نظر کارشناسی معاون سازمان بورس
زمان تعدیل محدودیتهای بازار فرا رسیده است
گروه بورس- علیرضا باغانی، محبوبه مغانی: «دامنه نوسان چهار درصدی، حجم مبنا و در نهایت کنترل قیمت سهام»؛ این شرح حالی کوتاه از ابزارهای کنترلی به کار گرفته شده در بورس تهران است.
برای ایجاد نقدشوندگی در نمادهای پیام و آزمایش احتمال ورود این نمادها به بازار پایه وجود دارد
گروه بورس- علیرضا باغانی، محبوبه مغانی: «دامنه نوسان چهار درصدی، حجم مبنا و در نهایت کنترل قیمت سهام»؛ این شرح حالی کوتاه از ابزارهای کنترلی به کار گرفته شده در بورس تهران است. به عنوان مثال اگر شما سهامدار مخابرات ایران یعنی بزرگترین شرکت بورس تهران با ارزش بازاری حدود ۱۲ هزار میلیارد تومان هستید، برای اینکه در یک روز از این سهم ۴ درصد سود دریافت کنید لازم است که ۱۳ میلیون و ۷۶۲ هزار و ۹۷ برگه سهم این شرکت در بازار معامله شود. البته اگر معاملهگر خوششانسی باشید میتوانید در این اوضاع و احوال بازار به فکر سود ۴ درصدی باشید اما شاید معامله بیش از ۷/۱۳ میلیون سهمی «اخابر» به زیان ۴ درصدی شما در یک روز منتج شود. مسوولان بازار سرمایه ایران از ابتدای دهه ۸۰ ابزارهای کنترلی جدیدی را به بورس تهران آوردند تا در مواقع حکمفرمایی هیجانات منفی و مثبت در بازار، اشراف کافی را بر آن داشته باشند و از افت و خیز هیجانی قیمتها جلوگیری کنند. برآیند این اتفاق شکلگیری حجم مبنا و دامنه نوسان در بورس تهران را به دنبال داشت.
در حال حاضر شرکتهای بورسی دارای دامنه نوسان ۴ درصدی و حجم مبنای معین و مشخص بوده و شرکتهای فرابورسی هم بدون حجم مبنا، دامنه نوسان ۵ درصدی را شاهد هستند.
محدودیتهایی که البته بسیاری از اهالی بازار سهام با توجه به پیشرفتهای رخ داده در بازار خواستار تعدیل یا حتی حذف آنها هستند. در گزارش پیش رو به بررسی آخرین وضعیت ابزارهای کنترلی بازار سرمایه پرداختهایم. در این گفتوگو سیدعلی حسینی معاون سازمان بورس و اوراق بهادار در مقام یک کارشناس به ضرورت بازنگری و تعدیل در این ابزارهای کنترلی اذعان میکند.
این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
با توجه به پیشرفتهای رخ داده در بورس تهران و افزایش عمق بازار سهام، همچنین عدم وجود دامنه نوسان در فرابورس آیا برای رفع یا کاهش محدودیتهای موجود در بورس تهران برنامهای تعریف شده است؟
عمدتا پارامترهای تنظیمی سیستم معاملات در اختیار هیات مدیره بورس اوراق بهادار تهران است که در صورت وجود پیشنهاد جدید این مساله قابل بررسی است. در مراحل قبلی با پیشنهاد شرکت بورس تهران دامنه نوسان افزایش یافت. اما انجام این مساله بر اساس دستورالعمل باید با هماهنگی سازمان بورس صورت گیرد. در واقع پس از طرح پیشنهاد از سوی شرکت بورس، دامنه نوسان با نظر و هماهنگی سازمان بورس تغییر میکند. لذا در این امر شرکت بورس پیشنهاددهنده است نه سازمان بورس.
در حال حاضر شرکت بورس برای تغییر دامنه نوسان و حجم مبنا درخواستی از شما نداشته است؟
در حال حاضر درخواست جدیدی از سوی آنها ارائه نشده است.
به لحاظ کارشناسی و با توجه به جایگاه شما به عنوان مقام ناظر آیا زمان تعدیل یا رفع محدودیتهای موجود در بازار سرمایه فرا نرسیده است؟
ارزش روزانه معاملات خرد و بلوک در سه تا چهار سال گذشته از رشد خوبی برخوردار بوده است، به طوری که این رشد تقریبا هر سال نسبت به سال گذشته ۵۰ تا ۱۰۰ درصد بوده است. با توجه به اینکه دغدغه اصلی در مقوله افزایش دامنه نوسان رشد نقدشوندگی است، لذا این مساله نشان میدهد که دامنه نوسان محدودیت جدی در نقدشوندگی نبوده است. اما موافقم که در دوره زمانی ۳ ساله ضروری است که پارامترهای تنظیمگر بازار بازنگری شود، بر این اساس شاید دامنه نوسان را بتوان کمی افزایش داد.
