نقشه راه حقوقی‌ها در بورس

گروه بورس- علیرضا باغانی: «حقوقی‌ها روی کدام سهمند»، «فلان حقوقی از سهام... حمایت می‌کند»، «حقوقی‌های بازار؛ صف‌های فروش فردا را جمع می‌کنند» و «همه چیز به حقوقی‌ها بستگی دارد» از جمله عبارت‌های متداولی است که روزانه بین فعالان بازار سرمایه ایران رد و بدل می‌شود. اما حقوقی‌ها کیستند و استراتژی آنان در بازار سرمایه ایران چیست؟ در بورس تهران، سهامداران عمده شرکت‌ها یا شرکت‌های سرمایه‌گذاری وابسته به نهادها و سازمان‌های عمومی و دولتی، حقوقی‌ها یا سهامداران فعال خوانده می‌شوند و نوع حرکت آنها در بازار سرمایه دارای اهمیت فراوانی در تصمیم‌گیری‌های سهامداران حقیقی و جزء است.

اینکه آنها در چه سهامی وارد شده‌‌اند؟ خریدارند یا فروشنده؟ یا در چه سهامی می‌خواهند وارد شوند، هر یک دارای نشانه‌هایی از وضعیت آینده بازار و سهام برتر را به سرمایه‌گذاران مخابره می‌کند. در گفت‌وگوی پیش‌رو اردشیر مردان‌پور قائم‌مقام شرکت سرمایه‌گذاری دانایان پارس یکی از حقوقی‌های فعال بازار سرمایه که نام آن تقریبا هر روز در فهرست سهامداران فعال قرار می‌گیرد، به تشریح نحوه فعالیت حقوقی‌ها در بازار سرمایه پرداخته است.

او در این گفت‌وگو نوع نگاه سهامداران بزرگ به بورس و جزئیات و استراتژی آنان در بازار را اعلام می‌کند.

سهامداران حقوقی چگونه برای خرید و فروش سهام تصمیم می‌گیرند؟

سرمایه‌گذاری در هر سطحی و توسط هر فرد حقیقی و حقوقی نمی‌تواند بدون تجزیه و تحلیل به سرانجام مناسب برسد. سرمایه‌گذاران حقوقی از جمله شرکت سرمایه‌گذاری دانایان پارس براساس نوع استراتژی در سرمایه‌گذاری، به روش خاص تصمیم می‌گیرند. از آنجایی که شرکت‌های حقوقی دارای سرمایه‌های کلان در بازار سرمایه هستند، به طور طبیعی هر تصمیمی از سوی آنها براساس تحلیل کارشناسی اساسی صورت خواهد پذیرفت تا بعدها قابل دفاع و توجیه باشد.

نوع تحلیل نیز به حجم سرمایه‌گذاری بستگی دارد. در دانایان پارس تصمیمات درخصوص سرمایه‌گذاری بر مبنای آیین‌نامه که به تصویب هیات مدیره شرکت رسیده اتخاذ می‌شود. به این ترتیب سرمایه‌گذاری در سطح کلان براساس تحلیل کارشناسی مناسب و جمع‌بندی واحد سرمایه‌گذاری و تایید مدیریت عامل و نهایتا تصویب هیات مدیره انجام می‌پذیرد. سرمایه‌گذاری در سطح متوسط، با تحلیل کارشناسی واحد سرمایه‌گذاری و تایید مدیرعامل و نهایتا در سرمایه‌گذاری‌های خرد و روزمره، با تحلیل کارشناسی و نشست‌های روزانه قبل از بازار توسط شورای سرمایه‌گذاری تصمیم‌گیری می‌شود. به طور طبیعی در سایر شرکت‌های حقوقی فعال در بازار سرمایه، سازوکار تصمیم‌گیری‌ها تقریبا در همین شکل است.

شاه‌کلید تصمیم‌گیری در سرمایه‌گذاری‌ها در سطوح مختلف، بررسی و کار کارشناسی مناسب و تصمیم‌گیری براساس نظریات اکثریت است. به اعتقاد من با توجه به حجم بالای سرمایه‌گذاری‌های اشخاص حقوقی و به دلیل نظارتی که بر عملکرد آنها وجود دارد و همچنین به دلیل الزام به پاسخگویی نسبت به سهامداران و مالکان، سرمایه‌گذاری بدون تحلیل و کار کارشناسی هم سرمایه‌های کلان را با خطر و ریسک مواجه می‌کند و هم قدرت پاسخگویی مدیران اجرایی نسبت به عملکردشان را کاهش می‌دهد.

