بورس تهران، پیشخوان اقتصاد ایران

گروه بورس- علیرضا باغانی: «دماسنج اقتصاد»، «ویترین اوضاع اقتصادی» و «آئینه تمام‌‌نمای اقتصاد» عبارت‌هایی است که به بازار سرمایه نسبت داده می‌شود.اعتقاد عمومی بر این است که با توجه به وجود سهام شرکت‌های مختلف و در واقع حضور بیشتر صنایع فعال در بازار سرمایه، می‌توان بورس را به عنوان ویترین اقتصاد کشور تلقی کرد. اما آیا این نوع برداشت در مورد بورس تهران هم صادق است؟ بورسی که به تعبیر کارشناسان از عمق زیادی برخوردار نیست و هنوز راه طولانی تا تبدیل شدن به یک بازار مالی بزرگ و متنوع در پیش دارد.پیگیری این سوژه سبب شد تا به سراغ علی سنگینیان معاون بورس تهران رفته و جایگاه بازار سرمایه در عرصه اقتصاد ایران را در گفت‌و‌گو با او بررسی کنیم. وی در این گفت‌وگو بورس را ویترین اقتصاد کشور معرفی کرده و برای این اعتقاد خود دو دلیل اصلی می‌آورد. این که ویترین محل نمایش بهترین‌های یک فروشگاه است و بورس هم چنین ویژگی‌ای را دارد و دیگر اینکه تنوع صنایع موجود در بورس تهران و وجود شرکت‌های برتر در این بازار به درستی رعایت شده است.این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

بسیاری بورس‌های سهام در دنیا را ویترین اقتصادی کشورها می‌دانند. تفسیر شما از این تعبیر چیست؟

به نظر من این تعبیر درست است. چون به طور متعارف، ویترین، محل نمایش بهترین‌های هر فروشگاه است که توسط فروشنده و برای ارائه تصویری مناسب از قابلیت‌های فروشگاه ایجاد می‌شود. بورس‌های اوراق بهادار هم برای ایجاد اعتماد در میان سرمایه‌گذاران، تلاش می‌کنند، گلچینی از بهترین شرکت‌ها و صنایع هر کشور را ارائه ‌کنند. این انتخاب، به طور معمول بر اساس مقررات پذیرش و توسط یک تیم متخصص از کارشناسان بازار و صنعت مربوطه صورت می‌گیرد. بنابراین، صنایع انتخاب شده از ساختار مالی مناسب برخوردارند و شرایط و ویژگی آنها به دقت مورد بررسی قرار گرفته است. به تعبیر دیگر، بورس‌ها برای حفظ حقوق سهامداران، شرایط کلی شرکت‌ها را بررسی می‌کنند و فقط اوراق بهاداری به سرمایه‌گذاران عرضه می‌شود که از کیفیت مناسبی برخوردار باشد. البته، معیارهای مورد استفاده در بورس‌ها برای پذیرش شرکت‌ها بسته به درجه توسعه یافتگی آنها، متفاوت است. اما اصول پذیرش در بورس‌ها که بر اساس استانداردهای توصیه شده توسط نهادهای بین‌المللی مانند فدراسیون جهانی تدوین می‌شود مشابه یکدیگر است.

چقدر ترکیب و تنوع صنایع و شرکت‌های حاضر در بورس تهران را معرف اقتصاد کل کشور ارزیابی می‌کنید؟

بورس تهران از این نظر، از وضعیت مناسبی در مقایسه با بورس‌های در حال توسعه و حتی توسعه یافته برخوردار است. پس از اجرای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ و واگذاری بسیاری از شرکت‌های بزرگ دولتی، این ویژگی برجسته تر شده است به گونه‌ای که در حال حاضر می‌توان ادعا کرد ترکیب شرکت‌های پذیرفته شده در بورس تهران، نمونه‌ای مناسب از اقتصاد کل کشور است. برای نمونه، بیش از ۸۰ درصد شرکت‌های غیر‌دولتی موجود در فهرست ۱۰۰ شرکت برتر ایران، شرکت‌های بورسی هستند. هرچند بر اساس توضیحات قبلی، این ترکیب، از بخش متوسط به بالای صنعت کشور انتخاب شده است. البته حضور برخی صنایع از جمله صنایع نفت، برق و نرم‌افزاری در این ترکیب کمتر از انتظار است که امید می‌رود با اجرای کامل برنامه خصوصی‌سازی، بر وزن این صنایع در بورس افزوده شود.

