خارجی به اصلی‌ترین رکن بقای نظام یعنی حمایت مردمی‌کاملاً قابل پیش بینی است و این همه چگونه رخ می‌دهد؟ عدم توجه به رکن‌آموزش پایدار و عمومی‌در حوزه مهارت کار با پول و تفکر اقتصادی!
۳ - جنبه اجتماعی
اگر نگرش اقتصادی مخصوصا از نوع کلان آن در مردم تقویت شود، مشکلات مربوط به جامعه نیز کاسته خواهد شد. یک نمونه از این حالت، کاهش هزینه‌های کیفیت شرکت‌ها و سازمان‌هاست. نگرش اقتصادی موجب می‌شود که کارکنان، تاثیر کیفیت مرغوب کالاهای تولیدی خود را بر سطح درآمدها و در نتیجه کیفیت زندگی خود درک نموده و در راستای افزایش کیفیت بیشتر بکوشند. آلودگی هوا، بهینه سازی مصرف انرژی و حمایت از کالاهای تولیدی ساخت داخل نمونه‌های دیگری از جنبه‌های اجتماعی نگرش اقتصادی به شمار می‌روند. البته تاکید می‌شود که تقویت نگرش و توسعه‌آموزش‌های مرتبط بدون تقویت ساختارها و ابزارهای مورد نیاز، فرهنگ و رفتاری پایدار را موجب نخواهد شد، اما همانند ساختارها، رکن فرهنگ محسوب می‌شود12.
حوزه‌های مهارت کار با پول
به طور مشخص، 5 حوزه در مهارت کار با پول قابل تعریف است13:
۱ - خرج کرد یا هزینه کرد
این حوزه از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا هم بیشترین سهم از فضای اقتصادی را در تعاملات روزانه مردم نسبت به حوزه‌های دیگر کار با پول داراست و هم بیشتر مردم با این حوزه سر و کار دارند. هزینه کردن شامل خرید کالا و خدمات از جمله مصادیق هزینه کرد / خرج کرد محسوب می‌شوند.
۲ - درآمد
منظور از درآمد، پول یا مزایایی است که به واسطه انجام یک خدمت یا عرضه یک محصول دریافت می‌شود. اساسا به چهار روش می‌توان کسب درآمد کرد14:
کارمندی، یعنی برای کسی کار کردن. از این حالت در کشور بیشتر با حقوق بگیری یاد می‌شود. حتی اغلب مدیران هم در زمره کارمندان قرار می‌گیرند. فقط بهای آن‌ها اندکی بالاتر از سایر کارکنان است. اغلب کارمندان در قبال درآمد مکتسبه، متعهد به سپری کردن اوقات و عمر خود در محل کار هستند.
خویش فرمایی، یعنی کسی که برای کارفرما کار می‌کند ولی حقوق کارمندی نمی‌گیرد. پزشکان، وکلا، حسابداران و مهندسی ناظر، کسبه جزء که خود در مطب، دفتر کار یا محل کسب خود، کسب درآمد می‌کنند از جمله خویش فرمایان محسوب می‌شوند.
کارفرمایان یا مالکان کسب و کار، کسانی هستند که کارمندان را استخدام می‌کنند تا برایشان کار کنند. این افراد معمولا ایده ای را توسط کارمندان خود به کالا یا خدمت مورد استفاده مشتریان تبدیل کرده و درآمد خود را از محل عرضه کالا و خدمات مزبور به مشتری کسب می‌کنند.
سرمایه‌گذاران، نه خود بلکه دارایی و سرمایه خود را به کار می‌اندازند تا دیگران از جمله کارفرمایان و کارمندان برایشان تولید ثروت کنند. کسانی که در بازارهای سرمایه مانند بازار بورس مشغول فعالیت هستند، از جمله سرمایه‌گذاران محسوب می‌شوند.