در مورد حذف حجم مبنا چه نظری دارید؟
حذف حجم مبنا در فرابورس مورد آزمایش قرار گرفت به گونهای که شاهدید که در فرابورس حجم مبنا نداریم. به نظر میرسد که این مساله در فرابورس مشکلی ایجاد نکرده است. به طور اصولی اگر شرکتی سهام شناور آزاد کافی و واقعی داشته باشد که البته برخی از سهام شناور آزاد موجود در معاملات روزانه بازار حضور ندارند، به عنوان یک کارشناس معتقدم حجم مبنا را میتوان از این که هست هم کمتر کرد. البته بورس واقعا حجم مبناها را کم کرده است؛ در حال حاضر بزرگترین شرکتهای ما با حجم مبنای نه چندان زیادی میتوانند نوسانات روزانه خود را انجام دهند. اما در صورت افزایش سهام شناور حجم مبنا میتواند کاهش و دامنه نوسان ارتقا یابد.
آیا به حذف حجم مبنا اعتقادی دارید؟
شاید در بازار ما در اکثر شرکتها حذف حجم مبنا در شرایطی فعلی مناسب نباشد. شاید برای تعدادی از شرکتها از جمله شرکتهای بزرگ خوب باشد، اما نمیتوان آن را برای همه شرکتها اعمال کرد. در بازار سرمایه بعد از ۲۰ شرکت بزرگ یک دفعه وزن شرکتها کاهش مییابد. در واقع ۲۰ شرکت بیشترین تاثیر را در روند شاخص و معاملات بازار دارند. وقتی پرتفوی بازار از چنین وضعیتی برخوردار است، نمیتوان یک قاعده را با اطمینان برای همه رعایت کرد. لذا برای تعدادی از شرکتها شاید بتوان حجم مبنا را اگر حذف هم نکرد، کمتر کنیم. اما برای برخی از شرکتها شخصا اعتقاد ندارم که حجم مبنا را باید برداشت.
فرابورس خواستار طراحی شاخصی به طور مستقل از بورس تهران است، آیا شرایط کنونی موقعیت مناسبی برای طراحی شاخص فرابورس است؟
به نظر من اختصاص شاخص برای این بازار مقداری زود است. علت آن هم این است که وزن شرکتهای پذیرفته شده همچون همراه اول و چند شرکت دیگر در بورس از دیگر شرکتها بیشتر است و در واقع بخش عمدهای از ارزش فرابورس ناشی از این شرکتها است. لذا میتوان گفت که پرتفولیوی فرابورس سبد متوازنی نیست. به لحاظ تعدادی نیز تعداد شرکتهای پذیرفته شده در این بازار هنوز کافی نیست. به طور مثال باید تعداد این شرکتها به ۷۰ تا ۸۰ شرکت افزایش یابد تا وجود شاخص از توجیه آگاهی بخشی برخوردار باشد. لذا اگر طراحی شاخص از پایه و اساس درستی برخوردار نباشد، نه تنها به هدف اصلی خود نمیرسیم، بلکه اثر منفی نیز بر این بازار میگذارد. بر این اساس شاید هنوز ایجاد این شاخص برای این بازار زود باشد.
به طور متوسط فرابورس روزانه از معاملات حدود ۳۰ میلیارد تومانی برخوردار است، یعنی یک سوم معاملات بورس تهران با توجه به ارزش ۹۰ میلیارد تومانی معاملات روزانه بورس تهران در زمان رونق.
ضمن اینکه نباید معاملات سهام را با اوراق مشارکت و صکوک مقایسه کرد. در فرابورس بخش زیادی از معاملات مربوط به اوراق مشارکت و صکوک است، یعنی اگر بخواهیم بورس را با فرابورس به لحاظ آمار معاملات مقایسه کنیم باید تنها معاملات سهام و حقتقدم آن را در نظر بگیریم و معاملات اوراق مشارکت و صکوک را از مجموع معاملات فرابورس خارج کنیم.
در صورت طراحی شاخص برای فرابورس، آیا این مساله نیز نیاز به هماهنگی با سازمان بورس دارد؟
بله- شاخص دستورالعملی دارد که مصوب شورای بورس است. بر اساس این دستورالعمل کمیتهای تشکیل شده است که معاونتهای سازمان بورس نیز در این کمیته حضور دارند، لذا در صورت وجود پیشنهاد از سوی هر یک از بورسها، این پیشنهاد در کمیته مزبور بررسی میشود و پروسه آن تا شورای بورس ادامه پیدا میکند.
