سید مهدی سدیدی*
هفته گذشته خبرگزاری‌ها مطالبی پیرامون گزارشی از تحولات بورس؛ تهیه شده توسط بانک مرکزی انتشار دادند.

اگر چه متن کامل این گزارش ظاهرا منتشر نشده است اما در خبرهای پیرامون آن مطلب جالبی جلب توجه می‌کرد: «حضور 40 صنعت در بورس تهران» که این موضوع را به عنوان پتانسیلی برای بورس تهران و نیز وجه تمایز بورس تهران با بسیاری از بورس‌ها خصوصا بورس‌های کشورهای منطقه معرفی کرده است. عبارت « بی نظیر بودن بورس تهران در خاورمیانه» از منظر تعداد صنایع موجود سبب شد تا این مقاله به رشته تحریر درآید.
اگر تمام تولیدات و دست ساخته های بشری را به عنوان یک کل در نظر بگیریم؛ هر صنعت را می‌توان زیر مجموعه‌ای از این کل دانست که فعالیتهای مشابه را شامل می‌شود.
در تقسیم‌بندی صنایع همیشه اختلاف‌نظر وجود داشته است .این اختلاف سبب تدوین و تعریف استانداردهایی برای طبقه‌بندی صنایع در طول سال‌های مختلف شده است. بورس‌ها نیز از این قاعده مستثنی نبوده‌اند. بورس‌ها در مسیر بین‌المللی شدن نیاز به زبان واحد در میان خود را بیش از بیش احساس می‌کردند، بنابراین در مسائل مختلف اقدام به یکسان‌سازی تعاریف و واژه‌ها کردند تا گزارش‌های آماری یکسان و قابل درک برای تمامی مراجعه‌کنندگان (از تمام دنیا) داشته باشند. به بورس 40 صنعتی تهران بازمی‌گردیم. این خبر اگر تنها از گزارش بانک مرکزی نقل قول شده بود شاید جای کمی توجیه برای آن می‌توان پیدا کرد اما استقبال تبلیغی ارکان بازار سرمایه از این مطلب جای بسی تامل و بررسی دارد.
در این میان تاکید رییس سازمان بورس و اوراق بهادار در برنامه تلویزیونی سه‌شنبه شب گذشته براین موضوع و پررنگ کردن «۴۰ صنعتی بودن بورس تهران»
- البته در جایگاه حقوقی ریاست سازمان بورس اوراق بهادار- بیشتر قابل توجه است.
تعجب اولیه نگارنده از شنیدن این، تعاریف ناشی از بررسی سابق از بورس نیویورک و نحوه تقسیم‌بندی صنایع در بورس‌های دنیا بود. برایم جالب بود که بورس ۱۷ هزار میلیارد دلاری نیویورک یعنی بیش از ۱۵۰ (یکصد و پنجاه) برابر بورس تهران چرا از ۱۰ صنعت تشکیل شده است و بورس تهران از ۴۰ صنعت؟
علت اختلاف در تعریف و دسته‌بندی صنعت است، نه ویژگی‌ بورس تهران. در حال حاضر بورس‌های بیش از 70 کشور دنیا از یک طبقه‌بندی تحت عنوان ICB استفاده و پیروی می کنند (Industry Classification Benchmark) تاکنون 65000 عنوان اوراق بهادار که 60 هزار آن مربوط به کمپانی‌ها است براساس این طبقه‌بندی در 72 کشور مرتب شده و گزارش می‌شوند. تصویر یک شمای کلی این طبقه‌بندی را نمایش می‌دهد. همانگونه که مشاهده می‌شود سیستم ICB به 4 بخش صنعت، بخش اصلی، بخش و زیربخش شکست داده شده است.