۳ - پس انداز
حوزه دیگر در دنیای پول، پس انداز است. پس انداز در اغلب موارد، اولین گام سرمایه‌گذاری است و به همین دلیل، درک ماهیت آن به تحقق چشم‌اندازهای مالی موفق در آینده کمک شایانی می‌کند.
۴ - مدیریت وجوه و دارایی‌ها
اداره کارآ و اثربخش دارایی‌ها و پول در اختیار، از جمله حوزه‌های دیگر مهارت کار با پول است. تنظیم درست دریافت‌ها و پرداخت‌ها از نظر زمانی، جابه جایی به موقع دارایی‌ها از یک وضعیت به وضعیت دیگر، تنظیم نسبت‌های دارایی‌ها، هزینه کرد، درآمدو پس‌انداز در زمره حوزه مدیریت وجوه و دارایی‌ها قرار می‌گیرد.
۵ - سرمایه‌گذاری
سرمایه‌گذاری، در واقع روشی برای کسب درآمد است، اما تفاوت ذاتی با سایر پارادایم‌های کسب درآمد دارد. درآمد از سه روش کارمندی، خویش فرمایی و کارفرمایی در اغلب موارد به ازای از دست دادن عمر و وقت صورت می‌گیرد. اما در سرمایه‌گذاری اینگونه نیست، هرچند برای یادگیری مهارت‌های مربوط به سرمایه‌گذاری نیز باید وقت صرف کرد.
اهداف‌آموزشی
آموزش اطلاعات و دانش پایه یا تکنیک‌های اقتصادی مانند بهینه‌سازی پس انداز، مدیریت وجوه نقد، تحلیل بنیادی و تکنیکی در بازار بورس، تدوین و بررسی طرح‌های توجیه فنی و اقتصادی و مانند آن ضرورت دارد و اساسا رفتار اقتصادی مبتنی بر همین تکنیک‌ها صورت می‌گیرد. اما همانگونه که قبلا ذکر شد چیزی بیش از این موارد، شایستگی‌های کانونی را شکل می‌دهد. هرچند معرفی همه‌آموزش‌ها در این مختصر نمی‌گنجد، اما ذکر مهم‌ترین آن‌ها، سرآغاز مناسبی برای ورود به دنیای کار با پول است.
۱ - تعادل‌ترس و طمع
به نظر نویسنده، بنیادی‌ترین مهارت به ویژه در حوزه سرمایه‌گذاری، ایجاد تعادل بین‌ ترس و طمع است.‌ترس و طمع، دو کفه‌ترازوی سرمایه‌گذاری هستند. وقتی کسی به سرمایه‌گذاری مطمئن و در عین حال سودآور می‌پردازد، در واقع توانسته است بین این دو کفه‌ترازو یعنی‌ترس و طمع تعادل برقرار نماید. در غیر این صورت چنانچه کفه‌ترس، سنگینی کند، یا سرمایه‌گذاری نمی‌کند یا در مقابل زیان‌های مختصر احتمالی، از‌ترس زیان بیشتر، متحمل خسارت‌های بیشتر و بعضا جبران ناپذیری می‌شود. اگر کفه طمع بر‌ترس غلبه نماید، یا بدون بررسی شرایط، اقدام به سرمایه‌گذاری - البته واژه قمار، برازنده‌تر است - خواهد نمود یا به امید سودهای بیشتر، از سودهای کمتر نیز محروم شده و نهایتا زیان خواهد دید. بنابراین، برنامه‌های‌آموزشی که با هدف تقویت برقراری تعادل میان‌ترس و طمع، اجرا شوند از اولویت‌های‌آموزشی محسوب می‌شوند.
