جان تمپلتون را هفته گذشته شناختید، همان سرمایه‌گذار موفقی که «شکارچی قیمت‌ها» لقب داشت و با در پیش گرفتن خرید سهام در کف قیمتی توانسته بود بازدهی‌های نجومی را در بازارهای مالی عاید خود کند.

اما در بخش دوم بررسی خلاصه زندگی‌نامه تمپلتون به نکته جالبی برخورد می‌کنیم، اینکه او به پول به عنوان یک «امانت مقدس» نگاه می‌کند که می‌توان از آن به عنوان کمک به دیگران استفاده کند. این بخش جذاب از زندگی‌نامه تمپلتون را که در کتاب ۲۳ اصل موفقیت وارن بافت منتشر شده است، در ادامه بخوانید:

یکی از عوامل اساسی در موفقیت تمپلتون، اقدام پیشگویانه او در اواخر دهه ۱۹۶۰ و آغاز سرمایه‌گذاری بسیار زیاد او در ژاپن بود. او متوجه شد که تعداد بسیار زیادی از قیمت‌های مناسب در بورس اوراق بهادار ژاپن وجود دارد.

در آن زمان، ژاپن به واسطه محصولات ارزان و کم کیفیت خود در سطح جهان شناخته شده بود. اما سهام ژاپنی حتی ارزان‌تر نیز بود و شرکت‌های بزرگی وجود داشت که سرمایه‌گذاران حتی متوجه فروش آن با P/E معادل ۳ نبودند. این در حالی بود که سهام آمریکایی همزمان با P/E معادل ۱۵ خرید و فروش می‌شدند.

نگاه معنوی به پول

نکته اینجاست که تمپلتون سرمایه‌گذاری معنوی است.

او به پول خود به عنوان یک «امانت مقدس» می‌نگرد که می‌تواند از آن برای کمک به دیگران استفاده کند. او در سال ۱۹۸۷ بنیاد جان تمپلتون را با هدف ایجاد پیشرفت معنوی، تاسیس کرد. او سالانه یک میلیون دلار را به عنوان پاداشی برای دستاوردهای دینی اختصاص داد. از میان

دریافت کنندگان این پاداش می‌توان به «مادر‌ترزا» و «بیلی گراهام» اشاره کرد.

تمپلتون همیشه احساس می‌کرد که بُعد معنوی زندگی عاملی حیاتی در سعادت هر شخص است. به عنوان یک مشاور سرمایه‌گذاری، دیدگاهش نسبت به کاری که انجام می‌داد تنها به کسب پول هنگفت معطوف نمی‌شد، بلکه به این موضوع توجه داشت که به مردم کمک کند تا بتوانند به اهداف (مادی و معنوی) خود دست یابند.

اما تمپلتون تنها به دنبال قیمت‌های مناسب نبود. او خواهان قیمت‌های مناسب و با کیفیت بود. بنابراین او در بازار ژاپن به دنبال شرکت‌هایی با مدیریت صحیح و محصولات تضمین شده و نرخ رشد پیش‌بینی شده حداقل ۱۵ درصد در سال بود. به محض اینکه شرکتی با چنین خصوصیاتی پیدا می‌کرد، فورا خرید آن را آغاز می‌کرد. او سهامی چون هیتاچی، نیسان، ماتسوشیتا، و سومیتومو را خرید. شرکت‌هایی که امروزه کاملا شناخته شده هستند؛ اما در آن زمان کمتر کسی در خارج از ژاپن با آنها آشنا بود.

تمپلتون به حدی در بازار توکیو پول خرج کرد که وقتی به خرید خاتمه داد، بیش از ۵۰ درصد از دارایی‌های صندوق او را این سهام ارزان قیمت ژاپنی تشکیل می‌داد. واضح است که تمپلتون قیمت مناسب را با اولین نگاه تشخیص می‌داد و در مورد خرید آن محتاط عمل نمی‌کرد و تا آنجا که می‌توانست آن سهام را می‌خرید.

سهام توکیو در شب سال نو ۱۹۸۹ رشد کرد؛ به گونه‌ای که برخی از سهام او به با P/E معادل ۷۵ به فروش می‌رفت. بازار کسادی که در ادامه ایجاد شد هنوز به پایان نرسیده است!

اما تمپلتون مدت‌ها پیش از این بازار خارج شده بود. بر اساس اظهار نظر خودش، او خیلی زود سهامش را می‌فروشد. در سال ۱۹۸۶ هنگامی که سهام با P/E معادل ۳۰ برای اغلب شرکت‌ها معامله می‌شد، تمپلتون کاملا از بازار ژاپن خارج شده بود.

بهترین زمان فروش سهام

قانون خروج او، این است که هنگامی که قیمت مناسب جدیدی را برای خرید پیدا می‌کند، سهام خود را بفروشد. برای مثال در سال ۱۹۷۹ قیمت سهام نیسان به حدی افزایش یافت که تا P/E معادل ۱۵ به فروش می‌رسید؛ در حالی که در آمریکا سهام فورد تنها با P/E معادل ۳ فروخته می‌شد. به این‌ترتیب برای تمپلتون فورد در آن زمان سهام بسیار بهتری برای خرید بود.

او دائما پرتفوی خود را زیر نظر دارد و ارزش سهام خود را در مقایسه با ارزش سهامی که مورد بررسی قرار می‌دهد، ارزیابی می‌کند. هنگامی که قیمت مناسب جدیدی پیدا می‌کند، به شناسایی سود اقدام نموده و سرمایه خود را برای سرمایه‌گذاری مجدد آماده و سازماندهی می‌کند.