تفاوت دیدگاه سهامداران عمده با سهامداران خرد در فعالیت در بازار سهام بیشتر در چه مواردی است؟

از آنجایی که سهامداران عمده در سرمایه‌گذاری‌های کلان از تحلیل کارشناسی مناسب استفاده می‌کنند، به همه توانایی‌ها و پتانسیل‌های یک شرکت و عایدات آتی آن توجه خاص دارند و کمتر به اتفاقات کوتاه‌مدت شرکت توجه می‌نمایند. اما سهامداران خرد، عموما به دلیل نوع دیدگاه کوتاه‌مدت به دنبال کسب بازدهی سریع هستند.سهامداران عمده بر تداوم فعالیت و بقا و سودآوری مناسب شرکت توجه خاص دارند و بر همین اساس از اقداماتی که باعث تهدید اهداف بلندمدت و عایدات آتی می‌شود، شدیدا پرهیز می‌کنند. در صورتی که سهامدار خرد انتظار دارد که دارایی تحت سرمایه‌گذاری در زمان سهامداری او که عموما کوتاه‌مدت است، بیشترین سود را نصیبش کند. به عنوان مثال، در مجامع، همواره تقسیم کل سود شرکت مورد نظر سهامدار خرد است، ولی سهامدار عمده در تقسیم سود به توان نقدینگی شرکت در اجرای طرح‌ها و سایر فاکتورهای موثر بر عملکرد آتی شرکت توجه ویژه دارد. سهامدار عمده به دلیل عضویت در هیات مدیره عملا در جریان امور شرکت قرار دارد و به منظور بهره‌وری مناسب از سرمایه، همه توان خود را در اجرای سیاست‌های مورد نظر شرکت به کار می‌گیرد تا بهره‌وری و سودآوری و ثروت خود را به حداکثر برساند؛ در حالی که سهامدار خرد تنها از نتیجه عملکرد سهامدار عمده در مدیریت بهره‌مند می‌شود.

سهامدار عمده با دیدگاه بلندمدت سرمایه‌گذاری کرده و افق‌های آتی مدنظر اوست؛ ولی دیدگاه سهامدار خرد کوتاه‌مدت بوده و پس از مدتی از سرمایه‌گذاری خارج شده و در واحد دیگر سرمایه‌گذاری می‌کند.

به عبارت دیگر، سهامدار عمده همه توان خود را در جهت ارتقای عملکرد شرکت سرمایه‌پذیر به کار می‌گیرد، در حالی که سهامدار خرد خود را درگیر مسائل مدیریتی نمی‌کند.

به نظر شما بورس تهران عمق کافی برای جذب سرمایه‌های بزرگ شرکت‌های حقوقی را دارد؟

به بازاری که خرید و فروش سهام (دارایی) در آن به راحتی صورت پذیرد، بازار عمیق اطلاق می‌شود. یعنی فروشنده و خریدار در اجرای سفارش خود با مشکل مواجه نشوند و حجم عملیات اعم از خرید و فروش مناسب باشد، در واقع نقدشوندگی بازار زیاد باشد.

عوامل عمده موثر بر عمق بازار هم عبارتند از:

- حداقل فاصله بین قیمت پیشنهادی خریدار و فروشنده یعنی عدم تشکیل صف‌های خرید و فروش برای مدت طولانی

- تعداد شرکت‌های پذیرفته شده در بورس

- تعداد سهامداران حقیقی

- نهادهای مالی فعال در بازار سرمایه

- وجود انواع ابزارهای مالی مناسب

- شفافیت اطلاعاتی مناسب

- وجود متولیان مناسب و فعال (بازارسازان)

- قوانین و مقررات کارآ و موثر در بازار سرمایه

- دسترسی‌های به موقع و مناسب به اطلاعات شرکت‌های سرمایه‌پذیر.

بازار سرمایه کشور طی سال‌های اخیر از پیشرفت مناسبی برخوردار بوده و به خصوص در صنایعی که از تنوع شرکتی مناسب برخوردار نبوده به دلیل عرضه سهام توسط دولت در قالب اصل ۴۴ قانون اساسی از قالب تک‌محصولی خارج شده و به یک تنوع نسبی رسیده است. البته تا رسیدن به حد کارآیی مناسب نیاز به عرضه‌های بیشتر سهام شرکت‌ها وجود دارد.

