جذابیت سرمایهگذاری در بورس تهران
علی نوریان *
تلقی رایج از بازار سهام در ایران این است که این بازار بسیار پر ریسک و در عین حال دارای بازدهی کم (نسبت به دیگر گزینههای سرمایهگذاری همچون طلا و زمین) است.
علی نوریان *
تلقی رایج از بازار سهام در ایران این است که این بازار بسیار پر ریسک و در عین حال دارای بازدهی کم (نسبت به دیگر گزینههای سرمایهگذاری همچون طلا و زمین) است.
بر خلاف تصور رایج، بازار سهام ایران از کیفیت مناسبی برخوردار است. به این معنا که ریسک و بازده این دارایی نسبت به گزینههای دیگر سرمایهگذاری از جمله اوراق مشارکت، زمین و طلا وضعیت بهتری داشته است. عملکرد ۱۰ ساله شاخص بورس تاییدی است بر این مدعا:
شاخص بورس در این بازه زمانی به طور متوسط سالانه حدود 31درصد بازده داشته است. در همین بازه زمانی، سرمایهگذاری در اوراق مشارکت دولتی، سکه طلا و زمین (متوسط قیمت زمینهای شهری) به ترتیب بازدهی برابر با 17درصد، 17درصد و 26درصد را تجربه کردهاند.
برای سنجش ریسک یک دارایی میتوان از حداکثر و حداقل سودی که آن دارایی نصیب سرمایهگذار میکند استفاده کرد. حداکثر سود سالانه شاخص بورس در این بازه زمانی ۱۲۸درصد (در سال۸۲) بوده است، در حالی که شاخص بورس هیچگاه بیشتر از ۱۳درصد ضرر (سال۸۷) به همراه نداشته است.
نمودار زیر، ارزش سرمایهگذاری 100 تومان در هر یک از بازارهای رقیب در طول ده سال گذشته را نشان میدهد:
همانطور که دیده میشود، ۱۰۰ تومان سرمایهگذاری در سهام شرکتهای بورسی، در سال ۱۳۷۹، پس از گذشت ۱۰ سال به به ۱۴۸۱ تومان در ابتدای سال ۱۳۸۹ میرسید در صورتیکه همین مقدار سرمایهگذاری در اوراق مشارکت به ۴۶۸ تومان، سکه طلا به ۴۷۹ تومان و سرمایهگذاری در ساختمان به ۹۹۷ تومان در سال ۱۳۸۹ تبدیل میشد.
به عبارت دیگر، ارزش سرمایهگذاری در سهام شرکتهای بورسی، بعد از 10 سال، سه برابر بیش از سرمایهگذاری در اوراق مشارکت و سکه طلا بوده است. بهعلاوه، بازدهی سرمایهگذاری در سهام شرکتهای بورسی، در مقایسه با بازدهی سرمایهگذاری در زمین، علاوه بر اینکه نزدیک به 50 درصد بیشتر است، نقدشوندگی بسیار بهتری نیز دارد.
این جداول نشان میدهد که سرمایهگذاری در بورس ایران گزینه بسیار مناسبی برای سرمایهگذاران است؛ دلیل این امر نیز ویژگیهای این بازار است که در عملکرد گذشته آن (۱۰ سال اخیر) به خوبی منعکس شده است. با این حال، این سوال پیش میآید که چرا تلقی اغلب مردم از این بازار، با آنچه در واقعیت در این بازار به وقوع پیوسته است تا این حد متفاوت است؟
چرا اغلب مردم تصور ناخوشایندی از بورس دارند؟
نکات مطرح شده در بخشهای قبل نشان میدهد، عملکرد بازار سرمایه در ایران، عملکردی جذاب و قابل رقابت با سایر گزینههای سرمایهگذاری سنتی است. ریسک بازار سرمایه ایران که آن را ریسک سیستماتیک مینامیم، قابل تحمل است و بازدهی خوب و قابل دفاعی را نصیب سرمایهگذاران میکند. با این حال، چرا خاطرات مردم از بازار سرمایه و سرمایهگذاری در سهام، با آمارهای ارائه شده تطابق ندارد؟ چرا اغلب نهادهای سرمایهگذاری و اغلب سرمایهگذاران خرد، چنین عملکردی را در سرمایهگذاریهایشان بدست نیاوردهاند؟ اگر بازار سرمایه ایران، دارای حداکثر زیان 13 درصدی در طول یکسال است، چرا با افراد زیادی روبهرو میشویم که قسمت زیادی از داراییهایشان را در طول یکسال از دست دادهاند؟ چرا از دید بسیاری از سرمایهگذاران، بازار سهام ایران، بازاری با ماهیت پرریسک است که تنها باید قسمتی از دارایی که میتوانیم سهم زیادی از آن را از دست بدهیم را وارد آن کنیم؟
پاسخ این سوال در نحوه مدیریت سبد سهام توسط مدیران سرمایهگذاری نهفته است. نحوه مدیریت سبد سهام توسط سرمایهگذاران در بورس تهران در اغلب مواقع بدون توجه به ریسک و بازده سیستماتیک دارایی سهام بوده است.