برنامه سازمان بورس در مورد نماد شرکتهایی مانند آزمایش، پیام و ... که مدتهاست متوقف است، چیست؟
این شرکتها نباید اصولا جزو نمادهای بازار تلقی شوند، البته دلیل عدم حذف این نمادها تاکنون برخورداری آنها از تعداد زیادی سهامدار است؛ احساس هیات پذیرش بر این بوده که اخراج آنها مشکلی را حل نخواهد کرد، لذا سعی کرده که با حفظ تنها نام این نمادها در بورس، تا حد امکان حقوق سهامداران را دنبال کند. در واقع نباید بگوییم که این نمادها توقف طولانی مدت دارند. توقف نماد در مورد اینها واقعا مصداق ندارد. اینها نمادهایی هستند که عملا از جریان بازار خارج شدهاند، ولی به دلیل مصالح سهامداری، هیات پذیرش نام آنها حفظ کرده است تا بتواند اقدامی برای سهامداران آنها انجام دهد.
آیا احتمال انتقال این نمادها به بازار پایه وجود دارد، برای اینکه حداقل سهم سهامداران قابل نقدشوندگی باشد؟
هر ساله در پایان اردیبهشت ماه شرکتها بر اساس دستورالعمل پذیرش طبقه بندی میشوند که طبق یک گزارش پیشنهادی، تغییر تابلو نمادها به هیات پذیرش ارائه میشود؛ این مساله در سال جاری نیز صورت گرفته است. در صورت انتقال این نمادها به بازار پایه نیز امکان نقل و انتقال برای سهام آنها فراهم میشود.
به رغم بازدهی پایین بازار سرمایه در سال گذشته سهام گروههای کوچک از رشد برخوردار بود که میتوان به یکی از انتقادات جامعه سهامداری مبنی بر وجود حباب در سهام قندیها اشاره کرد. از نظر نهاد ناظر بر بازار سرمایه مرز بین قیمتهای حبابی و واقعی کجاست؟
بر اساس یک قاعده متداول در بازارهای سرمایه که باید سهامداران نیز نسبت به آن آگاهی داشته باشند، بنا به آمار تاریخی موجود در بورسها، شرکتهای کوچک بهرغم پرریسک بودنشان، از بازدهی بیشتری برخوردارند. این در حالی است که در اغلب بورسها شرکتهای بزرگ افت و خیز بیشتری دارند. این مساله از یک جهت طبیعی است که برخی از افراد در صنایعی مانند صنعت قند که از شرکتهای کوچکی برخوردار است یا برخی از شرکتهای ساختمانی وارد میشوند تا بعضا بازدهی مناسبی را نسبت به دیگر شرکتها کسب کنند، اگرچه همیشه این بازدهی مثبت نیست و این سرمایهگذاری با زیان همراه میشود.
البته شاید دلیل هجوم سهامداران در برخی از مقاطع به سمت این نوع از شرکتها وجود ابهامی است که در فضای سرمایهگذاری در شرکتهای بزرگ و صنایع پررونق مانند معدن، فولاد و پتروشیمی وجود دارد که این امر سبب جذابیت در صنایع کوچک میشود.
لذا این مساله باید در بازار سرمایه و نزد مسوولان دیگر در دولت و مجلس مورد توجه قرار گیرد که جریان سالم سرمایه به سمت شرکتهای
بزرگتر و کمریسک تر سوق یابد تا به این واسطه افراد به صورت مقطعی در شرکتها وارد نشوند.
پس چرا سازمان بورس در برههای رشد قیمتها را در صنعت قند منطقی و معقول دانست، اما بعد بازدهی قیمتها در این صنعت را حبابی اعلام کرد؟
اتفاقا در قندیها موضع هشداردهندهای داشتهایم...
... در زمان رشد قیمت سهام قندیها از یکی از مدیران سازمان سوال شد که که چرا سازمان نماد قندیها را متوقف نمیکند، وی اظهار کرد که از نظر ما اتفاق خاصی در این صنعت نیفتاده، لذا نیازی به توقف نماد نیست. اما پس از رشد فوقالعاده این سهام، سازمان بورس نماد شرکتهای حاضر در این صنعت را یکپارچه متوقف کرد و درخواست شفافسازی گروهی داد، چرا ؟
در آن مقطع آقای مالمیر با آن شرکتها به صورت کتبی و شفاهی صحبت کرد که دلایل خاصی از سوی آنها اعلام نشد. در بورس زمانی که افزایش قیمت سهام شرکتی ناشی از اطلاعات نهانی افشا نشده باشد به توقف نماد منجر میشود، اما زمانی که اطلاعات خاصی در شرکت وجود ندارد و قیمت سهم در پی نگاه مثبت به صنعت رشد مییابد، مدیران شرکتهای قندی به وجود مازاد شکر انباشته اشاره داشتند. در وضعیتی که مدیری اعلام کند که اطلاعات جدیدی در شرکت وجود ندارد، بستن نماد کار سختتری است. لذا یا ما باید اطلاعات خاصی داشته باشیم تا نماد را متوقف کنیم یا باید مدیر شرکت اطلاعات خاصی را به سازمان دهد که نماد متوقف شود.