عوامل ۴گانه مهم در سودسازی

تمپلتون در حدود صد عامل مختلف را برای سرمایه‌گذاری در یک شرکت، مورد بررسی قرار می‌دهد، گرچه همیشه تمام این عوامل با هدف مورد نظر مرتبط نیستند. اما او می‌گوید که چهار عامل همیشه برای اندازه‌گیری انتظار سود یک سرمایه‌گذاری، حیاتی است. این عوامل عبارتند از:

۱. نسبت P/E

۲. میزان سود عملیاتی شرکت

۳. ارزش شرکت در هنگام نقد شدن (ارزش واقعی شرکت)

۴. نرخ رشد؛ خصوصا تداوم رشد درآمدها

یکی از راه‌های او برای بررسی این معیارها، بازدید از این شرکت‌ها بود. اما هنگامی که تمپلتون به باهاماس نقل مکان کرد، تصمیم گرفت به شرایطی همچون گذشته که هیچ زمانی برای فکر کردن نداشت، برنگردد. او آماده کردن مدیرانی که بتوانند از اصول سرمایه‌گذاری او پیروی کنند و تصمیم‌گیری در مورد سرمایه‌گذاری را به عهده گیرند، آغاز کرد.

به عنوان بخشی از دوره آموزشی، تمپلتون آنها را به همراه پرسشنامه‌هایی استاندارد به دیدار مدیران فرستاد. تمپلتون این پرسش‌ها را در طول سه دهه اول فعالیتش به عنوان مدیر سرمایه‌گذاری، طرح کرده و بهبود بخشیده بود.

امروزه صندوق‌های مختلف تمپلتون توسط دست پرورده‌های او از جمله، مارک موبیس و مارک هولوسکو اداره می‌شود. این دو شخص، با استفاده از ابزارها و تدابیر مشابهی که تمپلتون در آنها پیشگام بود، در صنعت مدیریت صندوق سرمایه‌گذاری به شهرت رسیدند. برای مثال موبیس در شرکتی که توسط خود او یا یکی از اعضای گروه سرمایه‌گذاری‌اش مورد بازبینی قرار نگرفته باشد، سرمایه‌گذاری نخواهد کرد.

بزرگ‌ترین شاهکار تمپلتون

گرچه تمپلتون شرکت سرمایه‌گذاری خود را در سال ۱۹۹۲ فروخت تا وقت بیشتری را به فعالیت‌های خیریه و معنوی اختصاص دهد، اما همچنان بازارها را تحت نظر داشت. تمپلتون در سال ۲۰۰۰ در هشتاد و هفت سالگی، با فعالیتی بسیار سودمند و برجسته مجددا در بازار سهام ظاهر شد.

همچون اغلب سرمایه‌گذارانی که به ارزش سهام اهمیت می‌دهند، تمپلتون نیز از اوج گرفتن بسیار زیاد سهام اینترنتی شگفت‌زده شده بود. بسیاری از سرمایه‌گذاران با اعتقاد به اینکه این سهام بیش از ارزش واقعی خود مورد معامله قرار می‌گیرند، اقدام به فروش استقراضی آنها کردند و با امید به اینکه در آینده می‌توانند این سهام را با قیمت ارزان‌تری بازخرید کنند، اقدام به فروش سهامی کردند که مالکیت آنها را بر عهده نداشتند (فروش استقراضی).

اما بازار مانند قطاری بود که دائما به سرعت آن اضافه می‌شد: هیچ چیز نمی‌توانست جلوی رشد آن را بگیرد. به این‌ترتیب برخی پول هنگفتی از دست دادند. برخی دیگر همچون رابرتسان، سرانجام نتوانستند این شرایط را تحمل کنند؛ به گونه‌ای که با احساس انزجار صندوق خود را به طور کلی تعطیل کردند.

اما تمپلتون از این دسته نبود. او تا ژانویه سال ۲۰۰۰، ۳ ماه پیش از اوج گرفتن نزدک ـ منتظر فرصت ماند، تا اینکه در آن زمان متوجه نشانه‌ای شد که به او اجازه داد تا یکی از ابتکارآمیزترین روش‌های فروش استقراضی را آغاز کند.

سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیر و افراد مرتبط با این جریان که این شرکت‌های اینترنتی را ایجاد کرده بودند، بسیار تحت فشار بودند تا سهام خود را تا شش ماه یا یک سال پس از خصوصی شدن این شرکت‌ها، به فروش برسانند.

ایده تمپلتون این بود که از پایان این برهه زمانی تحت فشار، به عنوان عامل محرک استفاده کند. او به صورت برنامه‌ریزی شده، فروش استقراضی در هشتاد و چهار شرکت اینترنتی مختلف را دقیقا یازده روز قبل از به پایان رسیدن این برهه زمانی قفل شدن برای هر یک از سهام آغاز کرد. او پیش‌بینی کرد که این حجم زیاد از سهام که از سوی افراد بانفوذ این شرکت‌ها بایستی فروخته و به پول نقد تبدیل می‌شد، قیمت‌های این سهام را کاهش خواهد داد.

دقیقا همین اتفاق رخ داد. هنگامی که قیمت این سهام به ۵ درصد قیمت فروش آن توسط تمپلتون رسید، او مقدار زیادی از آنها را مجددا خریداری کرد. ۱۸ ماه بعد تمپلتون ۸۶ میلیون دلار به خالص دارایی خود اضافه کرده بود که برای یک پیرمرد بسیار خوب بود.

منبع: www.bourse۲۴.ir