۲ - درک پارادایم‌های چهارگانه کسب درآمد
اغلب مردم از وضعیت اقتصادی خویش گله مند و در آرزوی تغییر شغل و نهایتا روش کسب درآمد هستند. زیرا تصور می‌کنند که با تغییر مدل درآمدی، مشکلاتشان یک شبه حل می‌شود. غافل از آن که مشکل در جای دیگری است. از هر چهار روش کارمندی، خویش فرمایی، کارفرمایی و سرمایه‌گذاری می‌توان روند و سرنوشت مثبت همراه با ارزش‌های اعتقادی را رقم زد. برای این منظور باید هم با ویژگی‌های و مختصات روش‌های چهارگانه آشنا شد و هم خود را شناخت. شناخت خود باعث درک میزان تطابق یا پارادایم‌های چهارگانه کسب درآمد است. به طور مثال سقف درآمد حاصل از چهار روش مذکور با یکدیگر متفاوت است، همچنان که انرژی مورد نیاز برای فعالیت در آن‌ها نیز متفاوت است. اما اغلب مردم این را درک نکرده اند. زمانی هم که در رویا به سر می‌برند و ثروتی افسانه ای اندوخته اند، غافل از ویژگی‌هایی هستند که در وجودشان نیست یا ایجاد نکرده اند و بدون آن‌ها چنین رویایی محقق نخواهد شد. بدین‌ترتیب همواره در حسرت آرزوهای خویش می‌سوزند و می‌سازند و از زندگی لذت نمی‌برند. زیرا توانایی‌های خود و روش منطبق با این توانایی‌ها را نمی‌شناسند. به طور مشخص دانش افزایی و تبیین قواعد حاکم بر روش‌های چهارگانه درآمدی و نیز خودشناسی از جمله اصولی‌ترین و مهم‌ترین‌آموزش‌هایی است که برای همه واجب است.
زمان مناسب برای‌آموزش مهارت کار با پول
مهارت کار با پول را باید هر چه سریع‌تر آموخت، اما بهترین زمان برای‌آموزش مهارت کار با پول، سنین کودکی است. زیرا همان طور که پیشتر بیان شد، آغاز مواجهه با پول در بیشتر افراد، این سنین است. زیرا با توجه به توضیحاتی که پیش‌تر بیان شد، آغاز مواجهه با پول از سنین آغازین ابتدایی است. دقت در نظرات کارآفرینان ثروت آفرینان بزرگ ایران جهان نیز موید اهمیت این زمان برای آغاز یادگیری کار با پول است. بدین‌ترتیب که یادگیری زودهنگام کار با پول توسط اغلب آن‌ها توصیه شده است. در هر حال همه افراد کار با پول را خواهند آموخت، زیرا با آن در تعامل هستند. اما نکته جالب آن است که آنها کار با پول را نه در مدرسه یا هر محیط‌آموزشی دیگر - که اساسا چنین‌آموزش‌هایی داده نمی‌شود - بلکه در خانه و در درجه اول از مادران خود و در سال‌های بعدی، از دوستان و جامعه آموخته و سپس‌آموزه‌های خویش را به فرزندانشان منتقل می‌نمایند. این چرخه همچنان ادامه می یابد. حال اگر خانواده‌ها اصول درست کار با پول را ندانند، انتقال‌آموزه‌های غلط به نسل‌های بعدی امری بدیهی خواهد بود. بدین‌ترتیب افزایش روزافزون فاصله غنی و فقیر کاملا توجیه پذیر و منطقی است.
ذکر این نکته نیز ضروری است که یادگیری کار با پول هیچ وقت محدودیت ندارد، زیرا همواره در ارتباط با سایر امور و فعالیت‌های انسانی قرار دارد. اما از آن جا که بیشترین تاثیرپذیری مدل‌های ذهنی افراد در سال‌های اولیه زندگی است، یادگیری زودهنگام، اصولی و روشمند، موجب ایجاد مزیت رقابتی و شایستگی کانونی برای صاحب آن خواهد شد.