آنچه در سبدهای سرمایهگذاری درایران دیده میشود این است که بسیاری از مدیران سرمایهگذاری، ریسک سیستماتیک خود را نسبت به بازار کاهش دادهاند (با انتخاب سطح وجه نقد زیاد در سبد) و در نتیجه، بازده سیستماتیک این بازار را دریافت نکردهاند و در عوض، به دلیل آنکه از ظرفیتهای متنوعسازی بازار به میزان کافی استفاده نکردهاند، ریسک غیرسیستماتیک قابل توجهی در سبد آنها وجود دارد که لزوما به بازدهی متناسب با آن منتهی نشده است. به عبارت دیگر، این سرمایهگذاران، با کاهش ریسک سیستماتیک که ریسک غیرقابل اجتناب در بازار است، ریسک غیرسیستماتیک خود را افزایش دادهاند و نتیجه آنکه، هم از بازدهی سیستماتیک بازار محروم شدهاند و هم احتمالا زیانهایی بسیار بیشتر از حداکثر زیان سیستماتیک شاخص در طول یکسال(13درصد) متحمل شدهاند.
قبل از ارائه شواهد لازم برای این ادعا باید تعریف خود را از مفهوم ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک روشن کنیم.
ریسک سیستماتیک، ریسک عمومی بازار سرمایه است. به طور کل، عواملی که محیط اقتصاد کلان کشور را متاثر میکند، بر ریسک عمومی بازار سرمایه تاثیرگذارند. عواملی مثل رکود عمومی اقتصاد، سیاستهای پولی و مالی دولت و بانک مرکزی، تحریمها، شرایط اقتصاد جهانی و نظایر آن، از عوامل تاثیرگذار بر ریسک عمومی بازار سرمایهاند. ریسک سیستماتیک بازار، ذات بازار است و امکان کاهش آن با استفاده از متنوع سازی وجود ندارد.
ریسک غیرسیستماتیک، ریسک خاص شرکتها و صنایع است. ریسک تغییر مدیریت شرکتها، ریسکهای عملیاتی خاص یک شرکت نظیر آتش سوزی، افزایش رقابت در صنعت و کاهش قراردادهای اخذشده توسط شرکت، تغییر قیمت محصولات یک شرکت خاص و نظایر آن، ریسکهای غیرسیستماتیک بازار سرمایه را تشکیل میدهند. ریسک غیرسیستماتیک، با ایجاد تنوع در سطح صنایع وشرکتها، قابل اجتناب و حذف کردن است. در صورتی که سبدی متشکل از همه صنایع و شرکتهای بازار داشته باشیم، این ریسک به طور خودکار حذف خواهد شد.
این دو تعبیر از ریسک غیرسیستماتیک و ریسک سیستماتیک برای همه فعالان بازار، بسیار آشناست. حتی اغلب سرمایهگذاران نیز به این نکته آگاهند که نباید ریسک غیرسیستماتیک زیادی در مدیریت سبد خود اتخاذ کنند. اما عملکرد مدیران صندوقها در پذیرش ریسک غیرسیستماتیک زیاد در سبدهای سهام، نشان میدهد، این مفهوم نیاز به تبیین بیشتر دارد. به نظر میرسد باید تعبیر ملموستری از این تعاریف، ارائه کرد.