علاوه بر آن، اوراق متنوعی اعم از معاملات آتی سهام، سکه، طلا و کالا و اوراق مشارکت و اوراق مسکن در بازار بورس قابل معامله است که سهامداران با سلایق مختلف می‌توانند از آن بهره‌مند شوند.

بورس تهران به‌‌رغم پیشرفت در زمینه ورود شرکت‌های جدید و طراحی ابزارهای جدید مالی به دلیل عدم فرهنگ‌‌سازی مناسب و نبود اطمینان کافی، از عمق مناسبی برخوردار نیست که به نظر بنده گلوگاه اصلی آن نبود فرهنگ سهامداری مناسب و تلاش ناکافی درخصوص ارتقای جایگاه بازار بورس در کشور است که باعث شده نقدینگی در بخش‌های غیرمولد و غیرکارآ به کار گرفته شود. ضریب نفوذ سرمایه‌گذاری در بازار بورس بسیار پایین است که با تلاش متولیان امور می‌توان حجم عظیم نقدینگی کشور را به بورس منتقل کرد و بر تعداد سرمایه‌گذاران افزود.

مشکل دیگر، عدم هماهنگی مناسب بین نهادهای مالی فعال در بازار بورس است که از یک انسجام مناسب و هماهنگ در بازار بورس برخوردار نبوده و فعالیت جدی انجام نمی‌دهند. به نظر بنده در این بخش نیز به منظور فعال‌تر شدن نهادها در جهت رونق بازار و افزایش سهام شناور آزاد باید هماهنگی لازم ایجاد شود.

برخی معتقدند تا سهامدار عمده نخواهد قیمت سهم بالا نمی‌رود. نظر شما درباره این دیدگاه چیست؟

این یک قاعده عام نیست. در بسیاری از شرکت‌ها، سهامدار عمده عملا در بازارسازی سهام و تغییرات قیمت آن در کوتاه‌مدت نقشی ندارد. چون دیدگاه بلندمدتی نسبت به شرکت دارد. سهامداران خرد به دلیل دیدگاه کوتاه‌مدت خود به تغییرات کوتاه‌مدت به قیمت سهام نیز توجه دارند.

البته سهامداران عمده در موارد خاص اگر احساس نمایند که قیمت سهام تحت مدیریت آنها به دلیل خاصی از ارزش ذاتی خود در حال فاصله گرفتن است، وارد عمل شده و قیمت سهم را بر مسیر اصلی هدایت می‌کنند و از تغییرات نامناسب و نامتعارف قیمت سهام جلوگیری می‌کنند. در واقع سهامدار عمده واقعی در جهت ایجاد تعادل بین ارزش ذاتی و ارزش روز سهم تلاش می‌کند.

با توجه به امکان درز اطلاعات و سوءاستفاده‌ افراد از تصمیمات سرمایه‌گذاران حقوقی (قبل از انجام آن) این نهادها چه تدابیری برای جلوگیری از مشکلات در این رابطه می‌اندیشند؟

اطلاعات قابل انتشار و قابل اهمیت هر شرکتی قبل از انتشار به صورت کلی در اختیار افراد ذیل است:

۱- کارکنان و مدیران تهیه‌کننده اطلاعات

۲- مجریان طرح‌ها و توسعه شرکت

۳- اعضای هیات مدیره.

با توجه به سطوح دسترسی اطلاعات به شرح فوق، احتمال درز اخبار و اطلاعات در سطوح اول و دوم بسیار زیاد است. بنابراین مدیریت شرکت باید حساسیت لازم درخصوص عدم ارائه اطلاعات قبل از انتشار رسمی را نسبت به کارکنان مربوطه نشان داده و از افراد مورد اعتماد و وثوق استفاده کند و از اهرم‌های تشویقی خاصی به منظور حفاظت از اطلاعات و انتشار به موقع آنها استفاده کند و همچنین اطلاعات در کوتاه‌ترین زمان ممکن، قبل از امکان درز غیرقانونی، به بازار ارائه شود یا تصمیمات سرمایه‌گذاری در کوتاه‌ترین زمان ممکن اجرایی شود.