در دنیا دستیابی به هدف پذیرش در بورس یک هدف مهم و ارزشمند تلقی می‌شود. اما در ایران با وجود تمایل سازمان بورس و تسهیلات فراهم شده، بسیاری شرکت‌های فعال، در بورس حضور نیافته‌اند. علت این عدم تمایل چیست؟

سوال بسیار خوبی مطرح کردید. بر اساس تئوری، هدف شرکت‌ها از پذیرش در بورس، تامین مالی ساده‌تر و ارزان‌تر است و در دنیا هیچ شرکتی غیردولتی نمی‌تواند بدون حضور در بازار سرمایه، به رشد دائمی خود ادامه دهد. اما در ایران به خاطر ساختار اقتصاد دولتی و تسلط بخش بانکی، شرکت‌ها انگیزه کمتری برای تامین مالی از این محل دارند و عمدتا پس از توسعه اولیه از طریق تامین منابع از بازار پول، رشد آنها متوقف می‌شود. شاهد این ادعا هم عدم حضور شرکت‌های بسیار بزرگ و چند ده ساله غیر‌دولتی در بورس است. دوم این‌که شرکت‌های ایرانی به دلیل فعالیت در فضای غیر‌رقابتی داخلی، احتیاج چندانی به بزرگ شدن ندارند و به همین دلیل اندازه شرکت‌های ایرانی در مقایسه با شرکت‌های معتبر جهانی بسیار کوچک‌تر است.

برای نمونه، تعداد تصاحب و ادغام در کشور، بسیار کم و شاید صفر است، زیرا فارغ از محدودیت‌های قانونی، شرکت‌های ایرانی به دلیل فعالیت در فضای غیر‌رقابتی احتیاجی برای رقابت و بزرگ شدن حس نمی‌کنند. این در حالی است که در بازارهای جهانی، روزانه ده‌ها مورد ادغام یا تصاحب اتفاق می‌افتد که محل انجام آن بازار سرمایه است. به عبارت دیگر، بدون پذیرش در بورس، این فرصت‌ مهیا نخواهد شد. عامل سوم هم مربوط به هزینه‌های پذیرش در بورس است که به هزینه‌های شفافیت معروف است. در واقع پذیرش در بورس مترادف است با اطلاع‌رسانی کامل و دقیق همه فعالیت‌های شرکت. این موضوع برای برخی شرکت‌ها و به ویژه شرکت‌های خانوادگی که بخش مهمی از بنگاه‌های فعال در کشور را تشکیل می‌دهند، قابل پذیرش نیست. بدین ترتیب شرکت‌ها با توجه به توضیحات ارائه شده، احساس می‌کنند، منافع حاصل از پذیرش با هزینه‌های آن برابری نمی‌کند و برای ورود به بورس رغبت نشان نمی‌دهند.

بر اساس الزام قانون پنجم توسعه، کل شرکت‌های سهامی عام باید در بازار سرمایه پذیرفته می‌شدند. علت عدم اجرایی شدن این مساله‌ و بیرون ماندن حداقل ۱۰۰۰ شرکت سهامی عام از بورس چیست؟

طبیعی است که این فرآیند با توجه به فرهنگ حاکم در بخش صنعت و همچنین محدودیت‌های بازار سرمایه، زمان‌بر خواهد بود. اما انتظار می‌رود که طی ۵ سال اجرای برنامه، بخش عمده‌ای از شرکت‌های سهامی عام در بازارهای مختلف بورس و فرابورس پذیرش شوند.

دلیل عدم حضور پررنگ شرکت‌های کشاورزی، تولید‌کننده مواد مصرفی، غذایی و نرم‌افزاری در بورس تهران چیست؟

بخش عمده شرکت‌های فعال در این حوزه، شرکت‌های کوچک هستند که یا به صورت خانوادگی اداره می‌شوند یا به دلیل مشکلات مربوط به صنعت از جمله واردات، قیمت‌گذاری دولتی و... از سودآوری مناسبی برخوردار نیستند. بنابراین، در مرحله نخست، باید این مشکلات برطرف شود تا سهام شرکت‌ها جذابیت ورود به بازار را پیدا کند. عرضه هر شرکت در بورس به معنای تشویق مردم برای مشارکت در توسعه آن شرکت است. طبیعی است بورس باید از نتیجه این مشارکت و حفظ حقوق سهامداران مطمئن شود و سپس اقدام به پذیرش شرکت کند.

برای ترغیب ورود شرکت‌ها به بورس چه تمهیدات و پیشنهاداتی را دارید؟

در این راستا موارد زیر قابل اشاره است: ۱- اصلاح نظام مالی و فعالیت بازار پول در حیطه وظایف تعیین شده یعنی تامین مالی کوتاه‌مدت ۲- ایجاد شرایط برابر برای بازار پول و سرمایه از جمله برابری مالیاتی و برابری هزینه‌های شفافیت ۳- کمک به بهبود فضای کسب و کار و افزایش رقابت و کاهش محدودیت‌ها ۴- تکمیل فرآیند خصوصی‌سازی ۵- بازاریابی و آموزش ناشران در شرکت‌های غیربورسی ۶- تقویت نهادهای مالی فعال در حوزه پذیرش و تامین مالی.