تعبیر ملموستر ریسک غیرسیستماتیک، این است که به هر میزان که نسبت به اوزان موجود در شاخص بورس، انحرافی اتفاق بیافتد، مدیر سبد ریسک غیرسیستماتیک را در سبد خود پذیرفته است. بهعبارت دیگر، در صورتی که سبد سهام ما، دقیقا از شرکتهای تشکیل دهنده شاخص بورس تشکیل شده باشد، ریسک غیرسیستماتیک سبد حذف میشود. بهعنوان مثال، در صورتی که وزن شرکت مخابرات در شاخص بورس، ۱۲ درصد، فولاد مبارکه ۶ درصد، ملی مس ۶ درصد و بانک پارسیان ۳ درصد باشد، هنگامی که سبد سهام ما، همین اوزان را در پرتفوی خود حفظ کند، ریسک غیرسیستماتیک آن صفر خواهد بود. در صورتی که مدیر سبد، بهجای آنکه ۱۲ درصد سبد خود را به مخابرات اختصاص دهد، این ۱۲ درصد را به سهم فولاد مبارکه تخصیص دهد،( جمعا ۱۸ درصد سبد خود را به فولاد مبارکه اختصاص دهد) خود را در معرض ریسک غیرسیستماتیک فولاد مبارکه قرار داده است. اگر تغییر قیمت ارز، تغییر قیمت جهانی فولاد یا آتش سوزی احتمالی در فولاد مبارکه، شاخص را تنها ۶ درصد متاثر میسازد، او سه برابر در معرض این خطرات است و این همان مفهوم ریسک غیرسیستماتیک است.
آن دسته از مدیران سبد که یک صنعت با اهمیت را از سبد خود حذف میکنند، یا در یک صنعت خاص، شرکت بااهمیتی را در پرتفوی خود ندارند، ریسک غیرسیستماتیک خود را افزایش دادهاند. به عنوان مثالی دیگر، در صورتی که وزن صنعت بانکداری در شاخص بورس تهران، 15 درصد باشد که بین 8 شرکت بانکی با اوزان مختلف تقسیم شده باشد و مدیر سبدی، هیچ شرکت بانکی در سبد خود نداشته باشد یا همه این 15 درصد را به عنوان مثال تنها به بانک پارسیان تخصیص داده باشد، او به شدت در معرض ریسک غیرسیستماتیک بانک پارسیان خواهد بود.
به عنوان مثال دیگر، در سالهای اوج صنعت سیمان، آن دسته از مدیران شرکتهای سرمایهگذاری که بخش مهمی از سبد خود را به صنعت سیمان تخصیص داده بودند، ریسک غیرسیستماتیک سبد خود را افزایش دادهاند. در صورتی که اگر همین مدیران، سهم صنعت سیمان در سبد خود را بهاندازه وزن این صنعت در شاخص بورس تنظیم میکردند(که در آن سالها به کمتر از ۲۰ درصد میرسید)، قادر بودند تا ریسک غیرسیستماتیک سبد خود را کاهش دهند.
آنچه در ادبیات سرمایهگذاری به عنوان اصلی بدیهی و اثباتشده مورد تاکید قرار گرفته این است که «کسی به خاطر پذیرش ریسک غیرسیستماتیک، پاداش و بازدهی دریافت نمیکند و بنابراین، باید از پذیرش ریسک غیرسیستماتیک، دقیقا با همین تعریف ملموسی که ارائه شد، اجتناب کند.» این موضوع به قدری بدیهی است که در صندوقهای سرمایهگذاری سهام که در ابعاد چند ده میلیارد دلاری در آمریکا فعالیت میکنند، کمتر صندوقی میتوان یافت که سهم ریسک غیرسیستماتیک آن از کل ریسکهای صندوق، بیش از 5 درصد باشد.
اجتناب از ریسک غیرسیستماتیک به معنی سرمایهگذاری غیر فعالانه و کاملا منطبق با شاخص نیست. در صورتی که سبد سهام بهاندازه کافی متنوع باشد، میتوان ریسک غیرسیستماتیک را تا حدامکان کاهش داد بدون آن که التزام دقیق و ریاضی وار به اوزان شرکتها و صنایع موجود در شاخص داشته باشیم . در صندوقهای فعال و بزرگ آمریکایی که در بند قبل به آنها اشاره شد، میانگین گردش معاملات بیش از ۶۰ درصد است و در همین حال، ریسک غیرسیستماتیک آنها، به کمتر از ۵ از کل ریسک آنها میرسد. این موضوع نشان میدهد در عین حالی که این صندوقها ماهیتی فعال دارند، با ایجاد تنوع، ریسک غیرسیستماتیک خود را تا حد امکان کاهش دادهاند.
این صندوقها، به راحتی، صنعتی را از سبد خود حذف نمیکنند، وزن صنایع را در سبد خود با توجه دقیق و با آگاهی از وزن آن صنایع در شاخص مورد پیروی، تعیین میکنند و نسبت به ایجاد تنوع حداکثری و حضور شرکتها و صنایع مختلف در سبد خود، تقید و اهتمام دارند.