صنعت از ۱۰ جزء، بخش اصلی از ۱۹ جزء، بخش از ۴۱ و زیربخش از ۱۱۴ جزء تشکیل شده است. به طور مثال بورس نیویورک که در تاریخ ۲۶ می ۲۰۱۱ (پنجشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۰) شامل ۱۸۷۰ شرکت باارزشی نزدیک به ۱۷ هزار میلیارد دلار (۱۶۹۵۹ میلیارد دلار) است، این ۱۸۷۰ شرکت را در ۱۱۴ زیربخش تقسیم‌بندی کرده است که این زیربخش‌ها خود در ۴۱ بخش و بخش‌ها در ۱۹ بخش اصلی و نهایتا در ۱۰ صنعت طبقه‌بندی شده‌اند. جدول ۱ ،۱۰ صنعت موجود در بورس نیویورک با وزن هرکدام از ارزش بازار بورس نیویورک را نشان می‌دهد (به تاریخ ۵/۳/۹۰) این جدول سهم ۲۱ درصدی صنعت مالی را در بورس نیویورک نشان می‌دهد که بانک‌ها به تنهایی نیمی از این صنعت را به خود اختصاص داده‌اند و جایگاه بعدی مربوط به زیربخش صنعت عمر به ۸۷/۱ درصد در این صنعت است. غرض این نوشته تحلیل صنایع در بورس نیویورک نیست اما از نکاتی که نمی‌توان از بیان آن چشم‌پوشی کرد سهم ۱۰ درصدی صنعت خدمات درمانی در بورس نیویورک است که در بورس ما نظیری برای آن وجود ندارد. نکته دیگر وجود چشمگیر شرکت‌های خدماتی و زیربخش‌های خدماتی در صنایع موجود دربورس نیویورک است که این جنس از شرکت‌ها نیز در بورس کشور ما سهم سنگینی به خود اختصاص نداده‌اند. نکته جالب دیگر وجود صنعتی به عنوان صنعت همگانی در تقسیم‌بندی بورس نیویورک است که از زیربخش‌هایی مشتمل بر شرکت‌هایی با فعالیت تولید و توزیع برق (از منابع فسیلی در یک زیربخش و از منابع تجدید شونده در یک زیربخش دیگر)، شرکت‌هایی توزیع‌کننده گاز، ارائه دهندگان خدمات آب و برق و گازو شرکت‌های فعال در حوزه آبرسانی و خدمات آن مانند کارخانه‌های تصفیه آب تشکیل شده‌اند. برای روشن شدن موضوع و ذکر مثال یکی از صنایع را به تفکیک می‌آوریم. جدول ۲ صنعت مواد اولیه در طبقه‌بندی استاندارد ICB با تقسیم‌بندی و توضیحات مربوطه را نمایش می‌دهد. با دقت بر تقسیم‌بندی استاندارد بین‌المللی مشاهده می‌شود که بورس تهران در تعریف مفهوم صنعت، حداقل با ۷۲ کشوری که از این طبقه‌بندی استفاده می‌ کنند در تعارض است. عناوینی که در بورس تهران به عنوان صنعت به کار برده می‌شود در کشورهای دیگر به عنوان زیربخش (Subsector) شناخته می‌شود و سرچشمه اختلاف در همین استانداردسازی و تعریف است. بازخوانی تقسیم‌بندی صنایع در مفهوم استاندارد در بورس نیویورک نشان می‌دهد این تفکیک و شکست با ظرافت و مبنایی انجام پذیرفته است.
هدف اصلی این تقسیم‌بندی را می‌توان ایجاد زبان مشترک بین‌المللی دانست همانچه در تقسیم‌بندی ISIC هم می‌توان مشاهده کرد؛ با این تفاوت که در تقسیم‌بندی صنایع بورس این اتفاق کلی‌تر و جامع‌تر صورت پذیرفته است و سطح طبقه‌بندی تنها در 40 مرحله صنعت، بخش اصلی، بخش و زیربخش خلاصه شده است.
این استانداردسازی ارتباط مستقیمی با مرزشکنی شرکت‌های بزرگ و همچنین گسترش سرمایه‌گذاری خرد و کلان دارد. طبقه‌بندی استاندارد و کددار شدن هر شرکت فعال در بورس براساس این تعاریف، قدرت تحلیل و تصمیم‌گیری را افزایش می‌دهد، به طور مثال وقتی مشخص است که ۸۵۷۵ در این تقسیم‌بندی متعلق به زیربخش بیمه عمر از بخش ۸۵۷۰ بیمه عمر از بخش اصلی ۸۵۰۰ بیمه و نهایتا از صنعت ۸۰۰۰ مالی است یک تحلیل‌گر برای یافتن شرکت‌هایی که بیش از نیمی از درآمد آنها از محل «بیمه‌گذاری عمر» تشکیل شده است به کد ۸۵۷۵ مراجعه می‌کند، خواه در نیویورک باشد یا لندن یا آمستردام. این فرآیند قدرت تحلیل بین‌المللی و سرمایه‌گذاری را بالا برده و اصولا می‌توان آن را الزام حرکت در فضای سرمایه‌گذاری در بورس در دنیای کنونی دانست. البته عدم تعامل با فضای بین‌الملل بی‌تردید نیاز به این مسائل را نیز کاملا مرتفع می‌کند.
با نگاه کردن به کشورهایی که از طبقه‌بندی استاندارد صنعت استفاده می‌کنند؛ علت بی‌نظیر بودن و استثنایی بودن بورس تهران از منظر تفکیک صنعت در منطقه نیز به وضوح روشن می‌شود. کشورهای امارات، ترکیه، عربستان، قطر، پاکستان، عمان، لبنان، کویت و اردن از این طبقه‌بندی تبعیت می‌کنند؛ بنابراین قاعدتا بورس خود را 10 صنعتی معرفی می‌کنند و آشنا نبودن ما با این موضوع سبب می‌شود بورس تهران را بورسی متمایز و بی‌نظیر از جهت تعداد صنعت موجود در آن بدانیم.