در روزهای منفی کنونی بازار معمولا از سهامداران عمده انتظار می‌رود که از بازار حمایت کنند، به نظر شما چرا این اتفاق این روزها کمرنگ است؟

یکی از وظایف سازمان بورس ایجاد هماهنگی‌های لازم در بازار اوراق بهادار است.

مدیران سازمان بورس نه تنها در اوضاع نابسامان بازار بورس بلکه در شرایط رونق و نشاط بورس نباید از نقش سرمایه‌گذاران حقوقی غافل شوند.

در شرایط فعلی نه سازمان به نقش واقعی خود به نحو مطلوب عمل می‌کند و نه سرمایه‌گذاران، به خصوص حقوقی‌های بزرگ به عنوان یک نهاد کارآمد موثر در بازار حضور دارند.

بنابراین بورس در راستای اجرای رسالت خود و سرمایه‌گذاران به منظور حفاظت از منافع خود به نحو مطلوب در صحنه حاضر بوده و فعالیت می‌کنند و بین نهادهای مالی جهت بهبود شرایط بازار بورس می‌بایست هماهنگی لازم صورت پذیرد.

از بین دیدگاه نوسان‌گیری و سرمایه‌گذاری بلندمدت دیدگاه سرمایه‌گذاران حقوقی بیشتر بر کدام متمرکز است؟ چرا؟

استراتژی در نهادهای مالی بر سه دیدگاه استوار است:

۱- استراتژی کوتاه‌مدت

۲- استراتژی میان‌مدت

۳- استراتژی بلندمدت

از میان انواع یادشده استراتژی کوتاه‌مدت و نوسان‌گیری به منظور پوشش بودجه سالانه و دیدگاه کوتاه‌مدت می‌تواند مناسب باشد، اما بخش عمده سیاست نهادهای مالی و سرمایه‌گذاران تداوم سودآوری طی سال‌های آتی است که در قالب استراتژی کوتاه‌مدت نمود پیدا نخواهد کرد از این رو بخش عمده فعالیت حقوقی‌ها در بازار با نگاه بلندمدت صورت می‌گیرد.

چشم‌انداز بورس تهران در سال ۹۱ را به عنوان یک سرمایه‌گذار فعال در بورس تهران چگونه می‌بینید؟ فرصت‌های رشد بورس را بیشتر در کدام صنایع جست‌وجو می‌کنید؟

فاکتورهای مختلفی برای پیش‌بینی بورس سال ۹۱ موثر است.

۱- بررسی‌ بودجه دولت برای سال ۹۱ شامل تبیین سیاست‌های دولت در فعالیت‌های عمرانی، هزینه حامل‌های انرژی، سیاست‌های درآمدی حاصل از عرضه سهام و سایر عوامل بودجه‌ای

۲- نتیجه انتخابات مجلس شورای اسلامی

۳- مواضع متقابل ایران و اتحادیه اروپا و آمریکا

۴- تغییرات قیمت‌های جهانی نفت و فلزات.

در این میان، بازار سرمایه کشور به دلایل ذیل از پتانسیل‌های مناسبی برخوردار است.

۱- نامناسب بودن اوضاع اقتصادی و سیاسی منطقه و جهان و ضعیف بودن احتمال خروج نقدینگی از کشور

۲- وجود حجم زیاد نقدینگی به منظور سرمایه‌گذاری مناسب

۳- نبود بازار مناسب‌تر و مطمئن‌تر برای سرمایه‌گذاری نسبت به بورس اوراق بهادار

۴- توجه خاص دولت به رشد و توسعه بازار سرمایه به دلیل اهمیت آن

۵- در راه بودن عرضه‌های بزرگ که در صورت مناسب نبودن شرایط در بازار سرمایه امکان عرضه سهام شرکت‌ها و پوشش بودجه درآمدی دولت با مشکل مواجه خواهد شد. به‌این ترتیب در صورت مناسب بودن اوضاع سیاسی داخلی و خارجی کشور و اهتمام سازمان بورس به ایجاد هماهنگی و همدلی در بازار سرمایه، پیش‌بینی می‌شود که سال ۹۱ بازار سرمایه از یک وضعیت تقریبا باثباتی برخوردار بوده و از رشد منطقی بهره‌مند شود. در این میان، خرید سهام در صنایع پتروشیمی، ساختمانی، بانک‌ها و شرکت‌های تجهیزاتی سودآور می‌تواند گزینه‌هایی قابل اعتنا برای سرمایه‌گذاری باشد.