جمع بندی و نتیجه گیری
کار با پول، اگرچه یکی از مهارت‌های کلیدی و شایستگی‌های کانونی مورد نیاز جهت ایفای نقشی فعال و موثر در خانواده، جامعه و محل کار است، اما به دلایلی، مورد غفلت واقع شده به گونه ای که به دلیل عدم‌آموزش اصولی و رسمی، این مهارت تنها از طریق خانواده‌ها و به ویژه مادران به نسل‌های بعدی منتقل می‌شود و یکی از دلایل افزایش روزافزون فاصله اقتصادی طبقات غنی و فقیر مردم، تفاوت میان پارادایم‌های اقتصادی ایشان و نیز‌آموزه‌های غلط است. از آن جا که عدم وجود مهارت کار با پول تاثیرات جدی و در برخی موارد بنیادی بر فرد، خانواده، جامعه و حتی نظام حکومتی کشور بر جای می‌گذارد، توجه بدان، اهمیت دوچندان می‌یابد. بدین‌ترتیب، یکی از پیش نیازهای موفقیت در سیاست‌ها و برنامه‌های کلان کشور، توسعه‌آموزش‌های اقتصادی در میان مردم و به ویژه کودکان و نوجوانان است.
آن چه باید‌آموزش داده شود، عبارت است از حوزه‌های کار با پول، شامل هزینه کرد، درآمد، پس انداز، سرمایه‌گذاری و مدیریت وجوه و دارایی‌ها. در‌آموزش حوزه‌های مذکور تمرکز بر پارادایم‌های کسب درآمد و قابلیت‌های اساسی مانند تعادل‌ترس و طمع در اولویت برنامه‌های‌آموزشی قرار دارد.
منابع
1 -سیداصفهانی، مهرابی، بیگلر، " نیازسنجی نیروی انسانی متخصص مرتبط با تکنولوژی"، سازمان پژوهش‌های علمی‌و صنعتی ایران، 1382
۲ - Buckingham, Coffman, " First, break all the rules; what the world's greatest managers do differently", Gallup Publishing, ۱۹۹۹
3 - "Report to UNESCO of the International Commission on Education for the Twenty -first Century", UNESCO, 1998
۴ -لیمن، ا می، "خلق محیطی متعالی برای کارکردن: درسهایی از یکصد شرکت برتر"، گزیده مقالات سی و پنجمین همایش بین‌المللی منابع انسانی مرکز مدیریت اروپا، ونیز - ایتالیا،‌ترجمه؛ بابایی زکلیکی، بهزاد ابوالعلائی،‌آوریل ۲۰۰۳
5 -شارع پور، فاضلی، صالحی، "توانمندیها و شایستگی‌های کانونی دانش آموختگان‌آموزش عالی (با مطالعه میدانی در چند دانشگاه)"، موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی‌آموزش عالی، 1381
۶ - Delor, "Learning the Treasure Within", UNESCO, ۱۹۹۶
7 -منبع شماره 3
۸ -مهرابی، "پروژه تدوین فوق برنامه‌های مجتمع‌آموزشی رهیار"، تابستان ۱۳۸۴
9 -منبع شماره 1
۱۰ - Maria Sophia Aguirre, "Family, economics and the information society - How are they affecting each other?", International Journal of Social Economics, Vol. ۲۸, ۲۰۰۱
11 -مهرابی و جمعی از مؤلفین، "مهندسی‌آموزش، رویکرد استراتژیک در مدیریت سرمایه‌های انسانی"، سازمان مطالعه و تدوین کتب دانشگاهی (سمت)، 1384
۱۲ - همان منبع
13 - Lyons, Chang, Scherpf. "Translating Financial Education into Behavior Change for Low -Income Populations." Financial Counseling and Planning Journal, forthcoming. 2006
۱۴ - Kiyosaki, "Cash flow Quadrant: Rich Dad's Guide to Financial Freedom", Business Plus, ۲۰۰۰
*کارشناس ارشد مدیریت اجرایی، دانشگاه علم و صنعت ایران
** کارشناس مهندسی الکترونیک، دانشگاه آزاد اسلامی‌واحد اراک