مجددا به بورس تهران بازمی‌گردیم. جدول ۳ آخرین تقسیم‌بندی صنایع منتشرشده بورس تهران را نمایش می‌دهد؛ جدولی که با عنوان تعداد سهامدار به تفکیک صنعت، ۳۴۲ شرکت بورسی را در ۳۷ صنعت، تقسیم‌بندی کرده است. ظاهرا عبارت ۴۰ صنعت و اختلاف آن با ۳۷ صنعت یا نشان‌دهنده اضافه شدن ۳ صنعت در هفته‌های اخیر در بورس است که عملا با عدم پذیرش شرکتی خاص در هفته‌های اخیر این امر منتفی است یا آنکه گزارش‌ها و تبلیغات اخیر اقدام به «رند کردن» تعداد صنعت‌های بورس تهران کرده‌اند که اگر این‌گونه باشد باید گفت تعداد صنعت در یک بورس قابل رند کردن نیست؛ چراکه ماهیت اعداد و گزارش آماری آنها از یکدیگر متفاوت است. شاید بتوان ارزش بازار یا ارزش معاملات را رند کرد و با انحرافی کوچک گزارش داد؛ اما در مورد تعداد صنعت- که اصل تقسیم‌بندی آن جای سوال دارد- این کار غیرکارشناسی و غیرحرفه‌ای است. بررسی جدول ۳ ما را به این نتیجه می‌رساند که ۹ صنعت بورس تهران از ۹ شرکت تشکیل شده است؛ یعنی هر صنعت تنها یک شرکت! از مجموع ۳۴۲ شرکت موجود در این طبقه‌بندی، ۱۹ صنعت یعنی نیمی از صنایع مشخص شده کمتر از ۵ شرکت را در خود جای داده‌اند به عبارتی ۳۱ درصد ارزش بازار بورس تهران متعلق به ۴۳ شرکت است که در ۱۹ صنعت طبقه‌بندی شده‌اند. همچنین نگاه اجمالی به این طبقه‌بندی، غیرمتقارن و تکامل نیافتگی این تقسیم‌بندی را به وضوح نمایش می‌دهد. همان‌گونه که ذکر شد استاندارد کردن صنایع در بورس‌ها به منزله ایجاد زبان مشترک صورت می‌پذیرد؛ در غیر این صورت کم یا زیاد بودن تعداد صنایع در یک بورس به تنهایی فضیلت و شاخص مثبتی نیست؛ چراکه اگر هدف گسترش تعداد صنایع است، می‌توان با یک بازنگری دوباره این کار را انجام داد به طور مثال در صنعت سیمان، آهک و گچ می‌توان شرکت ایران‌ گچ را جدا کرد و صنعتی با عنوان «صنعت گچ» تشکیل داد و شرکت سیمان اردبیل و آهک آذرشهر را جدا کرد و صنعت «آهک» را تشکیل داد و تعداد صنایع بورس را از ۳۷ صنعت به ۳۹ صنعت رساند!
غیراستاندارد بودن تقسیم‌بندی صنایع در بورس تهران یک موضوع و تبلیغ غیرواقع این مساله، موضوعی دیگر است. اینکه 40 صنعتی بودن بورس تهران به عنوان پدیده‌ای خاص و بی‌نظیر معرفی و وجه تمایز با کشورهای منطقه و بلکه بیشتر کشورهای دنیا مطرح شود، به نوعی تحریف مساله است. خوشبختانه سازمان بورس اهمیت خاصی به وجه حقوقی فعالیت‌های خود می‌دهد و کمیته فقهی را نیز فعال کرده است. جا دارد تصمیم‌گیران و مدیران ارشد اجرایی بازار سرمایه کشور برای مبانی بازار و کیفیت گزارش دهی خود اهمیت خاصی قائل باشند. فعالان بازارهای بین‌المللی کاملا آگاه هستند که سخنرانی‌ها و گزارش‌‌دهی‌های مدیران ارشد اجرایی بانک‌های مرکزی و بورس‌های دنیا در سطح اخبار بسیار پراهمیت یا خبرهای سرخ یا پرستاره طبقه‌بندی می‌شوند. معامله‌گران بین‌المللی با دقت فراوان و به صورت زنده به این سخنرانی‌ها گوش فرا می‌دهند و براساس مطالب اعلام شده اقدام به تغییر ترکیب و وزن پرتفوی دارایی‌های پولی و مالی خود می‌کنند.
پژوهشگر بازار سرمایه
s.m.sadidi@gmail.com