ارزیابی ریسک غیرسیستماتیک و ریسک سیستماتیک سبدها در ایران
این ادعا که مدیران سبدهای سهام در بازار سرمایه ایران، ریسک غیرسیستماتیک زیاد و غیر ضروری را در سبدهای خود پذیرفتهاند، نیاز به اثبات آماری دارد. به این منظور، عملکرد روزانه ۱۶ صندوق فعال در بازار سهام ایران که نزدیک به ۲ سال عملکرد سرمایهگذاری داشتهاند، مورد بررسی قرار گرفته است. ریسک صندوقها با آماره انحراف معیار مورد سنجش قرار گرفته است.
ریسک کل سبد، عبارت است از مجموع ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک که بهترین روش برای اندازه گیری آن، انحراف معیار بازدهی در مقاطع مختلف زمانی است. با توجه به این موضوع، میتوان گزاره زیر را ارائه کرد:
ریسک کل سبد سهام = ریسک غیرسیستماتیک + ریسک سیستماتیک
مطالعه عملکرد صندوقهای سرمایهگذاری نشان میدهد، در طول دو سال گذشته، اگر چه ریسک سیستماتیک صندوقهای سرمایهگذاری کمتر از بازار بوده است، ریسک غیرسیستماتیک این صندوقها به حدی بوده است که در مجموع، اغلب این صندوقها، نوسانی بیش از بازار را تجربه کردهاند.
برای محاسبه ریسک سیستماتیک، غیرسیستماتیک و ریسک کل صندوقهای سرمایهگذاری، ابتدا رگرسیونی از بازده روزانه صندوقها روی بازده روزانه بازار اجرا کردهایم:
ضریب b در این رگرسیون، به عنوان بتای صندوق شناخته میشود. بهعلاوه، میتوان رابطه زیر را استنتاج کرد:
با توجه به رابطه فوق الذکر، ریسک کل صندوق، (Var(returnfund، برابر است با ریسک سیستماتیک- جمله اول یعنی مربع بتا در واریانس بازار - بهعلاوه ریسک غیرسیستماتیک - جمله دوم یعنی مربع واریانس رزیجوال.
به عبارت دیگر، R-squared معادل سهم ریسک سیستماتیک از کل ریسک است و همچنین تفاضل آن از یک، معادل سهم ریسک غیرسیستماتیک از کل ریسک است.
نمودار زیر، ریسک کل(جمع ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک) صندوقهای سرمایهگذاری - که بر اساس انحراف معیار روزانه ۱۶ صندوق فعال در طول دو سال گذشته در بازار سرمایه اندازه گیری شده است - را در مقایسه با شاخص در طول دو سال گذشته نشان میدهد:
بر اساس نمودار فوق، به غیر از 3 صندوق، بقیه صندوقهای سرمایهگذاری، نوسانی بیش از شاخص بورس را تجربه کردهاند. بهعبارت دیگر، اغلب این صندوقها، ریسکی بیش از شاخص داشتهاند. موضوعی که عجیب به نظر نمیرسد چرا که همان طور که در ابتدای بحث به آن اشاره شد، اغلب فعالان بورس، نوساناتی بیش از نوسانات شاخص را در طول دوره سرمایهگذاری به خاطر دارند که با نمودار فوق همخوانی دارد.
برای درک از چرایی این پدیده، لازم است به تفکیک، میزان ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک این صندوقها در مقایسه با شاخص را مورد مطالعه قرار دهیم.
ریسک سیستماتیک صندوقهای سرمایهگذاری
در دو جدول زیر، بتای صندوقهای سرمایهگذاری و شاخص، و همچنین میزان ریسک سیستماتیک صندوقهای سرمایهگذاری و شاخص (حاصلضرب مربع بتا ضربدر واریانس شاخص) در طول دو سال گذشته مورد مقایسه قرار گرفته است. بتای صندوقها، نشان دهنده میزان ریسک سیستماتیک صندوقها در مقایسه با بازار است:
جدول فوق نشان میدهد که ریسک سیستماتیک اغلب صندوقهای سرمایهگذاری از ریسک بازار کمتر بوده است (تنها یک صندوق بتایی بیش از بتای صندوق شاخصی داشته است). به عبارت دیگر، برخلاف تصور، صندوقهای سرمایهگذاری، ریسک سیستماتیک کمتر از بازار دارند.
