علیرضا آقایی قهی *

یک اقتصاد موفق، بر بازار سرمایه رقابتی بخش خصوصی متکی است و اطلاعات هم از اجزای مهم زیر ساخت بازار سرمایه محسوب می‌شود. گزارشگری مالی سالم برای جلب اعتماد عموم سرمایه‌گذاران به منصفانه بودن بازار سرمایه ضروری است و تنها در اینصورت است که پس اندازها به سوی سرمایه گذاری بهتر و تخصیص سرمایه مطلوبتر، که هر دو منافع اجتماعی به همراه دارند منجر خواهد شد.

ناگفته پیدا است که گزارشگری مالی ناسالم، تاثیر عکس به همراه خواهد داشت.

به منظور جلب اعتماد عموم سوالاتی ایجاد می‌شود، نظیر اینکه آیا عرضه‌کننده اطلاعات امین است؟ آیا مبنای ارائه اطلاعات با نظارت کافی انجام شده است؟آیا جهت ارائه اطلاعات منافع عموم و اجتماع در نظر گرفته شده است؟ و ... اغلب افراد معتقدند که اطلاعات ارائه شده از جانب شرکت‌ها براساس استانداردهای حسابداری است، استانداردهایی که توسط یک مرجع معتبر حرفه‌ای تدوین شده است و جهت اعتبار اینکه اطلاعات ارائه شده توسط عرضه‌کننده امین منتشر شده یا خیر به صورت‌های مالی حسابرسی شده اشاره دارند.

آیا کافی است که تنها به صورت‌های مالی حسابرسی شده اتکا کرد؟ اگر پاسخ مثبت است، چرا این همه انتقاد و تقلب‌های کشف نشده ناشی از گزارشگری مالی متقلبانه وجود دارد؟ چرا حسابرسان به موضوع تقلب در گزارش‌های حسابرسی به جای اطمینان کامل اشاره به اطمینان معقول می‌کنند؟

انتقادات از رویه های عمل حسابداری و فرآیند تدوین استانداردها بیشتر بر کیفیت پایین گزارشگری مالی متمرکز بوده است. برای این امر دلایلی، از قبیل استانداردهای ضعیف حسابداری و حسابرسی، باز بودن بیش از حد دست مدیران در انتخاب سیاست‌های حسابداری اقامه شده است.

تقلب‌های شرکتی کشف نشده توسط حسابرسان و قصور شرکت‌ها که پیشتر در مورد آنها علامتی در صورت‌های مالی یا گزارش حسابرسان مخابره نشده، شواهدی پیرامون ناتوانی سیستم گزارشگری مالی در حفظ منافع عموم در اختیار می‌گذارد.

فرآیند تدوین استانداردها، فرآیندی نظارتی است. فرآیندی که در حال حاضر به شکل قانونی انجام می‌شود. در زمینه نظارت بر حسابداری استدلال می‌شود بهتر است گزارشگری به شکل اجباری الزام شود، به عبارت دیگر، افشای اجباری به عموم، یک روش مقرون به صرفه برای دستیابی به اطلاعات خاص شرکت، و در اختیار افراد متقاضی قرار دادن آنها است. فرآیند تدوین و پذیرش استاندارد مستلزم درک دقیق آن استاندارد و آثار احتمالی ناشی از بکارگیری آن استاندارد است. در واقع بهتر است بگوییم فرآیند نظارتی باید یک فرآیند تکاملی باشد. تکاملی بودن به این معنا است که انتظار می‌رود سیستم مورد نظر تکامل و بهبود یابد، از اینرو، این مفهوم در بهترین شکل خود در یک جامعه نسبتا آزاد و دموکراتیک قابل استفاده است و نه در یک جامعه اقتدارگرا.

وظیفه نهاد تدوین‌کننده استاندارد تدوین بهترین استانداردها از نقطه نظر اجتماعی است، در واقع نگرانی در تدوین استانداردها به جای مفاهیم، تفاسیر و نظایر آن می‌تواند در مورد خود منطق زیر بنای تدوین استانداردها باشد. در واقع منطق زیر بنایی برای ایجاد استانداردهای موفق حسابداری باید موارد زیر را در بر داشته باشد:

• فرآیند ایجاد یک استاندارد جدید مستلزم لحاظ کردن دقیق دیدگاه‌های اجتماعی تمام عناصر تحت‌تاثیر است.

• این فرآیند مستلزم تحقیق در زمینه ارزیابی آثار احتمالی استانداردهای پیشنهادی است.

• استانداردی که توسط تدوین‌کننده تحمیل می‌شود موفق نیست، بلکه این گروه‌ها و افراد تحت تاثیر هستند که باید آن را مورد پذیرش قرار دهند.

• فرآیند پذیرش به منظور نشان دادن ارزش استاندارد پیشنهادی جدید، ممکن است مستلزم آموزش نیز باشد.

با این تفاسیر آیا می‌توان گفت هر یک از این ۴ مورد توسط سازمان حسابرسی به عنوان نهاد تدوین‌کننده استانداردهای حسابداری و حسابرسی (مترجم استانداردهای حسابداری و حسابرسی) انجام می‌شود یا خیر؟ در مورد استانداردهای بین‌المللی گزارشگری مالی چطور؟ آیا میزان اطلاعات قابل افشا همه گروه‌ها و کشورها نیاز سنجی و به نحو مناسب براساس سیر تکاملی نه قانونی انجام شده است؟ اینها مواردی است که باید با انجام تحقیقات در زمینه استانداردهای بین‌المللی بتوانیم پاسخگوی آن باشیم.

* کارشناس ارشد حسابداری و حسابرسی