عناصر لازم برای تحلیل بازار سرمایه

دکتر احمد یزدان‌پناه

انگیزه آشکار و اصلی سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه چیزی جز رشد پول سرمایه‌گذار نیست. عدم توجه درست به زمان خریدها و فروش‌ها (timing)، حریص بودن‌ها و ضعف برنامه‌ریزی، ناتوانی در به کارگیری شعور عام و عقل سلیم (common sense) در تصمیم‌گیری‌ها در فرآیند سرمایه‌گذاری‌ها عواملی هستند که عدم موفقیت سرمایه‌گذاران را در بورس‌ها رقم می‌زند. هیچ کس از آموزش نظری و عملی سرمایه‌گذاری نباید توقع به دست آوردن کلیدی برای ثروتمندی ناگهانی را داشته باشد، ولی برای تدوین یک برنامه موفقیت‌آمیز، سرمایه‌گذاری رعایت اصول حاکم بر سرمایه‌گذاری و کسب مهارت‌های آن و داشتن تحلیل علمی از شرایط خاص بنگاه، صنعت و اقتصاد کلان لازمه غلبه بر پیچیدگی‌های بازار سرمایه‌اند.

اصول تحلیل بازار اوراق بهادار

تحلیل اوراق بهادار شامل جمع‌آوری اطلاعات، سازماندهی آنها در یک چارچوب منطقی و سپس به کارگیری آن اطلاعات پردازش شده برای تبیین ارزش ذاتی (intrinsic value) سهام است. یعنی با یک نرخ بازده معین که با ریسک‌های آن نوع سرمایه‌گذاری مطابقت دارد، ارزش ذاتی، معیاری برای سنجش ارزشمندی پایه‌ای یک سهم به دست می‌دهد. این معیار استانداردی در اختیار شما قرار می‌دهد تا بتوانید در مورد میزان دوری یا نزدیکی قیمت سهام از ارزش آن یا همان عادله بودن قیمت سهام قضاوت کنید. مفهوم اصلی ارزش‌گذاری سهام بر این پایه قرار دارد که تمام اوراق بهادار و ابزارهای مالی در بورس‌ها یک ارزش ذاتی دارند که در طول زمان به «ارزش بازار» نزدیک می‌شوند.

در سرمایه‌گذاری‌ها، پرسش اصلی بر محور بازده است. به طور خاص، یک سرمایه‌گذاری مطلوب و رضایت بخش آن است که سطحی از بازده انتظاری مناسب با ریسک مربوطه ارائه نماید، یعنی حداقل نرخی از بازده را که به خاطر تحمل میزان معینی از ریسک باید به شما برگرداند، عرضه نماید. در نتیجه، یک گزینه سرمایه‌گذاری نه تنها باید قابلیت سوددهی داشته باشد، بلکه باید سوددهی آن به حد کفایت برسد. منظور از کفایت سوددهی در اینجا آن است که بازده سرمایه‌گذاری بازار تا آن حد بالا باشد تا بتواند ریسک‌‌هایی را که آن سرمایه‌گذاری در معرض آن است جبران نماید.

هر کس می‌تواند برای معامله در بازار سرمایه روش خاص خود را داشته باشد و بر مبنای هدف از سرمایه‌گذاری خود بر پایه کم و کیف درآمد جاری و عایدات سرمایه

(capital gain) یا عایدی ناشی از تغییرات قیمت دارایی خود به معامله بپردازد. مشکل پیدا کردن سهامی است که اهداف او را محقق می‌سازند. بنابراین تحلیل بازار سرمایه درصدد یافتن پاسخ منطقی به چه باید خرید؟ از طریق ارزیابی ارزشمندی اوراق بهادار است. اصولا یک سرمایه‌گذار وقتی سهمی را می‌خرد که قیمت بازار آن سهم از ارزش آن فزونی (یعنی از ارزش ذاتی آن) نداشته باشد.

* ارزش ذاتی یک سهم به چه عواملی بستگی دارد؟

۱ - برآورد جریان نقدی آتی سهم (میزان سود تقسیمی انتظاری که شما در طول نگهداری آن سهم دریافت می‌کنید) و برآورد و تخمین قیمت آن سهم در زمان فروش.

۲ - نرخ تنزیلی که جریان نقدی آتی (بازده آتی) آن اوراق بهادار را به ارزش حال آن تبدیل می‌کند.

۳ - میزان ریسک همراه آن سرمایه‌گذاری در دستیابی به سطح عملکرد پیش‌بینی شده.

تحلیل بازار سرمایه با نگرش از «بالا به پایین»

تحلیل سنتی بازار سهام معمولا از نگرش بالا به پایین بهره می‌گیرد در این نگرش تحلیل بازار سرمایه از تجزیه و تحلیل اوضاع و احوال اقتصاد در کل شروع می‌شود و آثار بالقوه آن بر بازار سرمایه تحلیل می‌شود.

لایه دوم تحلیل بررسی وضع صنعتی است که بنگاه مزبور در آن قرار دارد. در این قسمت به چگونگی وضعیت آن بنگاه در رابطه با رقبا خود در آن صنعت پرداخته می‌شود. تحلیل‌گری بنیادی به عمق وضعیت مالی و نتایج عملکرد یک بنگاه خاص و رفتار سهم آن توجه دارد. تحلیل بنیادی در اصل به تحلیل «بنیان‌»های یک شرکت می‌پردازد که شامل تصمیم سرمایه‌گذاری در شرکت، قدرت نقدشوندگی دارایی‌های آن، وضع بدهی‌های شرکت، حاشیه سود شرکت و رشد عایدات (earning) و در نهایت چشم‌انداز آتی شرکت و سهام آن می‌شود.

تحلیلگران بنیادی با ارزش ذاتی دارایی‌های مالی ارتباط تنگاتنگی دارند، چرا که این معیار برای آنها پایه‌های پیش‌بینی کوتاه‌مدت جریان نقدی آتی سهام را به دست می‌دهد. یکی از کلیدی‌ترین فرآیند این نوع تحلیل‌ها، تحلیل شرکت است که عملکرد مالی و اقتصادی شرکت را بررسی می‌کند. نگرش حاکم بر این تحلیل گذشته‌گرا نیست، بلکه بر عکس تحلیل بنیادی به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا انتظارات عملکرد آتی شرکت موردنظر را فرموله کنند.

همیشه باید به یاد داشت که در سرمایه‌گذاری‌ها آنچه موضوعیت دارد، آینده است، ولی برای درک و فهم درست آینده و ترسیم چشم‌اندازی درست از آن سرمایه‌گذاران نیازمند آن هستند که تحلیل درستی از شرایط جاری شرکت و توانایی‌های آن در ایجاد عایدات داشته باشند. این درست همان چیزی است که تحلیل لایه سوم یعنی تحلیل شرکت به دست می‌دهد. تحلیل علمی و درست حال و گذشته شرکت چراغ راهنمایی وضع آن برای مقابله با چالش‌هایی است که در آینده آن شرکت با آن مواجه می‌شود.

مدیریت تحقیق و مشاوره کارگزاری بانک کشاورزی