چرا در حالی که در اغلب صندوقهای سرمایهگذاری، ریسک سیستماتیک از ریسک بازار کمتر بوده است (بتای آنها از یک کمتر بوده است)، در مجموع نوسانات(ریسک) این صندوقها از نوسانات شاخص بیشتر است؟ پاسخ این سوال، در اخذ ریسک غیرسیستماتیک توسط این صندوقها نهفته است. اغلب این صندوقها، به میزان قابل توجهی ریسک غیرسیستماتیک در سبد خود دارند که باعث میشود تا در مجموع ریسک این سبدها از ریسک سبد شاخصی بیشتر باشد. به عبارت دیگر، اغلب صندوقها، با توجه به اوزان شرکتها و صنایع در شاخص، بیش از اندازه در یک صنعت یا یک شرکت سرمایهگذاری کردهاند و در نتیجه ریسک غیرسیستماتیک خود را افزایش دادهاند.
در نمودارهای زیر میزان ریسک غیرسیستماتیک صندوقها و همچنین، سهم ریسک غیرسیستماتیک از کل ریسک صندوقها نشان داده است. برای محاسبه میزان ریسک غیرسیستماتیک صندوقها، واریانس رزیجوال در رگرسیون بالا، مورد محاسبه قرار گرفته است.
همچنین، توضیح دهندگی رگرسیون انجام شده در مرحله قبل(R2) را به عنوان سهم ریسک سیستماتیک از کل ریسک در نظر گرفته شده و تفاضل این رقم از یک، بهعنوان سهم ریسک غیرسیستماتیک از کل ریسک در نظر گرفته شده است.
در نمودار زیر، ریسک غیرسیستماتیک صندوقهای سرمایهگذاری با هم مقایسه شدهاند: (واریانس رزیجوال رگرسیون)
نمودار فوق نشان میدهد، به طور متوسط، بیش از 50 درصد از کل ریسک صندوقهای سرمایهگذاری در طول دو سال گذشته، ناشی از ریسک غیرسیستماتیک است و ریسک سیستماتیک تنها 50 درصد از کل نوسانات را توضیح میدهد.
جدول زیر سهم ریسک غیرسیستماتیک از کل ریسک را برای ۱۵ صندوق فعال و بزرگ که بیش از۱۱۰ میلیارد دلار را تحت مدیریت خود دارند، نشان میدهد:
همانطور که در این جدول دیده میشود، سهم ریسک غیرسیستماتیک از کل ریسک، به طور متوسط زیر 5 درصد است که نشان دهنده توجه مدیران سبد برای کاهش ریسک غیرسیستماتیک در پرتفوی خود بوده است.
مقایسه این نمودار و نمودار قبل به خوبی تفاوت در نگرش مدیران سبد را نشان میدهد.
اکنون میتوان به معمای طرح شده در ابتدای بحث پاسخ داد: صندوقهای فعال در بازار سرمایه، ریسک غیرسیستماتیک را با ریسک سیستماتیک در بازار سرمایه عوض کردهاند.
اغلب صندوقهای سرمایهگذاری به دلیل اینکه از همه ظرفیتهای متنوع سازی بازار سرمایه ایران استفاده نکردهاند، علاوه بر ریسک سیستماتیک، ریسک غیر سیستماتیک نیز در سبد سهام آنها وجود داشته است و همین موضوع باعث تحمل نوسانات بیش از سبد بازار در طول دوران سرمایهگذاری آنها شده است. در صورت انتخاب پرتفوی متنوع از همه سهام حاضر در بازار سرمایه ،ریسک غیر سیستماتیک شرکتها حذف میشود و تنها ریسک بازار یا ریسک سیستماتیک باقی میماند. پرتفوی بازار که عملکرد آن در بازدهی شاخص منعکس شده است، پرتفویی است که ریسک غیرسیستماتیک ندارد و تنها ریسک حاضر در آن، ریسک سیستماتیک است. افت حداکثر ۱۳ درصدی بازار سرمایه در گذشته نشان میدهد که ریسک سیستماتیک بازار ایران، ریسکی است که برای بسیاری از سرمایهگذاران قابل تحمل است. مدیران فعال در بازار سهام در کشورهای توسعه یافته، به گونه ای سبد خود را مدیریت میکنند که ریسک غیرسیستماتیک آنها، به حداقل میزان کاهش یابد. در میان صندوقهای فعال و بزرگ در آمریکا، کمتر سبدی یافت میشود که ریسک غیرسیستماتیک آن(R۲) بیش از ۱۰ درصد از کل ریسک سبد باشد. نتیجه آنکه، صندوقهای سرمایهگذاری در این
کشورها، نوسانی بسیار نزدیک به نوسانات شاخص بورس به سرمایهگذار میدهند و در عین حال، تلاش میکنند تا از بازدهی شاخص بورس فراتر روند. در اینجا لازم است تا بار دیگر این نکته مورد تاکید قرار گیرد: اجتناب از ریسک غیرسیستماتیک به معنی سرمایهگذاری غیر فعالانه و کاملا منطبق با شاخص نیست. در صورتی که سبد سهام بهاندازه کافی متنوع باشد، میتوان ریسک غیرسیستماتیک را تا حدامکان کاهش داد بدون آن که التزام دقیق و ریاضی وار به اوزان شرکتها و صنایع موجود در شاخص داشته باشیم. در صندوقهای فعال و بزرگ آمریکایی که در بند قبل به آنها اشاره شد، میانگین گردش معاملات بیش از ۶۰ درصد است و در همین حال، ریسک غیرسیستماتیک آنها، به کمتر از ۵ از کل ریسک آنها میرسد. این موضوع نشان میدهد در عین حالیکه این صندوقها ماهیتی فعال دارند، با ایجاد تنوع، ریسک غیرسیستماتیک خود را تا حد امکان کاهش دادهاند.
