گارو هوانسیان فر*

در رابطه با مقاله «حسابرس واقعی- بخش پایانی» تلفن جالبی از شخص ناشناسی که ظاهرا عمری در حرفه حسابرسی کار کرده بود داشتم. ایشان نظرات کلی خود را اعلام کردند که با حوصله تمام به آنها گوش دادم. دو تا از مطالبی که مطرح کردند بسیار برای من جالب بود که فکر کردم خوانندگان و علاقه‌مندان به مقاله‌های من از مطالب جالبی که ایشان مطرح کردند، مطلع شوند و کمی از مطالب حرفه‌ای گریز بزنیم و رفع خستگی برای اینجانب و خوانندگان گرامی به‌وجود آید. مطلب اول این بود که ایشان اظهار داشتند در مقاله یادشده در ابتدای مقاله نوشته بودم که با انجام کارهای زیر نمی توان حسابرس واقعی شد:

۱- هوچی بازی

۲- فوکول و کراوات زدن

۳-..............................

ایشان گفتند که در مقاله‌ام مطلب بسیار مهمی را فراموش کرده‌ام که در رتبه دوم (یعنی بعد از هوچی بازی) ‌باید می‌نوشتیم و آن این بود:

۲- خالی بندی

بله، دیدم حق کاملا با ایشان بود و از ایشان تشکر کردم که مقاله من را کامل تر کردند و اگر دوستان دیگری هستند که بتوانند مطالبی از این قبیل پیشنهاد کنند تا این لیست انتشار یافته هر چه تکمیل تر شود تا خوانندگان عزیز و گرامی، با خصوصیات افرادی که ادای حسابرس واقعی بودن را در می‌آورند، ولی حتی حسابرس ساده هم نیستند، پی ببرند.

البته ایشان در مقابل هر بندی که در ابتدای مقاله نوشته بودم، اسامی کسانی را در حرفه نام بردند که از درج آنها در این روزنامه معذورم و امیدوارم که بعدا در یکی از مجله‌های حرفه‌ای یا نیمه حرفه ای، گفته‌های ایشان را (نام افرادی که بندهای مقاله من به آنها مرتبط بود و آنها شرایط کامل موارد اشاره شده در مقاله را داشتند) درج کنم. ان‌شاا... در آینده نزدیک نام آن افراد را در مقابل موارد مندرج در مقاله مذکور درج خواهم کرد تا ببینم آیا نظر اکثریت حسابرسان (واقعی، نیمچه واقعی، غیرواقعی و سایرین) با نظر این شخص یکی است یا خیر؟ در این رابطه، تصمیم‌گیری را به خود خوانندگان واگذار می‌کنم و من هیچ‌گونه اظهار نظری در

این مورد نخواهم کرد.

مطلب دومی که این شخص مطرح کرد در مورد سوالاتی بود که من در روزنامه مطرح می‌کنم. ایشان گفتند که با یکی از این خالی بندان بسیار موفق در حرفه (از نظر تعداد کارهای حسابرسی که دارد) که صحبت می‌کردند، این خالی بند به ایشان گفته بود که این سوالات در سطح کلاس اول است و اصولا نباید در روزنامه دنیای اقتصاد یا جای دیگری منتشر شود. البته نظر به اینکه خط مشی کلی من این است که به هیچ موضوعی که در رابطه با مقاله‌های من مطرح می‌شود (چه شفاهی و چه به صورت ضد مقاله)، هیچ پاسخی ندهم، ولی فقط یک پیشنهاد کلی دارم که این شخص و سایرین، سوالات در سطح کلاس دوم و به بالاتر مطرح کنند یا به همین سوالات کلاس اول پاسخ دهند.

نوع مقاله‌ها به صورت مطرح کردن سوالات را من قبلا در هیچ روزنامه‌ای یا مجله‌ای ندیده بودم و فکر می‌کنم (توجه کنید، فقط فکر می‌کنم) که من اولین شخصی بودم که این نوع مقاله نویسی را شروع کردم و ابتدا سعی کرده ام که سوالات نسبتا ساده را مطرح کنم (البته نه همه سوالات را) و کم کم به سوالات در سطح بالا و بالاتر بپردازم.

کمی حوصله به خرج دهید تا به آن مراحل برسیم. بیشتر مواردی که در مقاله‌های خود به عنوان سوال مطرح می‌کنم، مواردی است که در حسابرسی‌های مختلف به صورت مسائل واقعی با آنها روبه‌رو شده‌ام.

از سایر همکاران هم درخواست دارم که اگر در کارهای حسابرسی خود با موارد جالب و آموزنده‌ای مواجه شده‌اند و این موارد می‌تواند برای سایر حسابرسان (البته غیر از خالی بندان و هوچی گران) مفید واقع شود، مطرح و در صورت امکان نتیجه‌گیری خود را نیز بیان کنند. بدیهی است که همانند مقاله‌های من، نام حقیقی اشخاص (حقوقی یا حقیقی) و حتی مبالغ واقعی نیز نباید در مقاله‌های این‌چنینی درج شود.

کلام آخر و نتیجه‌گیری: به کلیه خالی‌بندان عزیز، گرامی و محترم اکیدا توصیه و پیشنهاد می‌کنم که همین سوالات به قول خودتان، کلاس اولی را به‌دقت مطالعه کنند و در صورتی‌که دارای کمی جرات هستند، پاسخ دهند و نظر خود را در همین روزنامه بنویسند یا اگر چنین جسارتی ندارند، به صورت نامه خصوصی برای من بفرستند و مطمئن باشند که کلیه نامه‌های دریافتی فوق محرمانه تلقی خواهد شد. سایر خوانندگان گرامی نیز به کار خود ادامه دهند (مطالعه مقالات) و گوش به حرف‌های خالی‌بندان و هوچی گران ندهند و منتظر سوالات در سطح کلاس‌های دوم، سوم، چهارم و ..... باشند.

*عضو پیوسته انجمن

حسابداران خبره مدیریت انگلستان