در تمام مواردی که نماد متوقف میشود روال این گونه است که یا مدیران به ما سیگنال میدهند یا ما خود باید دریافت سیگنال داشته باشیم. صرف اینکه حجم معاملات یا بازدهی قیمت سهام شرکتهای یک صنعت افزایش یافته است. برای توقف نماد معاملاتی کافی نیست. البته با توجه به ادامه دار بودن این جریان در صنعت قند و شکر توانستیم استدلال محکمهپسندی برای توقف نماد پیدا کنیم. یعنی از نگاه بازار ورود یافتیم. نگاه اول، از منظر شرکت بود که شرکتها عنوان کردند که اطلاعات جدیدی ندارند. در مقطع بعدی با افزایش قیمت سهام این شرکتها، از منظر بازار همکاران ما بررسی و مشاهده کردند، به طور مثال فردی با پولی که به طور مقطعی به دست آورده است در سهام قندی فعالیت میکند. از آن منظر سازمان وارد شد. در برخی از مواقع دلایل سازمان بورس برای توقف نماد درست است اما بازار شاکی میشود که چرا نماد متوقف شده است. ولی اگر هیچ دلیلی نداشته باشید برای توقف نماد، آن وقت توجیه کردن آن سخت است.
با توجه به انحرافاتی که در پیش بینی سود شرکتهای تولیدی وجود دارد، آیا این احتمال دارد که شرکتهای تولیدی و شرکتهایی که تصمیمات کلان کشور بر فعالیتهای آنها اثرات مستقیمی دارد، نیز مانند شرکتهای سرمایهگذاری از اعلام پیشبینی سود معاف شوند.
از گذشته تاکنون شرکتهای تولیدی اطلاعاتی را به بازار در قالب پیشبینی سود ارسال میکنند و بازار هم به استفاده از این اطلاعات عادت کرده است، بنابراین حذف این اطلاعات باید جایگزین مناسبی داشته باشد. در مورد شرکتهای سرمایهگذاری چون گزارش پرتفوی آنها به طور ماهانه در طی سال منتشر میشود، در واقع این اطلاعات میتواند جایگزین آن پیشبینی سود باشد و خلأ پیشبینی سود را پر کند. با انتشار پرتفوی شرکتهای سرمایهگذاری این نگرانی برطرف و الزام انتشار پیشبینی سود شرکتهای سرمایهگذاری برداشته شد. اما در مورد شرکتهای تولیدی، در مقطعی نظرسنجی که از بازار ازجمله هلدینگها و فعالان بازار صورت گرفت نشان نداد که اکثریت نظرشان بر عدم انتشار اطلاعات پیشبینی بازار باشد. در واقع بیشتر موافق این بودند که اطلاعات پیشبینی سود منتشر شود. به لحاظ جایگزین کردن اطلاعاتی با اطلاعات پیش بینی سود، باید عنوان کرد که بازار به این اطلاعات عادت کرده است و ضمنا خود سرمایهگذاران هم در بازار علاقهمند هستند که کماکان از آن استفاده کنند، لذا حذف پیش بینی سود شرکتهای تولیدی مقداری سخت است. اما در حال حاضر با توجه به پارامترهای تحمیل شده به مدیران از جمله افزایش نوسان در نرخ ارز، سود سپرده و ... انتظار پیش بینیهای دقیق از سوی شرکتهای تولیدی انتظار سختگیرانهای است. لذا فقط توصیه میکنیم که سرمایهگذاران در استفاده از این پیشبینیها این مسائل را در نظر بگیرند. اگرچه در مقاطعی که ابهام خیلی زیاد بوده است، از مدیران خواستهایم تا با چند سناریو پیشبینی خود را ارائه دهند اما اینکه در این شرایط به این جمعبندی مقطعی رسیده باشیم که پیشبینی سود شرکتهای تولیدی را حذف کنیم به خاطر نظرسنجی صورت گرفته از یک سو و نداشتن جایگزین مناسبی در نقطه فعلی برای آن در بازار و عادت کردن بازار به انتشار این اطلاعات از سوی دیگر ترجیح براین است که طبق روال قبلی پیشبینی سود شرکتهای تولیدی همچنان در بازار منتشر شود.
ارسال نظر