بازگشت به سوال اول: چرا تلقی مردم از بازار سهام با واقعیت همخوانی ندارد؟
مدیریت سبد سهام در ایران به گونه ای بوده است که بسیاری از سرمایهگذاران، از ریسک و بازدهی سیستماتیک این بازار محروم بودهاند. در عوض، مدیران این صندوقها، با کاستن از ریسک سیستماتیک و افزودن به ریسک غیر سیسماتیک، ضمن کاهش بازدهی صندوق، ریسک بیشتری نیز نسبت به ذات بازار به سرمایهگذاران تحمیل کردهاند. نتیجه آنکه، آنچه که به طور طبیعی و بدون صرف هزینه و ریسک مدیریتی در این بازار قابل حصول بود، با کیفیتی نامناسب در اختیار سرمایهگذاران قرار گرفته است. بسیاری از سرمایهگذاران که سبد آنها در سالهای اوج صنعت سیمان، تنها از شرکتهای سیمانی تشکیل شده بود، زیانهایی غیر قابل قیاس در مقایسه با زیان بازار متحمل شدهاند. یا آن دسته از سرمایهگذارانی که در سال ۸۷ تنها در صنعت فلزات اساسی سرمایهگذاری کرده بودند، زیانی به مراتبی بیش از ۹ درصد - که در سال ۸۷ در بازار به وقوع پیوست - متحمل شدهاند. به نظر میرسد مدیران صندوقها، لازم است با توجه کافی به جنبههای سیستماتیک بازار سرمایه، ضمن حفظ کردن سطح ریسک سیستماتیک سبد سهام- که با کاستن وجه نقد از کل داراییها به دست میآید-، با متنوع سازی حداکثری، ریسک غیرسیستماتیک
خود را به حداقل کاهش دهند و به این ترتیب، سرمایهگذاران خود را از ماهیت جذاب و بی رقیب بازار سرمایه در ایران محروم نسازند.
استراتژی شاخصی: راهحلی برای دریافت ریسک و بازده سیستماتیک بازار سرمایه
همان طور که اشاره شد، در صورتی که امکان کسب ریسک و بازده سیستماتیک بازار برای سرمایهگذاران فراهم باشد، سرمایهگذاران در بلندمدت، احساس خوشایندی از بازار سرمایه خواهند داشت. صندوقهای شاخصی تلاش میکنند تا این عملکرد (ریسک و بازده) بازار سرمایه را به سرمایهگذاران بدهند. این صندوقها، تلاش میکنند تا اولا: با استفاده از تنوع حداکثری سبد، ریسک غیرسیستماتیک خود را به حداقل برسانند ثانیا: با پرهیز از ورود و خروج مکررو زمانبندی بازار، و اجتناب از نگهداری وجه نقد تا حد امکان، به طور کامل ریسک سیستماتیک بازار و در نتیجه بازده سیستماتیک آن را کسب کنند. نتیجه کار، ارائه عملکرد دارایی سهام به آحاد سرمایهگذاران به نحوی خواهد بود که بسیاری از افراد عادی و حتی ریسک گریز نیز، پذیرای ریسک و بازدهی متناظر با آن خواهند بود.
*کارشناس بازار سرمایه
ارسال نظر